به سايت وكالت خوش آمديد :: مَهریه؛ عندالمطالبه یا عندالاستطاعه؟.
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
يک‌شنبه - ۶ اسفند ۱۳۸۵ مَهریه؛ عندالمطالبه یا عندالاستطاعه؟.
نويسنده : عثمان مزیّن-کارشناس ارشد حقوق خصوصی
خانواده قدیمی‏ترین و مهم‏ترین نهاد اجتماعی است که از آغاز حیات بشر به طور طبیعی ایجاد شده و عمری به درازای آن دارد. نخستین گروهی که انسانها از طریق وارد شدن در آن خود را مهیای پذیرش نقش‏های مختلف اجتماعی می‏کنند خانواده است و برهمین اساس مکاتب مختلف فکری سعی در حفظ و استحکام آن داشته‏اند. بند 3 مادّه‏ی 16 اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر مصوب سال 1948 اشعار می‏دارد: «خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره‏مند شود.» این اعلامیه صراحتاً دولت‏ها را مکلف به حمایت از نهاد خانواده کرده؛ هرچند آموزه‏های دین اسلام در راستای حفظ سلامت جامعه و مسلمین تأکید قابل توجّهی بر این مهم نموده و قانون مدنی ایران نیز در کتاب‏های هفتم، هشتم و نهم موضوعات و مطالب مربوط به خانواده، اولاد، نکاح، طلاق و ... را طرح کرده است. ناگفته پیداست که موضوعات مرتبط با خانواده صرفاً حقوقی نبوده و قانون به تنهائی نمی‏تواند تمامی مسائل و مشکلات مربوط به خانواده را پیش بینی و ارائه‏ی طریق نماید. عوامل دیگر نیز در آن مؤثر هستند.
باتوجّه به اهمیت نقش زن در تشکیل و دوام خانواده، قانون مدنی به تبع فقه و مقررات شرعی، بیشتر چهره‏ی حمایت از زن و جلوگیری از تضییع حقوق آنان را به خود گرفته است که نمونه‏ی بارز این حمایت (بیشتر مالی) از زن در مبحث مَهر یا مَهریه (فصل هفتم از باب اوّل در کتاب هفتم) دیده می‏شود تا جایی که مقررات راجع به مَهر، 24 مادّه را به خود اختصاص داده است. مَهر، مالی است که در اثر ازدواج به مالکیت زن درآمده و زوج مکلّف به دادن آن به زوجه است. علل مختلفی در تکلیف مرد به پرداخت مَهر بیان شده‏ است از جمله: 1- دادن هدیه از طرف مرد 2- اعلام تعهد مرد به تأمین زندگی و احتیاجات زن 3- تأمین آتیه‏ی زن 4- جبران کمبودهای حقوقی زن علی‏الخصوص در مورد سهم الارث 5- لحاظ و تعیین حقوق مالی زن.
مَهر که مختص به مقررات اسلام است و در حقوق غربی همانند آن دیده نمی‏شود بر سه نوع است: 1- مَهرالمسمّی (تعیین شده بین طرفین عقد ازدواج) 2- مَهرالمثل (براساس وضعیت خانوادگی و صفات زن و عرف محل تعیین می‏گردد) 3- مَهر المتّعه (باتوجه به وضعیت مرد از لحاظ مالی معیّن می‏شود)
نوع اوّل آن که در زمان انعقاد عقد نکاح و اجرای صیغه‏ی آن بین زوج و زوجه به تراضی یا توسط شخصی که آنان انتخاب کرده‏اند، تعیین می‏گردد، موضوع این نوشتار است.
مَهر می‏تواند عین یا منفعت یا عمل یا حقی باشد و دارای ویژگی‏های مندرج در موادّ 1078، 1079، 190، 361 و 215 قانون مدنی خواهد بود و باتوجّه به سکوت قانونگذار و رعایت اصل حاکمیت اراده‏ی موجود در مادّه‏ی 10 آن قانون حدّاقل و حداکثری برای آن مشخص نشده است. زوجه به محض وقوع عقد، مالک مَهر شده (مادّه‏ی 1028) و به عنوان دِین بر ذمّه‏ی زوج قرار می‏گیرد. زوجه می‏تواند از طرق قانونی (تقدیم دادخواست به دادگاه یا تقاضای صدور اجرائیه از اداره‏ی ثبت) آن را از زوج مطالبه نماید. ضمانت اجرای این حق ایجادی، اعمال حق حبس مقرره در مادّه‏ی 1085 همان قانون «زن می‏تواند تا مَهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند ...» می‏باشد. این حق یکی از نمودهای اعمال حق به وسیله‏ی خود ذیحق و برآمده از مادّه‏ی 377 قانون مدنی است.
