به سايت وكالت خوش آمديد :: جستجو
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
اما
کلمه مورد جستجو :
 

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي

تعداد کل : 170
مشاهده
Preview << 1 [2] 3 4 >> Next
 
نام :
 
با سلام

چند روز قبل سوالی در خصوص راه حل قضایی طلاق به درخواست زوجه بدون اثبات عسر و حرج موضوع ماده1330 داشتم
اما متاسفانه تا کنون جوابی دریافت نکردهام خواهشمند ام در صورت امکان به سوالم بصورت مشروح پاسخ دهید
پرسش :
 
ظاهراً ميل شما را ملاحظه نكرده‌ام، اگر منظورتان ماده 1130 است كه اشتباهاً 1330 قيد شده و منظورتان اين است كه زوجه در عسر و حرج نيست يا اگر هست نمي‌تواند اثبات كند، اگر ساير شروط عقدنامه نيز محقق نشده باشد يا قابل اثبات نباشد صرفاً زوجه مي‌تواند تقاضاي طلاق خلع نمايد، مطابق ماده 1146 قانون مدني طلاق خلع آن است كه زن به واسطه كراهتي كه از شوهر خود دارد در مقابل مالي كه به شوهر مي‌دهد طلاق بگيرد اعم از اينكه مال مزبور عين مهر يا معادل آن و يا بيشتر و يا كمتر از مهر باشد در صورت ابهام لطفاً تماس بگيريد.سربازي 30/5/85
پاسخ :
 

 
eager
نام :
 
سلام آقاي سربازي
متشکرم از اينکه جواب سوال قبل مرا داديد اما ميشد بفرماييد عنوان جرم براي کسي که وکيل مع الواسطه بوده اما بجاي رد وجوه دريافتي اماني به موکل اصلي آنرا به وکيلي که به او تفويض وکالت کرده تحويل داده است.
ضمنا اگر ممکن است تفاوت بين بيع سنتي و بيع از طريق اينترنت يا همان تجارت الکترونيک را در مقاله اي مشخص فرماييد. باز هم متشکرم
پرسش :
 
اگر تعمد داشته باشد خيانت در امانت.ظاهرا در خصوص تجارت الكترونيك مقاله اي در سايت وجود دارد.سربازي4/6/86
پاسخ :
 

 
Mina
نام :
 
با سلا م
من ترم ۵ حقوق درس می خوانم و علاقمندم در زمینه رشته خود بیشتر فعالیت داشته باشم اما دانشگاه ما مثل مدرسه است و هیچ نوع امکاناتی در این زمینه در اختیار ما نمی گذارد ایا شما می توانید در این زمینه من را راهنمایی کنید
با تشکر
پرسش :
 
اگر تمايل به همكاري با مجموعه سايت را داريد لطفا با من تماس بگيريد.سربازي 4/6/86
پاسخ :
 

 
م - ع
نام :
 
با عرض سلام
اینجانب دارای 29 سال سن هستم . آذر ماه سال گذشته با مردی که 5 سال از خودم کوچکتر بود بین ما صیغه موقت جاری شد که مدت آن یکسال و مهریه آن معلوم شد.
صیغه عقد موقت ما در دفتر ثبت ازدواج به شماره 171 تهران و به نام آقای هادی غلامی جاری شد ولی در دفتر ایشان ثبت نگردید.و به استناد یک برگه که دارای امضا و تاریخ و قید مهریه معلوم و عکس هردویمان بود به آن مرد داده شد و برای من برگه ای صادر نشد.
در هنگام جاری شدن عقد اینچانب باکره بوده ولی بدلیل نداشتن پدر و جد پدری از اینجانب گواهی فوت خواسته شد . ولی من در عین حال هم دارای برادرها و عمو نیز برای اذن ازدواج می باشم .
بعد از مدتی که از عقد ما گذشت آن مرد معلوم شد قبل و بعد از عقد بجهت فریب و اخاذی از من بین ما مشکلاتی پیش بیاورد. که من به ایشان گفتم دیگر حاضر به ادامه نیستم و تصمیم به ازدواج با مرد دیگری را دارم .
ایشان علی اظاهر قبول کرده و مخالفتی من باب ازدواج دومم نکرد.
اما بعد از ازدواج دومم که هنوز از پایان مدت ازدواج اولم نگذشته بود مدعی شدند که من همسر او هستم.و آن برگه عقد موقت را شاهد قرار داده و با این حربه درصدد اخاذی از من شدند.همچنین باعث ایجاد مزاحمتهای تلفنی به تمامی اعضای فامیل گشتند در حدی که اختلالی در ازدواج دایم من ایجاد شده. و باعث هتک حرمت من و آبروریزی خانوادگی مان گشته.
از شما این سئوال را دارم که با استفتا از محضر چندين آيه الله و مراجع تقليد از قم و اينکه در برگه مکتوب است که حق فسخ دوطرفه است
در ضمن من چه در عقد اول و چه در عقد دومم همچنان باکره هستم
سپوال من اينست که چگونه ميتوان از طريق قانون آن شخص را مجرم شناخت
لطفا مرا راهنمايي کنيد
پرسش :
 
