به سايت وكالت خوش آمديد :: جستجو
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
دادگاه
کلمه مورد جستجو :
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي

تعداد کل : 272
مشاهده
Preview [1] 2 3 4 >> Next
 
مهدي
نام :
 
با سلام نمونه يك لايحه حقوقي به دادگاه را خواهشمندم
پرسش :
 
دوست عزیز نحوه نگارش لوایح با توجه به موضوع.نوع خواسته.وضعیت دعوی بسیار متفاوت خواهد بود.چنانچه جزئیات لایحه مورد نظرتان را مشخص نمائید راهنمائی دقیق تری را خواهید داشت
پاسخ :
 

 
افسانه
نام :
 
سلام؛من و همسر سابقم پرونده ای در موضوع حضانت فرزندمان داشتیم که به صدور رای به نفع او منتهی شد.در حالی که این رای هنوز قطعی نشده ودر مرحله تجدید نظر بود من دادخواست دیگری در دادگاه تهران با همین موضوع مطرح کردم و وکیلی را استخدام کردم. بعد از گذشت یکسال دادگاه تجدید نظر به نفع من رای صادر کرد و از آنجا که رای قطعی بود دیگر نیازی به رسیدگی مجدد وجود نداشت.با توجه به اینکه طبق قرارداد وکالتنامه من 500 هزار تومان از کل مبلغ 700 هزارتومان حق الوکاله را پرداخت کرده ام،از نظر حقوقی چه وضعی پیش خواهد آمد؟
من از وکیلم خواسته بودم تقاضای ابطال دادخواست بدهد ولی متوجه شدم دادگاه رای صادر کرده است.آیا وکیل می تواند ادعای بقیه حق الوکاله را بکند؟باتشکر
پرسش :
 
خانم افسانه با سلام در مورد سوالتان لازم است بدانید.قرارداد حق الوکاله مطابق ماده 19 لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 بین وکیل و موکل معتبر است لیکن بر اساس ماده 11 آئین نامه تعرفه حق الوکاله وهزینه سفر وکلای دادگستری مصوب 1378 در مورد عزل وکیل یا انتفای موضوع وکالت به جهتی از جهات قانونی دیگر.اگر کار وکیل تمام شده یا پرونده برای صدور حکم مهیا باشد تمام حق الوکاله آن مرحله به وکیل تعلق خواهد گرفت در غیراین صورت میزان حق الوکاله وکیل به تناسب کاری که در آن مرحله انجام داده است به تشخیص کانون وکلا یا مراجع قضائی تعیین خواهد شد.بنا بر این با فرض سوال که ظاهرا پرونده در مرحله بدوی مختومه شده وکیل شما استحقاق دریافت 60% حق الوکاله را داشته است.سربازی8/2/85
پاسخ :
 

 
افسانه
نام :
 
با سلام .
همسر سابق من محکوم به پرداخت نفقه ماهیانه در حق فرزند است.ولی با وجود صدور اجرائیه و مراجعه مکرر و ارسال اخطاریه تا کنون به هیچ طریقی نتوانسته ام این مبلغی از وی دریافت کنم.بجز یکبار آنهم با برگه جلب که در دادگاه توانستم او را گیر بیاورم.با توجه به اینکه از آن موقع وی مدت 18 ماه هیچ پرداختی نداشته ،آیا راهی هست که او را ملزم به پرداخت درست وبه موقع نفقه کند؟وآیا در این موارد که محکوم علیه استنکاف از اجرای حکم می کند نباید محکوم به از حقوقش کسر گردد؟قاضی اجرای احکام می گوید چون مبلغ باید ماهانه پرداخت شود نمی توان دستور پرداخت از حقوق وی کرد و فقط ملبغ بدهی معوقه را می توان از حقوقش کسر کرد؟آیا من باید همه عمرم را در راهروی دادگاه سپری کنم تا حق فرزندم را بگیرم؟
پرسش :
 
مطابق ماده 642 قانون مجازات اسلامی برای ترک انفاق کیفر حبس از سه ماه ویک روز تا پنج ماه تعیین گردیده است که در غالب موارد موثر بوده است شما می توانید با مراجعه به دادسرای محل سکونتتان از وی شکایت نمائید.قاضی اجرای احکام نیز صحیح گفته است لیکن شما میتوانید در صورت عدم پرداخت نفقه در موعد مقرر از محل حقوق وی اقدام نمائید در هر صورت حق گرفتنی است.سربازی9/2/85
پاسخ :
 

 
شيوا
نام :
 
با سلام و خسته نباشيد . دختري هستم كه در سال 83 عقد نموده ام . در بهمن ماه 84 چون از همسر خود راضي نبوده مهريه خود را به اجرا گذاشتم ( 550 سكه ) . جلسه اول دادگاه همسرم به پرداخت آن متهم شد . روي آن پرونده عمل نكرد و پرونده جديدي باز كرد براي تقسيط مهر . جلسه دوم دادگاه به تقسط آن ( 50 سكه اول و ماهي 2 عدد ) كه بايد به من بپردازد اما هنوز خبري نشده است . در ضمن همسر من روز اول ازدواج به من گفته بود كه خانه و مغازه دارد و به اسم خودش است اما در اين گي رو دار فهميديم كه هيچكدام مال خودش نيست . مغازه كه سرقفلي و به نام پدر است و پدر ايشان فوت نموده اند . خانه هم به نام مادرش . ميخواستم ببينم تكليف من در مورد گرفتن راي دادگاه ( 50 سكه اول و ماهي 2 عدد سكه ) كه بايد همسر من به من بپردازد اما هنوز اقدامي نكرده است چيست ؟ با تشكر
پرسش :
 
خانم شیوا گر چه مشخص ننموده ایدمنظورتان از عمل نکرد ویا اینکه پس از تقسیط خبری نشد چیست؟اما لازم است بدانید چنانچه رای دادگاه قطعی و اجرائیه نیز صادر و ابلاغ گردیده است و دادنامه تقسیط نیز قطعی شده است و ایشان از پرداخت پیش قسط و یا اقساط معین شده امتناع می کند شما میتوانید از طریق اعمال ماده 2 قانون نحوه اجرای احکام مدنی تقاضای جلب وحبس وی را بنمائیدضمن آنکه می توانید نسبت به توقیف سهم الارث ایشان از سرقفلی مغازه جهت وصول محکوم به اقدام نمائید.ضمنا چنانچه بتوانید اظهارات همسرتان در مورد مغازه و منزل را ثابت نمائید و عقد شما بر همین مبنا صورت گرفته باشد بعنوان فریب در ازدواج می توانید از وی شکایت کنید.اگر ابهامی داشتید می توانید با من تماس بگیرید.سربازی27/2/85
پاسخ :
 

 
kazem fathollahi
نام :
 
با سلام
بنده در مورخه 2/7/83 آپارتمانی را خریدم که در روز 1/11/83 تحویل بدهد.12 میلیون پول دادم . در قرارداد شرط ضرروزیان ندارد.فروشنده در تاریخ 25/11/84 تحویل داد آیا میتوانم ادعای خسارت دیرکرد در تحویل آپارتمان از دادگاه نمایم.بخاطر عدم ایفای تعهد.
پرسش :
 
دوست عزیز مطابق ماده 515قانون آئین دادرسی مدنی و 226قانون مدنی خسارت مذکور قابل مطالبه است .دادگاه میزان خسارت را بر اساس نظر کارشناس معین و ایشان را به پرداخت آن ملزم خواهد نمود.سربازی 2/3/85
پاسخ :
 

 
salar
نام :
 
ايا دادگاه اگر موضوع ديگري را كشف كند كه در قانون جرم محسوب ميشود ولي دادسرا به ان رسيدگي نكرده وكيفر خواست در مورد ان موضوع صادر نشده مي تواند به ان موضوع رسيدگي كند وحكم صادر كند و اگر موضوع گفته هاي شفاهي باشد كه گذشت زمان باعث شود كه رسيدگي به اينگونه موضوع ها ضن سو ايجا كند چه ميشود
پرسش :
 