حق زن در خودداری از تمکین خاص (مادّه‏ی 1086) تا وصول و دریافت مَهریه مطلق است و درصورت عدم ملائت مرد نیز به رسمیت شناخته می‏شود. همچنین استفاده از ضمانت اجرای این حق موجب ناشزه تلقی شدن زن نخواهد بود.
وصول مَهریه به اراده‏ی ذیحق (زوجه) بستگی دارد و هر زمان (چه پس از اجرای صیغه‏ی نکاح یا در زمان تداوم زندگی مشترک یا در زمان طلاق) که بخواهد می‏تواند آن را مطالبه نماید. از آنرو مهریه را عندالمطالبه گویند و در سندهای نکاحیه نیز غالباً همین وضعیت تحریر می‏گردد؛ هرچند قانونگذار حال، مؤجّل یا اقساطی بودن پرداخت مهریه را نیز پیش بینی کرده است. (ماده‏ی 1083).
باتوجّه به تأمین مخارج زندگی مشترک توسط شوهر، امروزه غالب مَهریه‏ها در زمان جدائی و طلاق و به قصد تحت فشار قرار دادن زوج و جلوگیری از وقوعِ طلاق مورد مطالبه قرار می‏گیرد.
ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و معاون رئیس قوه‏ی قضائیه از طریق بخشنامه‏ی دو خطی شماره‏ی 53958/34/5 مورخ 7/11/85، سردفتران ازدواج را مکلّف کرده در موقع اجراء صیغه‏ی عقد و ثبت واقعه‏ی ازدواج در صورتی که زوجین نحوه‏ی پرداخت مَهریه بر عندالاستطاعت مالی زوج توافق نمایند، به صورت شرط ضمن عقد درج و به امضاء زوجین برسانند.
ارگان‏های مسؤول و صاحبنظران به منظور کاهش زندانیان عاجز از پرداخت مَهریه، جلوگیری از نابودی خانواده‏ها و کاستن از موارد سوء استفاده از مَهریه به عنوان ابزار فشار و .... طرح‏های مختلفی پیشنهاد داده‏اند که در مواردی زمزمه‏هایی مبنی بر تعیین سقف مَهریه، تصویب قانون عدم بازداشت زوج جهت وصول مَهریه، تلاش در راستای منصرف کردن زنان از مطالبه‏ی مَهریه، سعی در ارجاع پرونده‏های مطالبه‏ی مَهریه به شوراهای حل اختلاف، تسریع در رسیدگی به تقاضای اعسار زوج، اجرای فوری حکم بر اعسار زوج قبل از قطعیت آن، اعطای مرخصی‏های مکرر به زوج‏های در حال حبس به خاطر عدمِ پرداخت نفقه، تبدیل مَهریه از عندالمطالبه به عندالاستطاعه به گوش حقوقدانان و صاحبنظران امور اجتماعی رسیده است؛ تا جائی که مدیرکل دفتر تشکیلات و برنامه‏ریزی قوه‏ی قضائیه در گفتگو با نشریه‏ی مأوی شماره‏ی 583 مورخ 21/8/85 (نشریه‏ی تخصصی قوه‏ی قضائیه) خبر از تکمیل نهائی پیش‏نویس شیوه‏نامه‏ی جدید رسیدگی به دعاویِ مربوط به مَهریه و ارسالِ آن به شورای معاونین قوه‏ی قضائیه داد. بخشنامه‏ی مذکور قطعاً قسمتی از آن شیوه‏نامه بوده و کم کم دیگر بخش‏های آن نیز آشکار خواهد شد.
این بخشنامه به هیچ وجه به معنای تبدیل شدن مَهریه از عندالمطالبه به عندالاستطاعه نیست و زوجین نباید دغدغه‏ای درخصوص بقاء وضعیت قبلی (عندالمطالبه بودن مَهریه) داشته باشند. زمانی که قانون صراحتاً بر عندالمطالبه بودن مَهریه نظر دارد، بخشنامه قادر به تغییر آن نیست؛ هرچند که بخشنامه مذکور ادّعای انجام این تغییر را ندارد بلکه سردفتران ازدواج را مکلّف کرده به زوجین اعلام دارند که می‏توانند نحوه‏ی پرداخت مَهریه را به صورت عندالاستطاعه تعیین کنند و این تراضی را به صورت شرط ضمن عقد نکاح بگنجانند. کمااینکه زوجین می‏توانند شروطی را که قانون آن را منع نکرده در ضمن عقد درج کنند؛ مانند: اعطای حق تعیین مسکن به زوجه، شرطِ داشتن صفت خاص یا شرط وکالت بلاعزل زوجه در برخی موارد جهت مطّلقه نمودن خود.