با سلام و پوزش بخاطر تاخير در پاسخ.نمي دانم از محضر مراجع تقليد چه استفتائي كرده ايد اما بنظرم در نكاح منقطع يا همان صيغه موقت حق فسخ وجود ندارد بلكه اختيار بذل مدت به زوج داده شده است كه هر زمان اراده كند مي تواند بقيه مدت را به زوجه ببخشد البته اين حق قابل توكيل است وزوج مي تواند براي اعمال اين حق به زوجه وكالت دهد كه هر زمان خواست بقيه مدت را بذل و خود را از علقه زوجيت برهاند.بنابر اين اگر منظور شما از فسخ همين مورد است كه توسط شما نيز انجام گرفته پس ايشان حق مراجعه به شما را ندارد ودر صورت مزاحمت مي توانيد از وي در دادسراي محل شكايت كنيدوالا اگر اختيار بذل مدت به شما نداده باشد تا پايان مدت عقد همسر وي هستيد.سربازي11/6/85
پاسخ :
 

 
ali_r
نام :
 

با سلام و عرض تشکر از زحمات شما .ايا در صورتي که شخصي مبادرت يه تراشيدن يا قلم بردن يا الحاق جمله اي در تحرير نوشته اي نمايد که امر واقعي بوده اما بنا به دلايلي عنوان نگرديده است
مستفاد از ماده 527 ق.م .ا) مثلا دانش آموزي که در حال فراغت از تحصيل است در گواهي اشتغال به تحصيل خود جمله در حال فارغ التحصيلي را قيد نمايد با توجه به عدم قصد تقلب باز مي توان
اين فعل را از مصاديق جرم جعل و مشمول ماده فوق الذکر دانست ؟ قبلا از راهنمايي شما سپاسگزارم
پرسش :
 
با سلام خدمت شما صرفنظر از اينكه در تحقق جعل تحريف واقعيت موضوعيت دارد واين مهم در مثال جنابعالي منتفي است اساسا در جعل عنصر معنوي جرم يعني سوءنيت بايد احراز شود والا جعل منتفي است.سربازي 11/6/85
پاسخ :
 

 
shiva
نام :
 
با سلام و عرض خسته نباشيد .
چندين باد من براي شما ايميل زدم و احتمالا" از موضوع ان با خبر هستيد .
در خصوص مهريه ام همسرم تقاضاي تقسيط دادند و دادگاه موافقت كردند مهريه ام 550 سكه است كه تقسيط شد به 50 سكه نقد و ماهي 2 عدد . ايشان باز درخواست تجديد نظر كردند كه تجديد نظر ايشان رأي صادر شد به 100 سكه اول و ماهي 2 عدد . حال ميخواهم اجرائيه روي اين پرونده بگذارم اما هنوز بعد 1 ماه پرونده از شعبه تجديد نظر به شعبه دادگاه اصلي نيامده .
1- ميخواستم ببينم چقدر طول ميكشد كه پرونده از شعبه تجديد نظر ارجاع شود به شعبه اصلي دادگاه ؟
2- پس از اينكه آمد چگونه ميتوانم درخواست اجراي حكم كنم ؟
با تشكر .
پرسش :
 
صرفنظر از اينكه نوعا پرونده هاي محكوميت مهريه و اعسار جداست ومحكوم له پس از قطعيت دادنامه محكوميت زوج به پرداخت مهريه مي تواند از طريق دفتر دادگاه بدوي تقاضاي صدور اجرائيه كند معمولا يك هفته پس از صدور راي دادگاه تجديد نظر پرونده را به دادگاه بدوي اعاده مي دهد.ضمن آنكه اگر دادنامه تجديدنظر(اعسار) را در اختيار داريد ضرورتي براي وصول پرونده به دادگاه بدوي نيست در هر صورت صدور اجرائيه منوط به بازگشت پرونده اعسار از تجديد نظر نيست.سربازي 13/6/85
پاسخ :
 

 
علیرضا
نام :
 
باسلام و احترام جناب آقای سربازی

قريب هفده سال ازازدواجم می گذردودارای یک فرزنددخترشانزده ساله هستم. پیش ازبرگزاری مراسم رسمی عقددائم همسرم ازمن خواست تامبلغ مهریه راازهفتصدهزارتومان به معادل دویست سکه بهارآزادی به طورصوری افزایش دهم . بااین شرط که پس ازبیان این مقدارمهریه توسط عاقد، فردای مراسم شخصا درمحضرحاضرشودواظهاروصول کند.اواین خواسته راخواسته ای حقیقی نمی دانست و صرفا به خاطرکم نیاوردن دربرابربرخی ازاقوام و خویشان خودعنوان می کرد. اماپس ازثبت دراوراق رسمی ازبخشیدن آن علیرغم توافق اخلاقی ی که کرده بودیم سرباززد وبا تدلیس عنوان کردکه برای افزایش مهریه گزینه ای جزاین نداشته است. ازآن زمان تاکنون به اجراگذاشتن مهریه رامانندشمشیری تهدیدآمیزبرروی سرمن قرارداده است وهرباربه عناوین مختلف امتیازاتی راازمن اخذکرده است. سالهاپیش درازای استهلاک تام وتمام مهریه ازمن خواست تامنزل مسکونی ام رابه نام اوکنم.این منزل درحال حاضرهفتاد میلیون تومان ارزش دارد. ولی اینجانب به دلیل موقعیت اجتماعی شاخص وبه دلیل آنکه ازرفتن به دادگاه و کلانتری بنوعی اکراه داشتم و می خواستم همه چیزبه مسالمت و مصالحت به پایان برسدبه چنین کاری تن دادم. اما چندی نگذشت که همین مساله رادرمورد اتومبیلم عنوان کرد. اما این باربه بهانه گرفتن اختیاربرای تبدیل اتومبیلم به اتومبیلی مدل بالاازاین جانب امضاء گرفت که بامکرفراوان آن راعلیرغم نظربنده به نام خودکرد. اکنون همچون همیشه بنای ناسازگاری راگذاشته و مدتی است قفل خانه راعوض کرده و اینجانب رابه خانه راه نمی دهدومطالبه
پرسش :
 