دادگاه مکلف است صرفا به اتهاماتی که در کیفر خواست ذکر گردیده رسیدگی نماید.اما چنانچه عنوان اتهام را غیر از آنچه در کیفر خواست ذکر شده تشخیص دهد مطابق عنوانی که تشخیص داده است رسیدگی خواهد نمود .و چنانچه جرم دیگری کشف نماید که به جرم موضوع کیفرخواست ارتباطی ندارد باید به دادستان اعلام نماید تا مورد رسیدگی قرار گیرد.سربازی 23/3/85
پاسخ :
 

 
Saeed, Hosseini
نام :
 
یک آپارتمان بی نظم که خیلی از ساکنین آن حق شارژ خود را پرداخت نمی کنند با پیگیریهای فراوان سرانجام صاحب هیئت مدیره شد اما باز هم عده ای از ساکنین شارژ خود را پرداخت نمی کنند و هیئت مدیره نیز حاضر به برخورد با این افراد و قطع برق ایشان نیست و آن را منوط به رای دادگاه میکند. برای افراد خاطی برگه اظهاریه ارسال شده و حالا باید به دادگاه شکایت کنیم اما نمیدانم چه مراحلی را باید طی کرد.
پرسش :
 
پاسخ :
 

 
محمد
نام :
 
با سلام
من یک قطعه زمین در یک روستا دارم که به صورت قولنامه ای خریده ام. فرزند یک مرد از فامیل ام که 6 سال قبل فوت کرده نامه ای آورد که امضا من در آن بود که زمین را به او فروخته ام .اما من چنین کاری نکرده ام. تاریخ نامه مربوط به سال 67-68 است . من احساس می کنم این مرد یا فرزنداش از نامه ای که برای فروش مصالح آن زمین داده ام استفاده کرده اند. در دادگاه اول قاضی به من اجازه یک کلمه حرف را هم نداد و رای به نفع آنها داد. دوباره درخواست تجدید نظر دادم تا نامه را برای کارشناسی بفرستند. نمیدانم جواب چه می شود. می ترسم این بار هم مانند دفعه قبل به درخواست کارشناسی ام توجه نکنند. راهنمایی ام کنید.
با تشکر از لطف شما
پرسش :
 
دوست عزیز مشخص نکرده اید به چه چیزی معترض بوده اید .به اصالت امضای خویش که متعلق به شما نیست یا به متن نامه ؟چنانچه امضاء متعلق به شماست مطابق بند2ماده 1291قانون مدنی نامه مذکور علیه شما دلیل خواهد بود.لیکن چنانچه مدعی جعلیت هستید به این معنی که نامه را امضاء ننموده اید یا اینکه سفید امضاء در اختیار شخصی بوده ومورد سوء استفاده قرار گرفته است دادگاه مکلف است موضوع را به کارشناس خط ارجاع نماید واگر از این اقدام خودداری نموده باشد با اعتراض شما دادگاه تجدید نظر رای صادره را نقض خواهد نمود.سربازی31/3/85
پاسخ :
 

 
مهدي
نام :
 
با سلام و تشكر از امكاني كه فراهم آورده ايد
برادرم چهار سال است كه ازدواج كرده ،يك سال پيش با وجود اختلافاتي كه داشتند با اسرار خانواده دختر زندگي شون رو شروع كردند.الان بعد از يك سال زنش 25 روز پيش منزلش رو ترك كرده و با طرح شكايت كيفري مبني بر نداشتن امنيت جاني از برادرم شكايت كرده و مهريه رو به اجرا گذاشته. امروز نامه هم از دادگاه به محل كار برادرم آمده با اين مضمون كه حقوقش را پرداخت ننمائيد . اولين سوالم ايت است كه آيا قبل از تشكيل دادگاه و صدور راي همچين نامه اي ميتواند صادر شود يا نه
و دومين سوالم اين است كه الان با وجود عدم تمكيت و اينكه وي تصميم به زندگي ندارد باز مهريه به وي تعلق ميگيرد؟ و در نهايت در مورد تقسيط مهريه و حداقلي كه مورد قبول دادگاه است با در نظر گرفتن 300 سكه مهريه و 210 هزار تومان حقوق راهنمائي ميخواستم.
در پايان نيز نهايت سپاسم را اعلام ميدارم.
پرسش :
 
با سلام خدمت شما دوست عزیز .امیدوارم سایت وکالت پاسخگوی نیازهای مراجعین عزیز باشد در پاسخ سوالتان باید گفت زوجه ضمن یا قبل از تقدیم دادخواست مطالبه مهریه می تواند از دادگاه تقاضای صدور قرار تامین خواسته نماید که در این صورت دادگاه قبل از تعیین وقت رسیدگی ابتدائا قرار مذکور را صادر می نماید که قبل از ابلاغ قابل اجراست و بر اساس آن زوجه ضمن معرفی اموال زوج به واحد اجرای احکام .معادل اموال ایشان را توقیف می نماید.مهریه هیچ ارتباطی به تمکین و یا عدم تمکین ندارد مطابق ماده 1082 قانون مدنی زوجه پس از عقد مالک مهریه است. تقسیط مهریه بنا به تشخیص قاضی خواهد بود و معیار خاصی ندارد.سربازی3/4/85
پاسخ :
 

 
مريم
نام :
 
سلام
در سند ازدواج من درج شده است كه "زوج به زوجه وكالت بلاعزل داد به شرح بالا كه هر گاه بخواهد و بهر طريق كه مايل باشد و به هر نوع طلاق كه بخواهد طبق مقررات خود را مطلقه كند"
ايا من ميتوانم بدون مراجعه به دادگاه به محضر بروم وطلاق بگيرم؟چه مداركي بايد ببرم؟ و چقدر زمان ميبرد؟متشكرم
پرسش :
 
خیر دفاترطلاق چنین اختیاری ندارند شما باید از طریق دادگاه با وکالتی که دارید اقدام نمائید و با توجه به الزامی شدن حضور وکیل در غالب دعاوی دادخواست شما باید توسط وکیل به دادگاه ارائه گردد. مدارک طلاق عبارتند از اصل وتصاویر عقدنامه .شناسنامه و وکالتنامه وکیل.سربازی5/4/85
پاسخ :
 

 
حسن
نام :
 
ضمن عرض سلام و سپاس فراوان از امکانی که فراهم آورده اید. سوال بنده در مورد زنی می باشد که در زمانی که به دلیل عدم تمکین در منزل پدر خود بسر می برد، بدون اجازه از شوهر به منزل پدر شوهر مراجعه کرده و تقریبا هشتاد درصد از اثاثیه منزل ( که به دلیل عدم حضور در کشور به امانت بوده ) را به منزل پدر خود برده آیا شوهر پس از بازگشت به کشور می تواند از این زن و برادرش بعنوان معاونت در این امر شکایت نماید. آیا حکم خاصی در اینگونه موارد از سوی دادگاه صادر می شود و یا در هنگام تنظیم دادخواست طلاق تاثیری در محکومیت زن دارد. مجددا از زحمات جنابعالی تشکر می کنم.
پرسش :
 
ما هم از توجه شما به زحمات همکاران در سایت وکالت سپاسگذاریم.اما در مورد سوالتان لازم است بدانید انتقال اثاثیه(استرداد جهیزیه)ضرورتا با اجازه و موافقت زوج نخواهد بود در مواردی که زوج حضور ندارد یا اجازه نمی دهد زوجه از طریق دادگاه می تواند اقدام نماید که با سپردن خسارت احتمالی این امر به سرعت محقق خواهد شد ضمنا آنگونه که از سوال شما مشخص است انتقال اثاثیه به زور و مخفیانه نبوده است لیکن چنانچه در استرداد جهیزیه مشخص شود ایشان اموال شما را نیز برده است ضامن و اگر به ضرر شما تصرفی نماید قابل تعقیب خواهد بود. این موضوع تاثیری در طلاق ندارد.سربازی7/4/85
پاسخ :
 