از آنجاکه اشتراطِ عندالاستطاعه بودن دریافت مَهریه شرط غیرمقدور، بی‏فایده و نامشروع نیست و خلاف مقتضایِ ذاتِ عقد هم نمی‏باشد، صحیح بوده و در صحّت اشتراطِ آن نباید شک کرد. ناگفته پیداست که این وضعیت در نکاح‏های صورت گرفته در گذشته تأثیر ندارد و اثر آن در نکاح‏های آینده منوط به اشتراط در ضمن عقدِ نکاح است.
مَهریه دِینی است بر ذمّه‏ی زوج که به عنوان مدیون مکلّف به پرداختِ آن است. مادّه‏ی 2 قانون نحوه‏ی اجرایِ محکومیت‏های مالی، حقِ تقاضای طلبکار در بازداشت کردن بدهکار تا زمان پرداخت و حصول برائت ذمّه را به رسمیت شناخته و جدا کردن بخشی از طلبکاران به بهانه‏ی اینکه طلبِ آنها ناشی از ازدواج است به مفهوم تحدید حقوق زنان تعبیر خواهد شد. به فرض مثال اگر زوجه‏ای بدون ذکر در سند نکاحیه، یک سند تجاری مبیّن اشتغال ذمّه‏ی زوج را از ایشان دریافت کند، حق اعمال مادّه‏ی 2 قانون نحوه‏ی اجرای محکومیت‏های مالی و بازداشت مدیون (زوج) را خواهد داشت امّا زوجه‏ای که از این طریقه استفاده نکرده در اعمالِ مادّه‏ی 2 قانون اخیرالذّکر جهت وصول مَهریه‏اش با مشکل مواجه خواهد شد! لهذا این امر موجب بی‏اعتمادی زنان به اسناد رسمی علی الخصوص سند نکاحیه می‏شود.
هرچند عندالاستطاعه شدن مَهریه منوط به پذیرش زوجه، توافق طرفین و درج آن به صورت شرط ضمن‏العقد است و بخشنامه‏ی صادره قدرت منازعه و مقابله با قانون مدنی را ندارد امّا وضعیت جدید در تناقض و تنافی کامل با ممتازه شناختنِ طلب زوجه از زوج بابت مَهریه در قانون اجرای احکام، قانون تجارت و قانون ثبت است. ممتاز شناختن طلب بابت مَهریه به منظور حمایت از زنان و تأمین آتیه آنان صورت گرفته که بخشنامه‏ی مورد بحث پایه‏های این حمایت را متزلزل می‏کند.
زنان در دریافت سهم الارث با محدودیت‏های قانونی روبرو هستند و پرداخت مَهریه به آنان در راستای جبران محدودیت‏های مذکور و از افتخارات فقه اسلام در حمایت از زنان است. چنانچه دستیابی به این حق قانونی منوط به اثبات اسطاعتِ مدیون (زوج) شود فلسفه‏ی تأسیس مَهریه در روابط مالی زوجین زیر سؤوال خواهد رفت.
استطاعت مالی یک امر وجودی است که زوجه باید آن را از طریق قانونی اثبات نموده؛ سپس قادر به وصول طلبِ خود بابت مَهریه خواهد بود. امّا در دیگر مطالباتی که دائن بابت امری غیر از مَهریه دارد نیازی به اثبات استطاعت و توان مالی مدیون ندارد و پیش بینی این وضعیت در زمان مطالبه‏ی مَهر دور از عدالت و انصاف و موجب تضییع حقوق زنانِ طلبکارِ بابت مَهریه است.
مکلّف کردن سردفتران ازدواج به یادآوری اندراج شرط عندالاستطاعه بودن مطالبه‏ی مَهریه تکلیفی است خارج از حدود و وظایف آنان. مضافاً به اینکه زوجه‏ای که زوج را به مَهریه‏ی موردنظر خود راضی کرده، حاضر به پذیرش این شرط در ضمن عقد نکاح و در ابتدای ایجاد عُلقه زوجیت نخواهد بود. تصویب شروط و مقرراتی که از ابتداء متروکه شدن آن به علّت عدم استقبال زوجه از وضوحات و بدیهیات است دور از منطق قانونگذاری می‏باشد.
اگر یادآوری شروطی که قابل اندراج در ضمن عقد نکاح هستند جزء وظیفه سردفتران ازدواج می‏باشد، شایسته است با تصویب بخشنامه‏ی جدیدی، دیگر شروط ضمن عقد را به آنان اعلام تا به زوجین یادآوری نمایند!.
 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر
 