دوست عزيز سوالتان ناتمام مانده است !!!سربازي 14/6/85
پاسخ :
 

 
shiva
نام :
 
سلام - خسته نباشيد .
ميخواستم بدانم براي گرفتن نفقه از طريق دادگاه چگونه بايد اقدام کنم ؟
در ضمن نفقه من از ماه ۷/۸۴ ميباشد . ضمنا من از طريق شوراي حل اختلاف پيگيري کردم اما ايشان گفتند که ما فقط تا ۱ ميليون تومان را بررسي ميکنيم بيشتر بايد به دادگاه مراجعه کنيد . چگونه بايد اين کار را بکنم ؟
با تشکر
پرسش :
 
سلام مرا هم پذيرا باشيد. به دادگاه خانواده محل سكونت مراجعه وبا تقديم دادخواست وتصاوير سند ازدواج و شناسنامه خويش وپرداخت هزينه دادرسي اقدام نمائيد.در قسمت عريضه نويسي فرم دادخواست تكميل شده وجود دارد .ضمن انكه مي توانيد از طريق دادسرا نيز اقدام كنيد به دادسراي محل سكونت مراجعه وشكايت كيفري مطرح نمائيد در اين حالت سريعتر به نتيجه مي رسيد.سربازي 14/6/85
پاسخ :
 

 
کاشانی
نام :
 
با سلام ؛ پدرم فوت کرده و در وصيت نامه خود ذکر کرده که تا زمان زنده بودن نامادري در خانه پدري زندگي کند آيا من مي توانم درخواست ارث نماييم و بايد به کدام دادسرا مراجعه کنم
پرسش :
 
بله در صورتيكه وراث اجازه ندهند وصيت مذكور نافذ نيست ابتدا بايد از طريق دادگاه محل فوت آن مرحوم گواهي انحصار وراثت بگيريد وسپس دادخواست تقسيم تركه و...را در دادگاه مطرح كنيد چون حالات مختلف متصور است لطفا تلفني تماس بگيريد تا به صورت موردي وكامل ارشاد شويد.سربازي 14/6/85
پاسخ :
 

 
احمد ک
نام :
 
با سلام و خسته نباشيد . اينجانب مالک يک دستگاه آپارتمان هستم . درتاريخ ۱/۰۳/۸۳ به مدت يکسال در بنگاه و با اجاره نامه آن را به فردي اجاره داده ام . درتاريخ ۱/۵/۸۴ به مدت يکسال ديگر اين قرار داد را تمديد نمودم . اما اين بار در بنگاه اين کار را نکردم بلکه يک متن دستي تنظيم نموديم که هم مالک و هم مستاجر هر دو آن را امضا نمودند . دو نفر خانم هم اين متن را به عنوان شاهد امضا کردند . پس از انقضاي مدت اجاره مستاجر با بهانه هاي مختلف از خالي کردن مورد اجاره طفره ميرود. و امروز يعني حدود دو ماه و نيم ازمدت آن ميگذرد . سوال من اين است که آيا با استناد به اين دو مدرک ( قرار داد بنگاه و قرار داد دستي )مي توانم حکم تخليه بگيرم يا خير ؟ بايد به کجا مراجعه نمايم ؟ طي مراحل قانوني آن چقدر به طول مي انجامد؟ با سپاس فراوان.
پرسش :
 
قراردادهاي اجاره الزاما نبايد در بنگاه تنظيم شود صرفا در صورتيكه دو نفر شاهد علاوه بر مالك ومستاجر آنرا امضاء نمايند پس از انقضاي مدت اجاره مشمول تخليه فوري خواهد بود با مراجعه به شوراي حل اختلاف محل ملك درخواست تخليه نمائيد حداكثر ظرف مدت يك هفته تخليه مي شود.سربازي 14/6/85
پاسخ :
 

 
shahab
نام :
 
من می خواهم از همسرم جدا شوم.هنوز عروسی نکرده ایم اما پرده بکارت ایشان بر اثر یک اتفاق(نه رابطه) پاره شذه است.آیا باید تمام مهریه را بدهم با نصف آن؟چگونه این امر را ثابت کنم؟مهربه با توجه به حقوق 300 هزار تومانی من چقدر خواهد بود؟
باتشکر فراوان
پرسش :
 