 
وحید
نام :
 
آیا شورای حل اختلاف می تواند حکم الزام به تمکین صادر کند؟
پس از محرز شدن عدم تمکین زن از شوهر توسط شورای حل اختلاف آیا دادگاه خانواده حکم صادر می کند؟
پرسش :
 
شورای حل اختلاف در خصوص مورد سوال سعی در صلح و سازش دارد در صورتیکه به نتیجه نرسد به دادگاه گزارش می نماید دادگاه نیز با تشکیل جلسه دادرسی و دعوت از طرفین به موضوع رسیدگی ودر صورتیکه احراز کند عذرعدم تمکین زوجه موجه نیست مبادرت به صدور حکم الزام به تمکین می نماید.سربازی8/4/85
پاسخ :
 

 
حبیب زرگرپور
نام :
 
با سلام

من چند سوال حقوقی داشتم، از شما دوست عزیز تقاضای می کنم با توضیح و شرح مسایل مربوطه حقوقی ما رو در یافتن راه حل یاری کنید.

پدر اینجانب یک انبار به مساحت حدود 1800 متر داره که در حدود سال 1344 خریده. (دارای سند 6 دانگ + بنچاق) الان میخواهد که این انبار رو به دخترانش (دو خواهر بنده) و من و یکی دیگر از برادرانم (مجموعا 4 نفر از فرزندانش از مجموع 6 نفر) هبه کنه. اما چون هزینه انتقال سند، از جمله پایان کار، عوارض مختلفی که شهرداری طلب می کنه و نیز هزینه دارایی و مالیات مشاغل و ... سنگین است، عملاً امکان سند زدن به نام ما وجود ندارد.

میخواستم سوال کنم:

1- با این شرایط راهکار عملی هبه کردن به چه صورتی است؟

2- از آنجایی که پدرم نمی خواهد به یکی دیگر از برادرانمون این ملک را هبه کنه، (قبلاً از دیگر اموالش بهش داده است) آیا بعد از فوت پدر این برادرمون (که به قول معروف از الان چشمش دنبال این ملکه) می تونه تو دادگاه تقاضا کنه که سهم الارث خودشو از این ملک بگیره؟ چون سند بنام پدرمون می مومه و ما توانایی انتقال سند را با این هزینه های نداریم. به زبون ساده راهکار عملی جلوگیری از سوء استفاده برادرمون چیه، که فردا نتونه ادعایی روی این ملک کنه و ما مدارک مستند داشته باشیم که خود پدرمون نخواسته این ملک را به او هبه کنه؛ از آنجایی که از دیگر اموالش به او بخشیده.

3- در آینده برای فروش چنین ملکی چگونه می شه اقدام کرد؟ آیا اگر هبه شده باشد و سند به نام پدرمون باشه، باید انحصاروراثت بدیم. لطفا راهنمایی فرمایید.

4- از آنجایی که انبار هم ملک و هم سرقفلی داره، و هر دو متعلق به پدرمونه، باید به چه صورت اقدام کرد.

با تشکر فراوان از شما
زرگرپور
پرسش :
 
آقای زرگرپور هر چندپاسخ به سوال شما وشرح مسایل مربوط به این صورت مقدور نیست و مراجعه به وکیل را اقتضاءدارد مع الوصف به صورت کلی خواسته شما راهکارهای قانونی دارد البته در صورتیکه سند بنام شخصی باشد وایشان در قید حیات نباشند بمنظور نقل وانتقال رسمی انحصار وراثت غیر قابل اجتناب است.سربازی8/4/85
پاسخ :
 

 
saman
نام :
 
ايا اگر دلايل مندرج در کيفر خواست وقرار مجرميت با اسناد مندرج در پرونده کيسان نباشد ايا از دادگاه ان را ميپزيرد مثلل اگر کسي اقراي انجام نداده باشد ودر هيچ يک از صفحات پرونده اقراري نباشد ولي داديار يا بازپرس در قرا مجرميت نوشته باشد که متهم در اين محکمه اقرار کرده است وقرا مجرميت پس از يک هفته صادر شده باشد ايا اين ادعا براي دادگاه قابل استناد ميباشد.
پرسش :
 
کیفر خواست همان ادعانامه دادستان است که بوسیله آن مدعی میگردد که متهم مرتکب جرمی شده و مستحق مجازات است بنا بر این در دادگاه باید مفاد آن مطابق دلایل و مستندات قانونی اثبات گردد.چنانچه در کیفر خواست نقصی وجود داشته باشد که به اساس تحقیقات خدشه وارد نماید دادگاه حسب مورد از دادسرا رفع نقص را مطالبه خواهد نمود و چنانچه دلایل ومستنداتی وجود نداشته باشد مانند مورد سوال دادگاه از متهم رفع اتهام خواهد نمود.سربازی 9/4/85
پاسخ :
 

 
فاطمه
نام :
 
با سلام
احتراما دختري هستم ۳۲ ساله كه در زمان كودكي پدرم از مادرم جدا شدند و اينجانب همراه با برادر دوقلوي خود نزد مادرم زندگي كرده و در اين مدت هم از پدرم خبري نداشته و به ما سر نزده است (۳۲ سال است!) و هم اكنون نيز از محل زندگي و كار يا زنده و مرده بودش خبري نداشته و كاملا بي خبر مي باشيم تا كنون نيز ازدواج ننمودم و اكنون جهت دريافت پاسپورت با مشكل مواجه شده ام چون اجازه پدر را مي خواهند و اينجانب نيز به هيچ طريقي(چون با فاميل نيز ايشان قطع رابطه كرده است) به ايشان دسترسي ندارم با توجه به اين مورد خواهشمند است اينجانب را جهت گرفتن پاسپورت راهنمايي فرمائيد كه آيا امكان دارد از طريق دادگاه بتوانم اين كار را انجام دهم و به چه طريقي.
با تشكر
پرسش :
 
بله از طریق دادگاه می توانید اقدام کنید با طرح دادخواستی تقاضای اجازه خروج از کشور را بدلایلی که عنوان نموده اید از دادگاه خانواده محل سکونت بنمائید. سربازی 12/4/85
پاسخ :
 

 
محمدعلی ادریسی
نام :
 
با سلام
اينجانب سال ۸۳ کارگري که داراي مشکل حرکتي و جسماني بود از طريق آشناپي ومعرفي خواهرش که همکلاسي دخترم بود به جهت اينکه درمنزل مشکل داشت و هيچکجا به او کار نميدادند از سر دلسوزي براي شغل جوابگوپي به تلفن استخدام نموده و با صحبت با پدر ايشان قرار بر اين شد که
در صورتيکه مشکلي ايجاد نمود و ايشان اخراج شد هيچگونه طلب و ادعاپي نداشته باشد و براي اين مورد تسويه حسابي را امضاء نمودند که جاي مبالغ آن خالي بود بعد از مدتي به علت مزاحمت هاي تلفني که برايمشتريان ايجاد مينمود با دادن چندين بار اخطار اخراج گرديد که پدر ايشان نيز در جريان امور قرار گرفت و حتي تعهدي را نيز امضاء نمود بعد اخراج ايشان به اداره کار مراجعه و طرح شکايت نمود و که نهايتا در کمسيون دوم حق به ايشان داده شد و اينجانب را موظف به پرداخت مبلغي به ايشان نمودند و ايشان حکم خود را در دادگاه مطرح و شکايت نمود اينجانب نيز تسويه حساب ايشان را طبق موارد درخواستي اداره کار مبلغ زده و به دادگاه اراپه نمودم اما ايشان به علت سو استفاده از سند فوق شکايت کيفري نمود و کارشناس نيز سفيد امضاء بودن انرا تاپيد نمود و حال اينجانب به علت سوء استفاده از سند سفيد امضاء به دادگاه احضار شدهام لازم به ذکر است که مبلغ مندرج در حکم اداره کار به صندوق دادگاه واريز شده بوه است که ايشان مبلغ واريزي را به دستور قاضي مربوطه دريافت نموده است لطفا مرا راهنماپي نماپيد . با تشکر
پرسش :
 