 
  
       
نظر کاربران در مورد این خبر :
يك همكار
نام :
 
دوست گرامي از مقاله خوبتان ممنونم
ولي با برخي از نظرات شما چندان موافق نيستم البته از اينكه شرط عندالاستطاعه بودن را امري مغاير با شرع ندانسته ايد بر خلاف برخي از حقوقدانان كه اين دسته از همكاران بجاي تحليل مسئله به پاك كردن صورت مسئله ميپردازند بسيار خرسندم و البته بديهي كه اين شرط بلحاظ شرعي به هيچ مشكلي برنمي خورد چرا كه قانون مدني شروط فاسدي كه باطل بوده ولي بطلان آنها به عقد تسري پيدا نميكند و شروطي كه باطل بوده و موجب بطلان عقد نيز ميشود را بوضوح برشمرده و شرط عندالاستطاعه بودن مهريه مشمول هيچكدام از اين شروط نبوده و شرط صحيحي خواهد بود و از فرط بداهت اين مسئله نيازي به بحث و بررسي نخواهد داشت ولي متاسفانه همانطوري كه بيان شد برخي دوستان سعي دارند كه مشروعيت اين شرط را زير سوال ببرند كه بنده جهت اطلاع اين عزيزان از مراجع عظام استفتاء نموده ام كه نظر همه آن بزرگواران نيز مشعر بر مشروعيت اين شرط بود كه البته بزودي اين استفتائات را با شماره استفتاء در وبلاگم قرار خواهم داد..اينكه بيان كرديد كه 1.اين اشتراط موجب بي اعتمادي زنان به اسناد رسمي خواهد بود قابل تامل است چرا كه وقتي زوجه در كمال آزادي اراده و اختيار و بطوع والرغبه و من دون الاجبار و ااكراه شرطي را پذيرفت ماخوذ به آن خواهد بود و اين امر ناشي از پذيرش اين شرط از سوي زوجه و ناشي از اراده خود او خواهد بود و ارتباطي به رسميت و بحث عدم اعتماد نسبت به آن پيدا نمي كند چه اينكه درسند عادي هم اگر فردي شرطي را پذيرفت ماخوذ به آن خواهد بود.