متوجه منظورتان از اتفاق نمي شوم اگر پرده بكارت توسط شما ازاله شده باشد تمام مهريه به ايشان تعلق مي گيرد تا حدودي پزشكي قانوني امكان تشخيص دارد .در صورتيكه اموالي نداشته باشيد با درخواست شما دادگاه آنرا تقسيط خواهد نمود نحوه تقسيط معيار مشخصي ندارد اما بايد بگونه اي باشد كه مديون توان پرداخت داشته باشد .سربازي 14/6/85
پاسخ :
 

 
نگار محمدي
نام :
 
سلام
من تصميم دارم تقاضاي در يافت مهريه کنم.همسرم شخص متمولي است اما چيزي به نام خودش ندارد. همه املاکش به نام برادرش است.
آيا من مي توانم تمام مهريه ام (۷۰۰ سکه) را دريافت کنم يا قسطي ميشود
در صورت قسطي شدن ماهي چقدر به من تعلق مي گيرد؟در ضصورت عدم رضايت من با قسطي شدن آيا حکم زندان هنوز وجود دارد؟
پرسش :
 
در صورتيكه اموالي بنام همسرتان نباشد وشما هم نتوانيد ثابت كنيد كه اموالي دارد كه مي تواند مهريه شما را يكجا بدهد با دادخواست ايشان مبني بر اعسار به تقسيط دادگاه پرداخت مهريه را تقسيط خواهد كرد رضايت يا عدم رضايت شما تاثيري در حكم دادگاه نداردنوعا مقدار 50 تا 100 سكه يكجا والباقي ماهيانه 1يا 2سكه خواهد بود.اگر اقساط را ندهد مي توانيد اعمال ماده 2 نمائيد كه هم جلب وهم زندان دارد.سربازي16/6/86
پاسخ :
 

 
eager
نام :
 
آقای سربازی گرامی
اگر ممکن است مرا راهنمائی فرمائید:
من شش ماه پیش در یک بنگاه املاک آپارتمانی 42 متری قولنامه خریداری کردم و دو سوم ارزش معامله را هم به فروشنده دادم و بقیه آن قرار بود بعد از فک رهن از بانک از طریق وام بانکی من پرداخت شود . ناگفته نماند سند مالکیت بنام فروشنده ملک نبود بلکه او از کسی دیگر بطور وکالتی خریده و دو دست قبل هم وکالتی خریداری کرده بودند زیرا سازنده این مجموعه 8 واحدی بطور یکجا از بانک وام ساخت گرفته بود و بانک بعد از تفکیک وام هر واحد را مشخص و برای آن دفتر چه اقساط صادر کرده بود ولی هنگام چون وام بنام خریدار اولیه این آپارتمان بود او بطور وکالتی به دیگری فروخته تا بعد از دو- سه دست وکالتی من آنرا خریدم (از یک مالک وکالتی ) افراد قبلی هم فعلا در دسترس نیستند.
گویا موقعی که فروشنده میخواست در جهت اجرای قولنامه فک رهن کند با مراجعه به بانک و شهرداری به او گفته اند که این سند که در دست شماست متعلق به واحد روبروئی شما میباشد که او هم وام داشته و اقساط خود را یکسال است نپرداخته . فروشنده بمن اصرار میکند که شما واحد خود را که هم اکنون در تصرف من میباشد و در آن ساکن شده ام با واحد روبرو عوض کن اما من اینجا را فقط بخاطر آفتاب رو بودن خریدم و حاضر نیستم آنرا با واحد دیگری عوض کنم. و فروشنده با این مشگل حاضر نیست که ملک را بنام من کند و میگوید امکان این امر برایش فراهم نیست.
بنظر شما تکلیف من چیست ؟ آیا اداره ثبت اسناد بنا به تقاضای ما میتواند اصلاح سند انجام دهد . آیا بانک میتواند وام دریافتی این دو واحد را جا بجا کند و با فروشنده تسویه حساب کند.
در ضمن وقتی شهرداری برای متر کردن آپارتمان ما آمد بجای 42 متر مندرج در قولنامه مساحت آنرا 40 متر تعیین کرد. درحالیکه مساحت واحد روبرو 42 متر است . آیا من برای دو متر کم بودن میتوانم از باقیمانده بهای ملک کم کنم. البته اگر اصل مشگل حل شود.
لطفا جواب مگر خیلی خلاصه شده ندهید تا بتوانم از آن سر در بیاورم . متشکرم که امکان سوال کردن را برای ما فراهم نموده اید. خداحافظ يکشنبه ۱۹ شهريور ۸۵

پرسش :
 
اولا فروشنده مكلف است به تعهد خويش نسبت به آپارتمان شما اقدام نمايد ومشكل خود را با بانك حل نمايد واگر حاضر به اين كار نباشد شما با ارائه گواهي بانك مبني بر اماده بودن وامتان به دفتر اسناد رسمي كه توافق كرده ايد مي توانيد گواهي عدم حضور دريافت نمائيد والزام فروشنده را به تعهداتش بخواهيد.اداره ثبت اگر در تنظيم سند اشتباهي كرده باشد در شرايطي مي تواند آنرا اصلاح كند والا خير.بانك مي تواند با توافق طرفين ووام گيرنده وام را از مالك واحد ديگر بگيرد.با توجه به اينكه فروش آپارتمان بر اساس مساحت تقريبي است نوعا 2متر منظور نمي شود مگر اينكه بر اساس هر متر مربع معامله شده باشدكه در اين صورت اين اختيار كه مابه التفاوت را مطالبه كنيد داريد.سربازي 21/6/85
پاسخ :
 

 
eager
نام :
 