دوست عزیز با وصفی که بیان داشته اید عمل شما فاقد عنصر معنوی جرم است بنا بر این جرم محسوب نمی گردد اگر در دادگاه خوب دفاع نمائید امیدوارم تبرئه شوید پیشنهاد می کنم از وکیل در جلسه دادرسی استفاده نمائید. سربازی 9/4/85
پاسخ :
 

 
شهلا
نام :
 
مشاور محترم
با سلام
مستدعی است در خصوص مشکل زیر بنده را راهنمایی فرمایید.
1.در ملکی مشاع 4 نفر به حالت اشاعه مالکیت داشته اند .
2.هر چهار مالک دارای سند مالکیت رسمی مشاعی در این قطعه می باشند .
3.در جریان اصلاحات اراضی بخشی از زمین فوق بعنوان اراضی ملی اعلام گردیده است .
4.پس از این موضوع دو نفر از چهار نفر مالک مشاعی به میزان اسناد رسمی اولیه تصرفات دارند و دو نفر دیگر هیچگونه تصرفاتی در ملک ندارند .
5.ضمنا هیچگونه تقسیم نامه یا توافق کتبی در خصوص محل و موقعیت تصرفات موجود نمی باشد.
6.آیا طبق قوانین حاکم بر املاک مشاع دو نفر از مالکان ملک فوق که هیچگونه تصرفی در ملک ندارند با توجه به حالت اشاعه و اسناد مالکیت رسمی مشاعی می توانند توسط دادگاه درخواست احقاق حق نمایند .
7.در صورت مثبت بودن پاسخ خواهشمند است .عنوان و نحوه طرح دادخواست باید چگونه باشد .
پرسش :
 
آری چون ملک مشاع بوده و تقسیمی صورت نپذیرفته هر یک از شرکاء در جزء جزء ملک حق دارند بستگی به اراده شریک دارد که چه اقدامی می خواهد انجام دهد .می تواند از اداره ثبت افراز مال مشاع را بخواهد اگر غیر قابل افراز بود از دادگاه فروش مال مشاع را به انضمام اجرت المثل ایام تصرف شریک را یا رفع تصرف ایشان را بخواهد. سربازی 12/4/85
پاسخ :
 

 
منتظری
نام :
 
پدرم حين فوت(75) مقداري زمين کشاورزي به جا گذاشته که از آن مقداري داراي سند و مقادير زيادي فاقد سند زراعي مي باشد که تمامي ان در تصرف برادرم می باشد و بدون هیچ مدرکی ادعای مالکیت مقادیر بدون سند را مینماید و این در حالی است که بیش از 4 شهود از همسایگان وجود تمامی اراضی رامتعلق به پدرمان می دانند .با این حال از سال 77 دادخواستی به دادگاه مبنی بر تقسیم ماترک پدرمان داده ولی هنور هیچگونه حکمی ارایه نشده سوال من این است ایا قاضی میتواند اراضی را به او واگذار کند یا خیر و ما برای زود به نتیجه رسیدن پرونده چکار کنیم؟
پرسش :
 
دوست عزیز بنظر می رسد نحوه طرح دعوی مذکور اشتباه باشد در هر صورت مدت زمان عجیبی از طرح دعوی شما می گذرد پیشنهاد می کنم با کلیه مدارک خویش به یک وکیل مراجعه کنید تا بتواند به نحو مناسب شما را راهنمائی کند. سربازی 12/4/85
پاسخ :
 

 
afshjn
نام :
 
ایا اگر پس از صدور قرار و کیفر خواست پرونده به دادگاه ارجا شدولئ دادگاه پرونده را ناقص تشخیص داده شد ومجدد به دادیرا ارجا شد ایا به همان شبه صادر کننده قرار ارجا میشود وایا شعبه می تواند قرار کفالت را به قرار بازداشت تغییر دهد.
پرسش :
 
در صورت نقص در تحقیقات که منتهی به عودت پرونده به دادیاری یا بازپرسی می گردد لزوما به همان شعبه ای که تحقیقات اولیه انجام شده ارسال خواهد شد. و دادیار حق تبدیل قرار تامین را دارد. سربازی 12/4/85
پاسخ :
 

 
جوان
نام :
 
من جواني هستم ۲۵ ساله دو سوال
۱- من در ۲ سال پيش با دختر با ۱۳۶۴ نيم سکه مهريه ازدواج نمودم که متا سفانه بعد از مدتي حدود ۶ ماه او ترک زندگي نمود البته ما نامزد بوديم متاسفانه با توجه به اينکه من با پدر نامبرده شريک کاري بودم پدرش هم اموال من که با اعتماد به ايشان داده بودم غصب نمود و دختر هم مي گويند چون به منزل نيامده شامل تميکن نميشود ولي ايشان بکارت ندارند .
حال دادگاه مهريه ايشان را قبول نموده است و من هم که حالا جواني بيکار هستم و اموالم توسط پدر نامبرده غصب شده در م رحله اعسار هستم و دادگاه هم حکم به اقساط نيم سکه در هر دو ماه داده است که متاسفانه در تجديد نظر اين رقم به هر دو ماه يک ونيم سکه تمام تغيير پيدا کرد در حالي که اعسار من ثابت شده است مگر ميشود که مبلغ بيشتر شود . بعد اگر اينجاني مهريه را در ابتداي هر قسط پداخت نکنم آيا حکم جلب بر تمام مهريه صادر خواهد شد و چگونه است ادامه شرايط حال اينکه دختر اعلام نموده است که تا پايان مهريه خود حاضر به زندگي نيست و در ضمن هم طلاق خود ررا هم نمي خواهد آيا در اين هنگام دادگاه نمي تواند راي طلاق صادر کند در حالي که ۲۲۰ سال مهريه بطول خواهد کشيد . ايا دختر مشمول نفقه خواهد شد . تکليف من در اين ۲۲۰ سال چيست ؟؟؟
ايا قانون از کشور ما رخت بر بسته است ؟؟؟ و دختري که در قبال هيچ و پوچ صاحب ۱۳۶۴ نيم سکه شده و حتي حاضر به زندگي نيست و بعد هم حالا ۲ سال است که فارغ البال به کارهاي شخصي و در منزل پدر خود سکونت دارد نميتوان کاري نمود .
آيا ايشان بدون رضايت من قادر به درس خواندن و دانشجو شدن هستن ؟؟
آيا مرض سنگ کليه که درايشان بصورت ارثي وجود داشته و در هنگام عقد گفته نشده و در حالي که در طول مدت زمان من ۷۰۰ هزار براي علاج خرج کردم باعث طلاق يا فسخ نکاح نيست ؟؟
اموال و دارايي من از جمله طلا و ساير موالم را هم دادگاه نظر داده است که بايد پس بدهد که متاسفانه در مرحله حکم اجرا دختر خانم اعلام نموده که من همه حکمه را الکي امضا ميکردم اين در حالي است که قبل از آن اعلانمود است که هديه را پس نميدهم تکليف آنها چيست آنها را پدر خودم خريده است و فاکتور ها هم به نام ايشان است .
۲-من با پدر نامبرده بصورت توافقي و شفاهي به شراکت روي اورديم که متاسفانه بعد از برهم خوردن روابط همه داراي من در دست ايشان ماند و حالا که من با کشيدن چک و وام هاي فراوان از بانکها به سر رسيد وام رسيده ام بانک آنها را از من طلب نموده است در حالي است که در بانک ضامن من نيز پدر دختر است او حالا تمام اموال خود را قبل از اجرا گذاشتن بانک بنام زن يا اقوام يا فروخته و با اعلام اينکه معسر است با شهادت ۳ نفر اعسار داده است اين در حالي است که در ان هنگام بانک ايشان را بعنوان ضامن معتبر قبول کرده و در آن موقع اموال داشته است و ايشان سرقفلي را که بصورت شراکت داشته است کپي ان را با جواز کسب سه ساله در بانک گرو گذاشته است حال تکليف بانک و وام هاي معوق چيست ؟ مگر نه انکه بايد از ضامن بگيرند ؟ حالا تکليف اين موضوع چه خواهد شد
من معسر
او هم معسر پس آخر پول بانک را کي بايد بدهد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون از شما .
با اينکه سوالات گوناگون دار ولي باشد تا بعد .
پرسش :
 