2.اينكه بگوييم مهريه جهت جبران كمبود ارث است به ين مفهوم است كه چون شارع مقدس در تقنين حقوق زن را رعايت نكرده!!! و نقص دارد بناچار بايد اين كمبود را با نهاد ديگري چون مهريه جبران نماييم !!! و اين در حاليست كه اولاً قانون خداوند بي نقص است و قانون ارث داراي مبناي مستحكم شرعي (سوره مباركه نساء) ميباشد در ثاني فلسفه مهريه همانطوري كه از آيه چهارم سوره مباركه نساء بر مي آيد(و آتوا النساء صدقاتهن نحله) و تفاسير مفسيرين عالي مقام و فقهاء فقط عطيه و بخششي است از سوي مرد به زن چنانكه شهيد مطهري در اين خصوص ميفرمايند
مهريه هديه‏اي است که به پاس نکوداشت پاسخ مثبت زن به تقاضاي محبت‏آميز و اظهار عشق و ارادت مرد، از سوي وي به زن اعطا مي‏شود (مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام؛ ص 236)
لذا فلسفه مهريه آن چيزي كه شما فرموديد نيست در ثاني اگر چنين بود چرا پيامبر اكرم (ص) فرموده اند كه مستحب است زنان پيش از دخول مهريه خود را ببخشند ؟؟ وقتي قران كريم هدف از ازدواج را آيجاد آرامش و سكون و مودن و رحمت ميداند (و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه)
فلسفه مهريه هم بايد در همين راستا تبين و تفسير شود يعني در راستاي ايجاد الفت و مودت.
شما فرض كنيد مردي در مقابل پاسخ مثبت زن به او هديه اي دركمال رضايت و طيب خاطر دقيقاً بر اساس تعبير زيباي قران مي بخشد و زن نيز در مقابل براساس فرمايش نبي اكرم قبل از رفتن به خانه شوهر آنرا مي بخشد واقعاً بلحاظ روحي و عاطفي اين حركت چقدر زيباست و چقدر ميتواند در ايجاد الفت و مودتي كه مد نظر شارع است مفيد باشد پس ماهيت مهريه آن چيزي كه شما در نظر داريد نيست حتي جنبه مادي مهريه هم مد نظر شارع مقدس نبوده است چرا كه در غير اين صورت نبي مكرم اسلام مهريه زني را تعليم قرآن و يا ياد داده صنعتي قرار نمي داد پس اين كه عنوان ميشود فلسفه مهريه اجبار مرد به طلاق يا گرفتن حق حضانت و يا ... است اين نظر ماست نه نظر شارع مقدس و حتي وجود احاديث زيادي مبني بر فضيلت كم مهر بودن زنان و بد يمني و شوم بودن زناني كه داراي مهر زياد هستند نيز كاملاً مويد همين امر است .

3. اگر بنا باشد ما در مورد بناي دو اصل يعني اصل عدم استطاعت يااصل استطاعت مرد در پرداخت مهريه يكي را برگزينيم كدام اصل را بايد انتخاب كنيم چه اينكه بناي يك اصل بايد با توجه به واقعيت هاي موجود در جامعه و ناظر به غالب موارد باشد نه موارد نادر و استثنايي بديهي كه اكثر جوانان ما از پرداخت مهريه عاجز و معسرند حتي اگر 100 سكه باشند و اصل بايد بر عدم استطاعت مرد باشد يعني اصل بر اعسار باشد و الا موجب حبس اكثر مردان و خاصه زوج هاي جوان خواهد شد كما اينكه اين اتفاق متاسفانه افتاده و بعيد نيست در آينده اي نزديك به اجرا گذاشتن مهر تبديل به يك اپيدمي شود.

4. اصلاً اگر اين شرط بعنوان يكي از شروط ضمن عقد به صورت چاپي در آيد هم به اشكالي بر نمي خورد چرا كه تمامي شروطي كه مردان در سند ازدواج امضاء مي كنند به نفع زوجه هست حال چه اشكال دارد كه طرفين به يك شرطي كه به نفع زوج است ارشاد شوند كه تازه آنهم هيچ اجباري به پذيرش آن نخواهند داشت در حاليكه عملاً مردان همه شروط ارشادي در سند را كه به ضرر خودشان هست مجبورند امضاء كنند علي الخصوص شرط تنصيف دارايي را كه حتي بنظر خود نويسنده و اكثر فقها و حقوقدانان محترم شرط باطلي است!!.