سلام عرض ميکنم آقاي سربازي گرامي
از جواب امروز شما بسیار ممنون هستم . جوابی که دادید بصورت کامل و قابل فهم بود. اما متاسفانه مشگل دیگری هم وجود دارد و آن اینست که من موقع تنظیم مبایعه نامه در بنگاه نتوانستم فتوکپی سند مالکیت را از فروشنده بگیرم و حالا که آنرا با هزار مشگل از او گرفته ام میبینم سند مالکیت بنام فرد دیگری است و نام فروشنده یا طرف مبایعه نامه من در آن نیست و در جواب علت امر میگوید که چون ملک مزبور وام بانکی داشته و قبل از تسویه قابل انتقال رسمی نبوده چهار سال پیش این ملک را بطور وکالتی از شخصی که او نیز خودش وکالت در خرید داشته ازطریق وکالت محضری خریداری نموده و لیکن اکنون به دو نفر قبلی دسترسی ندارد و آدرسی هم از آنان موجود نیست. علاوه برآن همانطور که قبلا خدمتتان گفتم گویا سازنده اصلی ساختمان سند دو واحد روبروی هم را جابجا کرده و به خریدار اولیه واحد الف سند مالکیت واحد ب را تسلیم نموده و بالعکس . بتازگی فروشنده مایعه نامه من این مغایرت را هنگام مراجعه به شهرداری و بانک کشف کرده و به این علت میگوید نمیتوانم از وکالت قبلی استفاده کنم و اصرار دارد که من علیرغم تصرف واحد الف جایم را با واحد ب عوض کنم. که من با این پیشنهاد مخالفم زیرا من واحد الف را رویت کرده و پسندیده ام و نه واحد ب را . حالا شما فکر میکنید دادگاه از من دادخواستی علیه فروشنده مذکور مبنی بر الزام او به تنظیم سند رسمی قبول میکند و یا میبایست علیه مالک مندرج در سند مالکیت دادخواست بدهم که در این صورت بنظرمیرسد رابطه حقوقی ما بین من و او نیست و علیه او نتوانم دعوائی مطرح کنم. خصوصا اینکه ظاهرا او مالک واحد ب میباشد. و در ملک الف سمتی ندارد. باز هم متشکرم . خداحافظ 21شهریور85
پرسش :
 
دوست عزيز پاسخ سوالتان را تقريبا خودتان داده ايد شما الزام به تنظيم سند كدام واحد را مي خواهيد مگر مالك واحد ب به شما تعهدي داشته ويا قراردادي داريد كه الزام اورا بخواهيد .شما صرفا مي توانيد از فروشنده الزام به تنظيم سندي كه بنام اوست را بخواهيد وايفاي به تعهدات واگر در تنظيم سند بين مالكين الف وب اشتباهي رخ داده است خودشان مسئول آن هستند.البته اگر كوتاهي كنند شما مي توانيد از طريق دادگاه پيگيري كنيد.سربازي25/6/85
پاسخ :
 

 
عیسی سمیعی
نام :
 
سلام
در سال 81 خانه ای از شرکت عمران سازه شهر پیش خرید کردم که مدت زمان جهت تحویل از 10/6/81 بمدت 18 الی 24 ماه و احتساب 6 ماه دیرکرد مجموعا 30 ماه تعیین شده بود اما پس از پایان مهلت مقرر در قرارداد شرکت مذکور به انحای مختلف از تکمیل و تحویل واحدهای مسکونی طفره میرود این قرارداد با احتساب ضرر و زیان 100 هزار تومان در ماه پس از اتمام زمان قرارداد تنظیم گردیده
لطفا در خصوص چگونگی دریافت مورد قرارداد به انضمام خسارت تعیین شده اینجانب را راهنمایی نمایید
در ضمن جهت ارائه شکواییه به کجا و با چه مدارکی مراجعه نمایم
رزمنده بسیجی
با تشکر
پرسش :
 
باسلام مخلص تمام رزمنده هاي بسيجي عزيز.ابتدائا به شوراي حل اختلاف محل مراجعه وتقاضاي تامين دليل كنيد تا سريعا از وضعيت ساختمان وواحد شما گزارشي تهيه شود بعنوان دليل شما كه واحد آماده نيست.سپس از طريق دادگاه حقوقي محل وقوع ملك مي توانيد با ارائه قرارداد و تامين دليل از شركت مذكور خسارات وتحويل آپارتمان را بخواهيد.سربازي21/6/85
پاسخ :
 

 
shiva
نام :
 