دوست عزیز پاسخ به این همه سوال حداقل 2 جلسه مشاوره لازم دارد در مجموع مشکل شما چندان هم عجیب و پیچیده نیست لطفا با تعیین وقت حضورا مراجعه نمائید. سربازی /14/4/85
پاسخ :
 

 
فرهاد
نام :
 
با سلام ۲ سوال داشتم اول اينکه ايا چک برگشتي زندان دارد و چه مدت دوم اگر در دادگاه ثابت کنم که چک را بابت ربا داده ام و کل پول را پرداخت نموده ام ولي حالا اصل مبلغ را ندارم که پرداخت کنم چک را مي توانند برگشت بزنند و قانون چک بي محل را دارد
پرسش :
 
با توجه به آخرین اصلاحیه بعمل آمده در قانون چک غالب چکهای صادره حقوقی بوده و صادر کننده قابل مجازات نیست ضمن آنکه مجازات چکهای با وصف کیفری نیز تغییر یافته وبر اساس مبلغ مندرج در آن مجازات متفاوتی از جمله حبس و جزای نقدی دارد در مورد مصداق مورد سوال اگر بتوانید ثابت نمائید مجازات چک بلامحل منتفی است. سربازی 18/4/85
پاسخ :
 

 
حسن
نام :
 
با سلام و خسته نباشيد
آيا شهادت شهودي که با شاکي رابطه خادم و مخدومي داشته باشد عليه شخصي مي تواند مورد قبول دادگاه باشد؟
پرسش :
 
خیر قابل پذیرش نیست می توانید ایراد کنید.سربازی 22/4/85
پاسخ :
 

 
سعيد
نام :
 
سلام-با عرض خسته نباشيد.من مدتي پيش با دختر خانمي دوست شدم.او از من خواستگاري کرد و من به او جواب رد دادم.بعد از مدتي با ميل همديگر روابط نا مشروع داشتيم.ولي او اکنون مرا تهديد ميکند به اينکه يا با من ازدواج کن يا اينکه به دادگاه مراجعه مي کنم. و اينگونه تو را بدست مي آورم.مي خواستم بدان که اگر من نخواهم با او ازدواج کنم دادگاه چه حکمي مي دهد؟متشکرم
پرسش :
 
دادگاه به هیچ وجه نمی تواند کسی را ملزم به ازدواج کند چنانچه ارتباط نامشروع شما برای دادگاه اثبات گردد صرفا مجازات آنرا خواهید داشت. سربازی 26/4/85
پاسخ :
 

 
غلامرضا حسين خاني
نام :
 
سلام
من در سال 1378 آپارتماني خريدم كه در سند و بنچاق متراژ آن 69 متر مربع است آما پس از شكايتم به دادگاه و كارشناسي واحدم مشخص شد متراژ آن 61 متر است ولي جايي از دادرسي من اشكال داشت كه فكر كنم بدليل عدم اطلاع من از آيين دادرسي نتوانستم حقم را بگيرم . ميخواهم بدانم ميتوانم مجددا شكايت كنم تا هم مبلغ اضافي را پس بگيرم وهم اينكه براي اصلاح سند و.... اقدام كنم.
با تشكر
پرسش :
 
بستگی به این دارد که دادگاه دعوی شما را ماهیتا رد کرده باشد یا از لحاظ شکلی رد کرده باشد در هر صورت نیاز است مدارک و رای صادره مطالعه شود. سربازی 28/4/85
پاسخ :
 

 
کاظم فتح اللهی
نام :
 
با سلام
در دادخواستي ۲ نفر را به هنوان خوانده معرفي نموده ام. بعد از ۸ ماه از زمان اراپه دادخواست به دادگاه متوجه شده ام که بايد نام ۶ نفر ديگر را نيز که به نوعي درگير اين پرونده هستند در قسمت خوانده اضافه نمايم. پس لايحه اي به قاضي شعبه مورد نظر نوشته و تقاضاي اضافه کردن اسامي جديد را داشتم و رونوشت انحصار وراثت و نشاني منزل آنها را نيز اراپه دادم. آيا اين کار از طرف من درست انجام شده و قاضي اين لايحه را قبول مي کند. و راهکار درست در اين زمينه چيست؟
پرسش :
 
تا پایان جلسه اول رسیدگی این امکان را دارید که خواندگان را افزایش دهید با اختیار حاصل از ماده135قانون آئین دادرسی مدنی تحت عنوان جلب ثالث البته با ارائه دادخواست دیگر نه لایحه و الا باید دادخواست دیگری ارائه نموده وتمامی ایشان را طرف دعوی قرار دهید. سربازی 1/5/85
پاسخ :
 

 
سعید
نام :
 
با سلام و خسته نباشید
من سوالی راجع به شروط ضمن عقد داشتم.
می خواستم ببینمم آیا شروطی مثل حق طلاق , تنصیف, حضانت,.. با کلمات حقوقی خاصش که دیگر در دادگاهها ایرادی به آن نگیرند, در دفترچه های عقد نامه چاپ شده یا باید این شروط را دستی وارد این دفترچه ها کرد.
پرسش :
 
صرفنظر از اینکه بین مواردی که بیان داشته ایدتفاوتهای زیادی وجود دارد برخی شروط مانند تنصیف اموال زوج یا طلاق در موارد خاص در عقدنامه های رسمی درج شده است که سردفتر مکلف است موارد را مورد به مورد برای زوجین تفهیم نماید تا هر کدام را تمایل داشتند امضاء نمایند که متاسفانه غالب زوج ها اطلاع ندارند چه چیزی را امضاء می کنند. علاوه اینکه مواردی مثل حضانت که هم تکلیف است وهم حق بحث خاص خود را دارد در مجموع می توان هر شرطی که با اساس عقد منافات نداشته با شد بعنوان شروط ضمن عقد اضافه کرد. سربازی 3/5/85
پاسخ :
 

 
مهدی سعیدی
نام :
 
با سلام. مهريه همسر من ۴۱۴ سکه مي باشد که دادخواست مهريه کرده و آن را مقوم به ۳۱۰۰۰۰تومان کرده من در روز دادگاه به آن اعتراض کردم ولي قاضي بدون توجه به آن راي صادر نمود حال بنده ميتوانم به آن اعتراض نماييم٪
پرسش :
 
گر چه دادگاه باید به ایراد شما ترتیب اثر میداد اما نگران نباشید شما نیز بر همین مبنا هزینه تجدید نظرخواهی را پرداخت نمائید مسلما به نفع شما خواهد بود هم در هزینه تجدید نظر خواهی هم در محکومیت نهائی شما به پرداخت هزینه دادرسی .اگر همچنان ناراضی هستید در مرحله تجدید نظر نیز اعتراض کنید. سربازی 3/5/85
پاسخ :
 

 
همایون
نام :
 