5. اينكه بيان كرده ايد كه اگر یادآوری شروطی که قابل اندراج در ضمن عقد نکاح هستند جزء وظیفه سردفتران ازدواج می‏باشد، شایسته است با تصویب بخشنامه‏ی جدیدی، دیگر شروط ضمن عقد را به آنان اعلام تا به زوجین یادآوری نمایند بايد گفت هدف رياست محترم سازمان ثبت اسناد و املاك از اين بخشنامه جلوگيري از حبس مردان بخاطر عدم توانايي در پرداخت مهريه است كه حبس زوج مغاير با منطق حقوقي و از هم فروپاشي كانون خانواده و كاهش آمار ازدواج بخاطر وحشت از حبس و ازدياد آمار طلاق است در حاليكه شرط وكيل بودن زن در طلاق دقيقاً موجب افزايش آمار طلاق خواهد بود و اگر اسلام حق طلاق را به مرد داده است مبتني بر حكمت است و الا اگر اين حق به زنان داده شود شما خود بهتر مي دانيد كه بواسطه قوي بودن احساسات و عواطف در زنان چه اتفاقي خواهد افتاد و خود بهتر ميدانيد كه فلسفه اين بخشنامه و گنجاندن شرط عند الاستطاعه بودن مهريه جهت رفع معضل حبس مردان و كاهش آمار ازدواج بوده و بس

6.اينكه مرقوم داشته ايد كه مکلّف کردن سردفتران ازدواج به یادآوری اندراج شرط عندالاستطاعه بودن مطالبه‏ی مَهریه تکلیفی است خارج از حدود و وظایف آنان جاي بحث و گفتگوست و بهتر بود كه مشخص ميكرديد كه با استناد به چه قانوني اين تكليف را خارج از حدود وظايف آنان ميدانيد و گر تكليف آنها نيست پس تكليف چه كسي ميتواند باشد ؟؟؟
با تشكر مجدد
نظر :
 

رحیمی
نام :
 
وقتی دامادی توان پرداخت مهریه را داشت باید عندالمطالبه باشد.
ولی وقتی توان پرداخت آن را ندارد و میداند در صورت مطالبه به مشکل بر خواهد خورد عندالمطالبه بودن مهر کاری است غیر عقلایی مگر اینکه در حدی که توان آن را دارد عندالمطالبه و مابقی را مشروط به استطاعت قرار دهد.
به بیانی دیگر تمهید جدید ریاست محترم سازمان ثبت جلوگیری از حبس مردان بوده است و الا این موضوع اصلاً مطلب جدیدی نیست و الا مهریه عندالاستطاعه هست البته نه در قانون بلکه در عالم واقع و اگر بحث حبس مردان نباشد در صورت اعسار مرد چاره ای جز تقسیط نخواهد بود که در واقع همان می شود عندالاستطاعه بنابراین طرح این موضوع فقط طرح مجدد اعسار البته به صورت جدی تر و فی الواقع برجسته و کاربردی کردن اعسار بوده و لا غیر.
نظر :
 

حوا
نام :
 
سلام..در جستجوی اینترنتی در مورد بحث عندالاستطاعه به مقاله ی شما برخوردم. مشکل من الان در همین رابطه هست. یه سری سوال برام مطرحه که ممنون میشم شما در جایگاه یک وکیل بهشون پاسخ روشن بدین.
اول اینکه این حرف درسته که مهریه عندالااستطاعه درست مثل اینه که زن مهریه نداره ؟
دوم آیا میشه بعد از عقد و تنظیم عقد نامه ( بر فرض سه ماه بعد از عقد) این شرط را در عقدنامه تغییر داد ؟؟ ... سردفتری که عقد من در اونجا جاری شده گفتن نمیشه مفاد عقد نامه رو تغییر داد!
و سوم این که در بعضی موارد گفته میشه که در عندالاستطاعه زن باید استطاعت مالی همسرش رو برای دادگاه ثابت کنه. اما این امکان وجود داره که اموال مرد به اسم خود او ثبت نشده باشه. و البته به نظر من این وظیفه ی قانون که استطاعت رو اثبات کنه.
باز هم ممنون میشم اگه نظرتون و جواب سوال هام رو در قسمت نظرات وبلاگم ثبت کنید.
http://bestlifee.persianblog.ir/
نظر :
 