سلام - خسته نباشيد - امروز ۲۰/۶/۸۵ خيلي با تلفن هاي شما تماس گرفتم اما جواب نداديد . کار مهمي داشتم - من فردا دادگاهي دارم در خصوص نفقه - ميخواستم ازتون راهنماپي بخواهم که من ميخواهم جدا شوم و اصلا؛ قصد زندگي با همسرم را ندارم - خواهش ميکنم مرا راهنماپي بفرماپيد که چگپنه ميتوانم جدا شوم ؟ چه بايد در دادگاه بگويم ؟
پرسش :
 
سلام لطفا با تلفن 09123147305تماس بگيريد منتظر تماستان هستم .سربازي21/6/85
پاسخ :
 

 
مسعود اسحاق
نام :
 
يك قطعه باغ فندوق به مساحت تقريبي 4 هكتار متعلق به مرحوم پدرم در روستاي مازودره از توابع اشكور شهرستان رودسر در سال 1357 مورد تصرف عدواني قرار گرفت. آراء هيئت پنج نفره تصرف عدواني، دادگستري شهرستان رودسر و ديوانعالي كشور طي سالهاي 1357 لغايت 1361 تماماً له مرحوم پدرم و عليه آقاي "ر" صادر گرديد.
در همان سالها بارهاي از سوي دادستاني شهرستان براي ژاندارمري دهستان تقاضاي اجراء حكم صادر گرديد. نامه ابلاغ مامور پاسگاه به آقاي "ر" هم اكنون موجود است كه به نامبرده تذكر داده مي شود كه حقي در مورد باغ متصرفي ندارد. متاسفانه هيچگاه بطور كامل باغ مذكور تحويل مرحوم پدرم نگرديد و غاصبين بلافاصله با اعمال زور و ارعاب نسبت به تصرف باغ اقدام نمودند.
مرحوم پدرم پس از گذشت چند سال و بيماري قلبي دار فاني را وداع كرد و اينجانب به همراه وراث ديگر پرونده در سال 1377 با توجه به محتويات پرونده و راهنمائي دادگستري شهرستان رودسر به حوضه قضائي جديد التاسيس بخش رحيم آباد مراجعه و دادخواست رفع تصرف مجدد عدواني را عيه وراث آقاي "ر" ارائه داديم (زيرا نامبرده نيز دار فاني را وداع گفته بود). دادگاه مذكور نهايتاً همراه با اطاله دادرسي در سال 1384 راي به محكوميت متشاكيان همراه با پرداخت جزاي نقدي در حق دولت و رفع تصرف عدواني نمود.
متشاكيان با اعتراض به تجديد نظر استان و ارائه دلايلي بر ذيحق بودن خويش ارائه دادند. دادگاه تجديد نظر استان گيلان بدليل اينكه " شكايت شكات تصرف عدواني مجدد بوده نه تصرف عدواني" راي بر تبرئه متهمان داده! و هيچ راي اصلاحي نيز قيد ننمود و متذكر شد دادگاه بدوي خارج از موضوع بررسي نموده است. اين در حالي است كه متشاكيان در اعتراضيه خويش موضوع نشده بودند و دادخواست ديگري همراه با توجيهات غير عقلاني را ارائه نموده بودند.
اينجانب نسبت به راي تجديد نظر به هيئت تشخيص ديوانعالي كشور اعتراض نمودم با اين مضمون كه دادگاه بدوي در تحقيقات چنديي ساله خود به اين موضوع رسيده بود كه موضوع تصرف عدواني بوده نه تصرف مجدد . ديوان نيز راي خود را به اين صورت صادر نمود:" دادنامه معترض عنه با توجه به مباني استدلال منعكس در آن مبتني بر ارزيابي دلايل موجود در پرونده و تشخيص و استنباط قضائي اصدار يافته و از سوي معترض ايراد و اعتراض موجه و مدللي كه موجبات نقض آن را مهيا سازد معمول نگرديده و به جهت احراز اشتباه بين شرعي و قانوني مستندا به مفررات مذكور قرار رد اعتراض صادر و اعلام مي نمايد".
حاليه ما مانده ايم و غارت و چپاول دست رنج مرحوم پدرمان بدست ياغيان. اين در حالي است كه حدود 4 سال قبل نيز از دادگستري رودسر دادخواست " رفع تصرف عدواني" نموديم كه منجر به صدور نامه احضاريه جهت حضور در آن دادگاه براي اجراء حكم شد كه مكتوب و حاضر است اما پس از حضور شفاهاً اظهار داشتند مستندات پرونده دال بر اجراء حكم در سال 1358 مي باشد بنابراين مصداق آن كيفري است و مي بايد به دادگاه جديد التاسيس محلي رحيم آباد مراجعه و دادخواست رفع تصرف مجدد را ارائه نمائيد ( و حاضر به ارائه جواب مكتوب نشدند). حال ما مانده ايم با اني پارادوكس چه بكنيم؟
با تشكر
پرسش :
 
پاسخ :
 

 
ع-ج
نام :
 