با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی عزیزانی که اینگونه صادقانه زحمت می کشید. به دلیل دوری از وطن وکالت تام الاختیار به بردار خود داده ام آیا امکان دارد به دلیل اینکه بتوانم از تخصص یک وکیل در زمینه طلاق همسرم ( مدتی بدلیل عدم تمکین در ایران بسر می برد) استفاده کنم. البته سوآل اصلی بنده این است که آیا برادر بنده که وکیلم می باشد می تواند به یک وکیل دادگستری از جانب من وکالت دهد تا در تمامی مراحل در دادگاه مسئولیت امور را بعهده بگیرد. لازم به ذکر است بدلایلی از مراجعه مستقیم به سفارت معذورم.
پرسش :
 
چنانچه اختيارات لازم در وكالتنامه برادرتان براي انتخاب وكيل در مطلقه نمودن همسرتان و...اعطاء شده باشد برادرتان مي تواند براي اين امر از طرف شما وكيل اختيار كند و نياز به حضور شما نيست .از عنايت شما به سايت وهمكارانم سپاسگذاريم. سربازي 5/5/85
پاسخ :
 

 
مهدی سعیدی
نام :
 
آيا ميتوان تا زمان راي دادگاه اعسار از پرداخت مهريه درخواست تعليق راي پرداخت مهريه را داد تا ماده ۲ شامل آن نشود.
پرسش :
 
خير البته رسيدگي به دعوي اعسار خارج از نوبت و فوري بايد صورت گيرد. سربازي 4/5/85
پاسخ :
 

 
کسما
نام :
 
باسلام، بنده موضوع را خیلی خلاصه مینویسم شاید شما راهنمایی مناسبی بکنید و مارا از این بن بست خارج کنید. همسر برادر اینجانب در سال 76 یک بار با فرد بسیار نادرستی عقد کرده و پس از مدت کوتاهی در حالت باکره درخواست طلاق میکند ولی شخص نه تنها طلاق نمیدهد بلکه آدرس منزل خود را تعویض میکند. بعد ایشان درخواست طلاق غیابی میکند و پس ازطی مراحل خود طلاق بائن میگیرد. آقا دوباره ظاهر شده و حکم تمکین می دهد و سپس خانم در همین فاصله در سال 80 با شخص دیگری (برادرم)ازدواج میکند حال آن آقا در دادگاه شهر خود (اصفهان)توانسته حکم طلاق را بعد از ازدواج ایشان به علت لجبازی باطل کند و ازاین خانم شکایت کرده و خودش هم در سال 82 ازداج کرده وبچه دارد و فقط 5 سال است که هیچ دادگاهی خانم را محکوم نمیکند ولی حکم قاطع هم نمدهد شما چه پیشنهادی برای رهایی این دو جوان دارید.باتشکر
پرسش :
 
نمی دانم اگر منظورتان از باطل کردن حکم طلاق واخواهی ایشان بوده است این موضوع طبیعی است چون کلیه آراء غیابی پس از ابلاغ واقعی قابل واخواهی است که در این صورت دادگاه با نقض دادنامه صادره مکلف به رسیدگی است اشاره نکرده اید دلایل طلاق خانم مذکور چه بوده است اما اگر همسر سابق وی مجددا ازدواج کرده مشکل این خانم با دعوی مناسب قابل حل است لطفا تماس بگیرید تا با شرح جزئیات راهنمائی کنم. سربازی 5/5/85
پاسخ :
 

 
کسما
نام :
 
با سلام، یک سئوال کوچک.اگر شخص از دیگری شکایت بکند ودر دادگاه حضور نیابد و احضاریه ها راهم دریافت نکند (تغییر آدرس )به قول قاضی احضاریه برنگردد. چه باید کرد قاضی که بعد از 5 جلسه دادگاه می گوید کاری از دستم بر نمی آیدو حکم نمی دهد.چه باید کرد؟
پرسش :
 
اگر منظور حضور نیافتن مشتکی عنه (کسی که از او شکایت شده)بدلیل عدم امکان ابلاغ احضاریه باشد قانون آئین دادرسی پیش بینی نموده است در صورتیکه دلایل بر توجه اتهام به وی باشددادگاه مکلف است با درخواست شاکی ایشان را از طریق نشر آگهی احضار نماید در صورت عدم حضور با توجه به دلایل رسیدگی خواهد کرد. سربازی 5/5/85
پاسخ :
 

 
کاظمی
نام :
 
با سلام

اگر در دادگاه تجدید نظر وکیل حضور نداشته باشد و گواهی استعفایش هم در پرونده نباشد آیا دادگاه می تواند حکم صادر کند؟ با تشکر
پرسش :
 
مشخص ننموده ايدوكيل كدام يك از اصحاب دعوي و يا اينكه موكل حضور داشته است يا خير ؟عدم حضور وكيل پس ازابلاغ وقت دادرسي با حضور موكل مانع رسيدگي نيست. سربازي 7/5/85
پاسخ :
 

 
نويد
نام :
 
در مورد آن ۲ ميليون تومان که براي شراکت داده بودم و شخص به بهانه خريد سفته متواري شد :

متاسفانه آدرس صحيح يا بهتر بگويم
اصلا آدرسي از اين شخص ندارم تا
از ايشان به عنوان خيانت در امانت شکايت کنم .
در ضمن بنده در دادگاه حقوقي شکايت کرده ام و ۱۱ شهريور تاريخ دادرسي است و بنده اصلا آدرسي ندارم که به دادگاه بدهم .
شما راهي را پيشنهاد بدهيد .
به نظر شما از راه اثر انگشت نمي توان پيگيري کرد يا به آگاهي ارجاع نمود !؟!

ممنون از راهنماييتان
پرسش :
 
دادگاه مكلف است با تقاضاي شما ايشان را از طريق نشر آگهي به دادرسي فرا بخواند .اثر انگشت زماني كاربرد دارد كه ايشان حضور داشته باشد يا در سند رسمي اثر انگشت وي باشد .اگر شهود داريد با شهادت ايشان دعوي شما قابل اثبات است. سربازي 7/5/85
پاسخ :
 

 
حسن
نام :
 
سلام
بدر من از برادرش شاکی شده که در ملکی با دیگری هر ۳نفر شریک میباشند دادگاه دعوی رد نموده و اعلام کرده که باید از شریک دومی هم شاکی شد .اینکه باید چه کار کنیم و از کدام ماده در دادگاه تجدید نظر استفاده کرد
پرسش :
 
توضیح نداده اید که خواسته پدرتان چه بوده است اما از ظاهر سوالتان مشخص است که شریک سوم باید به دادرسی فرا خوانده می شده که ازاین امر غفلت شده است متاسفانه در مرحله تجدید نظر کاری نمی توان کرد باید دادخواست دیگری به طرفیت هر دو شریک مطرح شود ودعوی را از ابتدا شروع کنید مطمئنا اگر قبل از طرح دادخواست با یک وکیل دادگستری مشورت می کردید این مشکل را نداشتید. سربازی 8/5/85
پاسخ :
 

 
شيوا
نام :
 
سلام . دختري هستم 23 ساله كه دوشيزه مي باشم و از بهمن ماه 83 به عقد پسري 28 ساله درآمدم . بعد از 7 ماه رفت و آمد متوجه اخلاق هاي بد ايشان شدم ( دروغگوئي ، دهان لقي كه خلاصه ميشود در گفتن زندگي خصوصي زناشوئي به دوستان و دهان بيني ) كه با داشتن اين خصوصيات منفي زندگي ما به تلخي گرائيد و با توجه به اينكه ايشان گفته بودن قصد طلاق دادن من را دارند و من از آشنايشان شنيدم و خود ايشان هم تصديق كردند در آبان ماه 84 مهر خود را اجرا گذاشتم . با توجه به اينكه ايشان در خواستگاري گفته بودند كه خانه و مغازه اي دارند متوجه شديم كه دروغ بوده و ايشان فقط سهم الارثي دارند . من اقدام به گرفتن وكيل كردم و چند جلسه دادگاه را طي كردم كه منجر به تقسيط مهر شد . چند سوال داشتم :
1- آيا من كه دوشيزه هستم ميتوانم طلاق خود را بگيرم ؟
2- اگر من از مهر خود بگذرم ميتوانم موفق به طلاق شوم ؟
پرسش :
 