میلاد
نام :
 
با نظرتان موافقم
نظر :
 

محمد
نام :
 
سلام
به مهریه هایی که نقدا نسبت به توانایی زوج پرداخت نگرددوبه بعدموکول شود اصلا رسیدگی نشود تا اینکه حق کسی از بین نرود.
چون کارهای خداوند بر اساس حکمتی بزرگ میباشد و هرچه از گفته خداوند دورتر میشویم مشکلاتمان زیادتر میشود .
چون خداوند میداند و ما نمیدانیم .
نظر :
 

حسين
نام :
 
باسلام چرادرتصويب وتوضيح قانون دركشورايران از كلمات سليس وقابل فهم براي مردم عادي استفاده نميشود آياكلماتمناسب درزبانفارسي وجودندارد يااينكه عمدا چنين كاري انجام ميشود تابازار وكلا ودلالان وشيادان وحقه بازان گرم شود ومانند بقيه عرصه هاي كشور واسطه ها هم ناني بخورند درهر صورت اين كارغلط و يقينا مورد قبول مردم نمي باشدباميد اصلاح در اين امور
رضاي خداوند يكتا در خشنودي بندگان ميباشد
نظر :
 

داریوش پ
نام :
 
به نظر من بهتر بود که نه دختری وجود داشت و نه زنی و نه عندالا....یی که ما بخواهیم در موردش بحث کنیم. پیروز و کامیاب
نظر :
 

بهرام
نام :
 
آقای محترم
به نظر بنده مهریه باعث نگرانی پسران برای ازدواج است. و لازم است مقدار آن حقیقی شود (سقف مهریه). شما در مقاله خود عنداالاستاطعه رو نقد کردید و اینکه با افتخارات اسلام در تضاد است!!! اما راجع به مبالغ بسیار بالای مهریه مثل 500 سکه و حتی بالاتر حرفی نزدید. ضمنا اگر قانون ارث زنان مشکل دارد باید همان اصلاح شود نه اینکه جور آنرا شوهر بیچاره بکشد. !!
نظر :
 

یک انسان
نام :
 
قوانین جامعه ی ما که متاسفانه نام آن را اسلامی نهاده اند نه تنها اسلامی نیست بلکه اسلام کش است و حقوق زنان روز به روز کمتر از گذشته شده و فشار بیشتری به این قشر که از مردان ضعیفترند وارد میشود.ولی زنان بدانند که انسان نیز هنوز پیدا میشود تا از حقوق آنها دفاع کند
واسلام
نظر :
 

سپیده
نام :
 
مردان در هنگام ازدواج قولی داده اند که باید از همان ابتدا فکر به عمل در آوردنش را بکننداگر توانایی ندارند نباید قبول کنند مردی که روی هوا قول میده مغز نداره و حقشه ه بلایی سرش بیاد...
نظر :
 

دهاتی
نام :
 
با تشکر از یک همکار و مطالب مستدلل شما
نظر :
 

ناشناس
نام :
 
من مدت کمی ازعقدم میگذره، همسرم وماقراربود عندالمطالبه بزنیم، اما محضردار کلی ازمزیتهای عندالاستطاعه بودن گفت، نمیدونم چراسرمون کلاه رفت وعندالاستطاعه زدیم، حالا ک تحقیق میکنم میبینم دستم بهیچ جابند نیست و کلی مشکل داره این قانون، وهمش بایددنبال اثبات مال واموال مردباشی، سوالم اینه که عندالاستطاعه بودن مهریه ک بضررخانومهاست اصلا چرا قانونشو لغو نمیکنن؟ جالبه اون محضردارروحانی موندم چرااینقد رو عندالاستطاعه بودن پافشاری میکرد اونم توجامعه امروز ک اینقدخیانتها زیادشده، و اینکه الان میشه تغییرش داد یاخیر؟
نظر :
 

سحر
نام :
 
بهتره بجای اینکه اینقدتلاش کنید مهریه رو ازعندالمطالبه به استطاعه تغییر بدین ک زندانهارو خالی کنید، فکری بحال خیانت مردها تو این زمونه بکنید ک همه رو وادار میکنه عندالمطالبه بزنن
نظر :