بسمه تعالي
با عرض سلام
آپارتماني را كه داراي وام بانك مسكن بوده به صورت وكالتي خريداري كردم.
ديروز وكالتنامه ام را به بانك مسكن مربوطه بردم و تقاضاي انتقال وام را به نام خود نمودم متصدي بانك گفت :
دو ميليون چهارصد هزارتومان پرداخت كنم(۳۰ در صد مبلغ وام). اما رييس بانك وكالت نامه را قبول نكرد و گفت: "وكالت نامه غير قانونيست و صاحب وام نبايد بدون اجازه بانك مسكن اين آپارتمان را به شما مي فروخت، بايد صاحب وام خودش در بانك حاضر شود و در خواست انتقال را نمايد."
آيا وكالت بلا عزل اينجانب كه ۱۰۰ هزار تومان هزينه داشته است، غير قانوني مي باشد؟

بزرگواري كنيد مرا راهنمايي بفرماييد.
پرسش :
 
باسلام وكالتنامه تنظيمي شما كاملا قانوني است ليكن نوعا بانكها علي الخصوص بانك مسكن از وام گيرنده تعهدي اخذ مي نمايد كه بدون موافقت وهماهنگي با بانك از انتقال وام به ديگران خودداري شود لذا گاها حاضر به پذيرش چنين وكالتنامه اي نيست .در هر صورت خواسته شما قانوني است با تدبير از طريق همان بانك قابل حل است.سربازي 25/6/85
پاسخ :
 

 
purda
نام :
 
جناب آقای سربازی سلام
خدا را شکر که شما جوابگوی سوالات ما هستید. بسیار متشکرم از این لطف شما
پدر من در سال 1355 بعنوان مستاجر قرار اجاره مغازه ای را بسته است و در سال 1377 برحمت خدا رفته وگواهی حصر وراثت نیز دریافت نموده ایم اما از آنجا که مغازه مزبور بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات دارد و به موجر نیز دسترسی نیست قصد واگذاری منافع آنرا به یکی برادرانم که همیشه در آنجا کار میکرده داریم تا تعمیرات لازم راانجام دهد و خودش شغلی را در آن جا داشته باشد . همه وراث بجز برادر بزرگترم که اصولا با ما همراهی ندارد با این امر موافقت دارند . ضمنا از موجر فقط آدرسی قدیمی مذکوردر اجاره نامه از او داریم و هر چند سال یکبار اجاره سالانه را به محضر مربوطه سپرده کرده ایم .
به نظر شما راه قانونی برای دادن سهم قانونی برادر مخالف ما از سرقفلی این مغازه چیست؟ چون خودش حاضر به توافق نیست . آیا میتوانیم دادخواست تجویز فروش منافع را علیه موجر و برادر بزرگتر بدهیم و درخواست کنیم سهم او برمبنای قیمت کارشناس رسمی به نام او سپرده شود یا حتما اینگونه سرقفلی ها باید به مزایده گذاشته شود در اینصورت میترسیم پیشنهاد دهندگانی در مزایده شرکت و ما نتوانیم در مزایده برنده شویم آیا مزایده حضوری است یا مکتوب اینرا هم نمیدانیم؟ آیا حتما سرقفلی به بالاترین پیشنهاد واگذار خواهد شد یا در مراحل آخر هم میتوان از دادخواست فروش سرقفلی منصرف شد. آیا وراث حق تقدمی نسبت به دیگران در مزایده دارند یا خیر؟
اگر دادگاه با قرارداد جديدي موافقت کند آيا از آن به بعد سرقفلي جديد تعلق ميگيرد. يا خير؟
اصولا آيا نماينده دادگاه بجاي مالک ميتواند قرادداد جديد به بندد در اين صورت راجع به سرقفلي چه شرايطي ميگذارند.
متشکرم خداحافظ 22 شهریور 58
پرسش :
 
پاسخ :
 

 
ناهید
نام :
 
چگونه می توان سفته را همانند چک برگشت زد و اقدامات حقوقی را انجام داد؟ مراحل آن را از اول درصورت امکان توضیح دهید .
پرسش :
 
سفته مانند چك برگشت نمي خورد بلكه از طريق بانك مربوطه واخواست وسپس وجه آن مطالبه مي شود .اگر مبلغ تا 1ميليون تومان باشد از طريق شوراي حل اختلاف والا طي دادخواستي از طريق دادگاه وجه ان مطالبه مي شود.سربازي 26/6/85
پاسخ :
 

 
احمدي
نام :
 
مي خواهم زنم را طلاق دهم اما خانه اي دارم بنامم ودر رهن بانك است وماشيني هم دارم چكار كنم كه دادگاه مهريه را اقساطي كند ايا همه اموال را بنام نزديكانم بزنم يا همه را بفروشم بعد به دادگاه بروم
پرسش :
 
دوست عزيز اگر اموالي داريد كه مي توانيد مهريه همسرتان را يكجا پرداخت كنيد قانونا واخلاقا نمي توانيد بدنبال تقسيط برويد .اقداماتي كه فرموده ايد نه تنها مشكل شما را حل نمي كند بلكه فرار از دين محسوب ومجازات نيز دارد البته تنها منزل مسكوني كه در ان ساكن باشيد جزء مستثنيات دين بوده وقابل توقيف نمي باشد ضرورتي براي فروش و فرار از دين نيست.سربازي1/7/85
پاسخ :
 

 
shiva
نام :
 