شما قانونا همسر ایشان هستید اگر دلایلی برای طلاق داشته باشید که به نظر دادگاه قابل ترتیب اثر باشد می توانید طلاق بگیرید و از بابت دوشیزه بودن هیچ منع ی وجود ندارد صرفا نصف مهریه به شما تعلق می گیرد. اگر دلایل طلاق کافی نباشد خیر نمی توانید طلاق بگیرید از وکیل خود بخواهید موارد را برایتان توضیح دهد اگر ابهامی داشتید به من تلفن بزنید.سربازی 8/5/85
پاسخ :
 

 
نیما
نام :
 
با سلام واحترام
چندی پیش نمایندگی عرضه کالایی را از شخص حقیقی در ایران گرفتم . به علت دادن نمایندگی انحصاری در یکی از شهرستانها توسط ما پس از خرید کالا آن هم مدت دار و امضای قرارداد توسط ایشان به علت فروش نرفتن کالا این نمایندگی شهرستانی از ما به جرم کلاهبرداری به دادگاه شکایت میکند . حال با اینکه ما خود نمایندگی ایران را از شخص دیگری گرفته ایم در صورتی که دادگاه رای به پرداخت مبالغ نمایندگی شهرستانی توسط ما را بدهد تکلیف ما چیست؟ با تشکر - نیما
پرسش :
 
با توضیحی که داده اید (البته نامفهوم)فکر نمی کنم عمل شما کلاهبرداری باشد لطفا بیشتر توضیح دهید یا تلفن بزنید. سربازی 9/5/85
پاسخ :
 

 
sara
نام :
 
با سلام
مدت 10 ماهي است كه با همسرم اختلاف دارم و عقد كرده نيز مي باشم . 10 ماه از ايشان به جز در دادگاه خبري ندارم .
- ميتوانم از ايشان درخواست نفقه كنم ؟
- بهيچ عنوان نميتوانم به ايشان تكيه كنم آيا ميتوانم طلاق خود را بدون گرفتن مهريه بگيرم ؟
- مراحل طلاق چگونه است ؟
پرسش :
 
از 10ماه عقد 10ماه فقط در دادگاه همدیگر را زیارت کرده اید!!؟درهر حال نفقه به شما تعلق می گیرد می توانید مطالبه کنید.تقاضای طلاق توسط زن تابع شرایط خاصی است چون توضیح نداده اید نمی توانم به نحو مطلوب راهنمائی کنم می توانید تلفنی توضیح دهید ضمنا برای تقاضای طلاق الزاما باید وکیل اختیار کنید .سربازی 9/5/85
پاسخ :
 

 
سعيد
نام :
 
از پدر بنده بدون هيچ دليلي و مدرکي شکايت شده که پدر من مبلغي به خواهان بدهکار است و دادگاه بدون حضور پدر بنده حکم جلب ايشان را صادر کرده و در حال حاظر پدر در بازداشگاه به سر مي برد و احتمالا بزودي به زندان فرستاده شود. چطور ممکنه شخصي بدون مدرک از شخص ديگر شکايت بکند و به خواسته اش هم برسد.
پرسش :
 
مسلما موضوع اینگونه که بیان داشته اید نیست اگر تمایل دارید تلفنی موضوع را برایم شرح دهید تا راهنمائیتان بکنم.سربازی 11/5/85
پاسخ :
 

 
کسما
نام :
 
باسلام‌‌ .من سپوالي از خدمتان پرسيدم ولي برعکس برداشت شده منظور من اين بود که اگر شاکي در جلسه دادگاه حضور نيابد و احضاريه دادگاه را به هرعلتي ازجمله تغيير آدرس و غيره دريافت نکند و احضاريه از طرف نيروي انتظامي به موقع برنگردد وفقط هر دفعه متشاکي حاضر شود وشاکي نيايد بايد چه کرد در حال حاضر ما ۵ دفعه رفتيم وخود شاکي نيامده وقاضي هم مي گويد تا وقتي نيايد ويا نامه برگشت نخورد کاري از دست من بر نميآيد . حال چه بايد کرد؟باتشکر.
پرسش :
 
مطابق تبصره 1 ماده 129قانون آئین دادرسی کیفری شاکی مکلف است در صورت تغییر آدرس نشانی جدید خود را اعلام نماید والا کلیه اخطارها به نشانی که قبلا اعلام نموده ابلاغ قانونی محسوب می گردد و قاضی مکلف است به دلایل اعلامی رسیدگی نماید اگر کافی بود محکوم والا متهم را تبرئه نماید.11/5/85
پاسخ :
 

 
مهری
نام :
 
بسمه تعالي
با سلام و عرض ادب
خواهشمندم در مورد زیر اینجانب را راهنمایی فرمایید

محترما به استحضار ميرساند :
مرحوم الف ( پدراينجانب ) در مورخ 1340 تمامي بيست هزار مترمربع از يكصدوپنجاه هزار مترمربع از پنجمين قطعه مفروز از ششدانگ مزرعه باستان به شماره
پلاك 249 را طبق سند رسمي شماره 8274 دفترخانه 26 از آقاي ب خريداري مي نمايد و سالها در تصرف و يد زارعانه داشته است .
پس از دو سال بيماري ، ايشان در مورخ 1349 به رحمت ايزدي مي پيوندد و ورثه نامبرده با توجه به محل و موقعيت ملك كه در خارج از شهر بوده است و با عنايت به صغير بودن و عدم تمكن مالي مطلوب ، سالها در محل حضور پيدا نكرده اند . لازم به ذكر است كه گواهي واريز ماليات بر ارث در زمان فوت پدربزرگم كه جهت اين ملك صادر گرديده موجود مي باشد كه به نوعي مويد مالكيت مرحوم الف مي باشد .
پس از اين مدت ، ورثه به محل ملك مراجعه مي نمايند كه متوجه مي شوند مالك مجاور زمين كه فروشنده ملك به مرحوم الف نيز بوده است اقدام به تصرف عدواني زمين مذكور نموده است . مراجعات مكرر به متصرف ملك بي اثر مي ماند و ايشان موضوع را به طفره و تعلل برگزار
مي سازند و از باز پس دادن زمين مرحوم الف امتناع مي ورزد و با عنايت به اينكه در جريان اصلاحات اراضي بخشي از پلاك 249 ( كه مساحت آن به اظهار طرفين پانزده هكتار بوده است ) به ميزان حدود شش هكتار بعنوان اراضي ملي اعلام مي گردد ، مدعي مي شود كه اراضي واگذاري به مرحوم الف در قسمت اراضي ملي شده بوده است .
به ناچار در سال 1360 بوكالت آقاي ج دادخواستي مبني بر افراز پلاك 249 تقديم دادگاه مي گردد كه در اين خصوص نظرات متعدد كارشناسي تهيه مي گردد كه از جمله نظريه
آقاي مهندس د مي باشد كه ايشان در نظر خود صراحتا محل ملك مرحوم الف را كه در تصرف غاصبانه مالك مجاور بوده است تعيين نموده اند . نظرات ساير كارشناسان رسمي دادگستري نيز مويد مالكيت مرحوم الف بوده است .
با پيگيري هاي مداوم و دراز مدت سرانجام دادگاه بدوي طبق دادنامه شماره 788 مورخ 1362 بدينصورت اقدام به صدور راي مي نمايند كه (( از نظرات كارشناسي استنباط مي گردد كه بخشي از پلاك مورد درخواست افراز جزء اراضي ملي شده مي باشد . بنابراين زمين مورد درخواست قابل افراز نبوده و درخواست خواهانها رد مي گردد . ))
نسبت به اين دادنامه توسط وكيل محترم درخواست تجديد نظرخواهي مي گردد كه عينا دادنامه شماره 788 تاييد مي گردد . سپس نسبت به اين راي نيز فرجامخواهي مي شود ولي با عنايت به اينكه نامبرده به دلايلي در فرجه قانوني نسبت به دادنامه صادره اعتراض نمي كند در مورخ 1364 باستناد ماده 537 قانون آيين دادرسي مدني قرارد رد دادخواست فرجامي صادر مي گردد.
صرف وقت( حدود 5 سال ) و هزينه موجب مي گردد كه ورثه از احقاق حقشان نا اميد شده و بمدت چندين سال اقدامي در جهت احقاق حقشان ننمايند تا اينكه در سال 1382 با مراجعه به يكي از وكلاي محترم حقوقي بنام آقاي ق و طرح موضوع با ايشان ، اينگونه راهنمايي فرمودند كه جهت احقاق حقتان لازم است دادخواستي با عنوان خلع يد و قلع و قمع مستحدثات و مطالبه اجرت المثل بر عليه متصرف ملك تقديم دادگاه گردد كه با وكالت ايشان اين كار صورت پذيرفت . در اين دادخواست خوانده آقاي ب متصرف ملك بود ( یکی از مالکان مشاعی قطعه ) و خواهان بخشي از تصرفات خوانده را كه مرحوم الف در آن كشت و كار مي كرده بعنوان اراضي تحويلي به مرحوم معرفي نمود و پس از گذشت مدتي مديد ( حدود 5/2 سال ) دادگاه محترم قرار تحقيقات محلي صادر نمودند و با عنايت به اينكه خواهان بمدت بيش از سي سال در محل حضور نداشته است و نيز نقل مكان يا فوت همسايگان پلاك فوق الاشاره كه قادر به شناسايي و تاييد مراتب مالكيت مرحوم الف بودند ، مع هذا با كوشش فراوان دو نفر از همسايگان و اهالي محل را در قرار تحقيقات محلي حاضر نموديم كه در مقابل خوانده با توجه به سابقه طولاني حضور در محل تعداد بيشتري ( حدود 6 نفر ) را حاضر نمود و سرانجام دادگاه محترم در دادنامه صادر به شماره 912 مورخ 1384 بدينصورت اقدام به صدور راي نمودند كه (( با توجه به اينكه وكيل خواهانها در جهت اثبات خريد قطعه متنازع فيه و تحويل و تصرف آن بصورت مفروزي به موكلين خود قبل از تاريخ فوت مورث خواهانها صرفا به شهادت شهود و معاينه و تحقيقات محلي استناد نموده است و با عنايت به اينكه بنظر مي رسد شهادت گواهان تعرفه شده خواهانها ناشي از تلقين قبلي بوده و همچنين در اجراي قرار تحقيقات محلي نيز اظهارات مطلعين محلي بدليل تعارض مثبت تصرف مفروزي مورث خواهانها نبوده و به دليل عدم احراز تحويل و تصرف مفروزي دادگاه راي بر بطلان دعوي صادر
مي نمايد . ))
قبل از صدور راي دادگاه و پس از اجراي قرار تحقيقات محلي ، قاضي محترم تحقيق به وكيل اينجانب اينطور راهنمايي فرمودند كه (( با توجه به اينكه مدت مديدي است كه خواهان در محل حضور نداشته است بايستي اين احتمال را مي داديد كه خواهان نتواند بطور مطلوب قادر به اثبات تحويل و تصرف مفروزي ملك خود باشد و بايستي دادخواست خلع يد را بصورت مشاعي از كل قطعه مذكور مطرح
مي كرديد . ))
نسبت به اين دادنامه تقاضاي تجديد نظر گرديد كه عینا تایید گردید.
لازم به توضيح است كه قطعه پنجم داراي 4 مالك بصورت مشاعي مي باشد كه از سال 1360 تا كنون يكي از آنها مجهول المكان بوده و در اثناء رسيدگي در دادگاه از طريق نشر آگهي دعوت مي شده است
از ميان چهار مالك كه همگي داراي سند رسمي ماليكت مشاعي هستند
دو نفر از آنها به ميزان اسناد مالكيت اوليه شان قبل از ملي شدن بخشي از پلاك ( و حتي بيشتر با عنايت به اضافه مساحت قابل توجه پلاك در طول و عرض ) تصرفات دارند و در بخشهايي از آن اقدام به غرس اشجار و احداث سوله و ديواركشي كرده اند . قسمت اراضي ملي شده نيز توسط اداره منابع طبيعي شهرستان به وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح ( سازمان اتكا ) واگذار گرديده است و طبق استعلام ثبتي بنام دولت قبول درخواست ثبت گرديده است .
طبق استعلامهاي صورت گرفته از اداره ثبت اسناد و املاك ميزان مالكيت مرحوم الف به دفعات مورد تاييد قرار گرفته و پيرامون وضعيت ثبتي عنوان شده است كه ( بنامش در جريان است ) .
ضمنا يكي از خواندگان كه عليه ايشان دعوي خلع يد طرح گرديده بود با تلاش فراوان در صدد است كه طبق ماده 147 قانون ثبت اقدام به دريافت سند ششدانگ براي تصرفات خود بنمايد ( كه حتي بيش از ميزان سند مالكيت مشاعي نامبرده بدون كسر اراضي ملي نسبت به سهم مشاعي اش است ) البته ظاهرا تا كنون موفق به اين امر نگرديده است .
مطلب ديگر اينكه هيچگونه تقسيم نامه يا توافق نامه اي بين مرحوم الف و ساير خواندگان در خصوص محل و تصرفات هر كدام از مالكان موجود نمي باشد و با توجه به ملي شدن بخشي از پلاك اينجانبان نسبت به سهام مشاعي در قطعه مذكور هيچگونه وجه يا معوضي از هيچ ارگان دولتي دريافت نكرده ايم .
در حال حاضر طبق استعلام ثبتي ميزان مالكيت مالكان در قطعه پنجم كه مساحت آن در اسناد مالكيت يكصدو پنجاه هزار متر مربع قيد گرديده است بدين صورت مي باشد .

رديف نام مالك ميزان مالكيت شماره سند وضعيت
1 ن 52000 متر مربع 16811 در قيد حيات
2 ب 38000 متر مربع 17356 در قيد حيات
3 س 40000 متر مربع 37682 مجهول المكان
4 الف 20000 متر مربع 18274 فوت شده
جمع كل مالكيت 150000 متر مربع

ميزان تصرفات كنوني در قطعه مذكور بدين شرح است .

رديف نام مالك ميزان مالكيت شماره سند
1 ن 52000 متر مربع 16811
2 ب 38000 متر مربع 17356
3 اراضي ملي ( اتكا ) 60000 متر مربع در جريان ثبت
جمع كل مالكيت 150000 متر مربع

ولي با مساحي كه توسط اينجانب در محل صورت پذيرفت و با استناد تصاوير هوايي قطعه پنجم كاملا واضح است كه اين قطعه داراي اضافه مساحت مي باشد و عرض زمين بجاي 150 متر معادل 180 متر مي باشد . ضمنا طول زمين نيز داراي اختلافي با ميزان درج شده در اسناد مالكيت مي باشد (اضافه تر است) بنابراين اراضي تصرفي مالكان متصرف حتي از ميزان مالكيت اوليه شان نيز به مقدار فاحشي بيشتر است .
مستدعی است اینجانب را راهنمایی فرمایید .
با تشكر از حوصله و سعه صدر حضرتعالي
پرسش :
 
متن ارسالي جنابعالي را اجمالا مطالعه كردم اقدامات زيادي در مورد مشكلتان انجام شده است كه ظاهرا به هيچ نتيجه اي نرسيده است براي بررسي موضوع و راهنمائي شما ضرورتا بايد كليه مدارك و آراء صادره را مطالعه كنم لطفا تلفني از طريق شماره هاي 88306845 يا 88311869 از ساعت 16تا20 وقت بگيريد تا حضورا خدمت شما باشم. سربازي14/5/85
پاسخ :