سلام با عرض خسته نباشید . کما بیش ماجرای من و همسرم را میدانید . دادگاهی در روز یکشنبه 21/6 داشتم برای نفقه . همسرم در این دادگاه حاضر نشد . برای حکم مهریه اجرایی گذاشتم اما اشکالی که در این قضیه هست این است که اجرائیه که من نوشتم را بر روی حمکی گداشتند که قبلا
هم ارجاع شده بود و اجرائیه را بر روی دادگاه تجدید نظر تقسیط نگذاشتند . سوالهای فراوان داشتم و ازتون یک وقت میخواستم . .
وقت ملاقات میخواستم از شما البته بعد از ساعت 4 بعد از ظهر و به غیر از یکشنبه ها .
با تشکر . لطفا برای تسریع کار خواهشمنم با این شماره تماس بگیرید تا من از ایت بلاتکلیفی رها شوم .
88848220-88848294 محل کارم هست .
من خظیب زاده هستم .
با تشکر .
پرسش :
 
پاسخ :
 

 
دنيز
نام :
 
با سلام .بعد از فوت پدرم مادربزرگم تمام سهم والارث خود را با وکالت به ما واگذار کرد اما فقط توانستيم براي سهم ايشان از خانه سند قطعي بزنيم چون مغازه قولنامه ايست و سند خانه پدر بزرگمم در دسترسمان نيست.ايا ميشود سهم مادر بزرگم را با قولنامه به مادرم بفروشيم .ايا وجاهت قانوني دارد؟ايا با اين کار بعد از مادربزرگم ورثه هاي او از ما ادعاي ارث نميکنند؟لطفا کمکم کنيد.
پرسش :
 
اگر در وكالتنامه چنين اختياري را داريد هيچ منعي ندارد .خير ادعاي ارث نمي توانند بكنند صرفا اگر ثمن به مادر بزرگتان پرداخت نشود يا ايشان دريافت آنرا گواهي نكنند مي توانند ثمن آنرا بخواهند.سربازي 5/7/85
پاسخ :
 

 
ايمان
نام :
 
با سلام.در سال 83 شركت سهامي خاصي با دو خانم تاسيس كردم.در اساس نامه روزي كه من نميتوانستم به اداره ثبت بروم بجاي من امضا نمودند .(حعل امضا بدون وكالت از طرف من)
اما من ناراحت شدم و چيزي به زبان نياوردم. بعد از 5 ماه كار كردن آنها كم كاري نموده و يكي دو قرارداد بدون اطلاع من بستند و مبالغ آنها را گرفتند كه با هماهنگي با مشتري من نتوانستم كه ثابت كنم دزدي كردند.همان موقع اقدام به حساب و كتاب نموديم و قرار شد كه شركت منحل گردد .(بهمن 83)
اما آنها مدارك را از من گرفتند و هنوز خبري نيست.من به عنوان مدير عامل شركت چه اقداماتي ميتوانم انجام دهم.؟
پرسش :
 
پاسخ :
 

 
رشتياني
نام :
 
با سلام و سپاسگزاري
خانم من قبلاً در شركتي به عنوان كارمند حسابداري مشغول به كار بوده اند.بابت تضمين چكهايي كه در اختيار داشته اند و در موعد سررسيد به حساب شركت مي گذاشته اند يك فقره چك در وجه حامل با مبلغ سي ميليون ريال و با تاريخ 83/05/20 در اختيار مدير عامل به عنوان امانت مي گذارند . اصل چك مربوط به يكي از شعبات بانك سپه بروجرد و متعلق يه پدرخانم اينجانب بوده است .البته خانم اينجانب فتوكپي چك مزبور رادارند كه مدير عامل فوق الاشاره دريافت چك به صورت گواهي نموده اند ..همچنين در مهر سال 83 همسر بنده وامي به مبلغ 1/5 ميليون تومان از شركت مذكور دريافت كرده اند كه ماهيانه و با اقساط نابرابر از حقوق ايشان كسر گرديده است .در تير ماه 84 همسر من از شركت به علت تغديل نيروي انساني با دو نفر ديگر اخراج شدند . افراد ديگردر ارتباط باسنوات خدمتيشان به خواسته مدبر عامل تمكين كرده و سنوات خود را دريافت نمودند ولي خانم من باشكايت به اداره كار و بالاخره صدور اجراييه در مردادماه سال جاري از طريق اجراي احكام مطالبات خود را وصول كرد در كنار اينكه مدير عامل شركت از هرگونه همكاري در ارايه مدت كاركرد و گواهي كار خانم من جلوگيري كرد . هرچند خانم من مبلغي بعنوان مانده وام - كه مانده واقغي آن را نميدانيم - به شركت بدهكار است اما اين اواخر شهريور ماه دوبرگ احظاريه بنام خانم و پدر خانم من صادر شده است كه تاريخ حضور براي رسيدگي ششم آبان قيد شده است حال اگر ممكن است مرا راهنمايي كنيد كه چگونه : 1)ادعاي خيانت در امانت مدير عامل را اثبات كنم. 2) مانده واقغي وام با توجه به اينكه شركت مذكور براي فرار از ماليات اقدام به سندسازي مي كند وامكان هرگونه غير واقعي نشان دادن كل بدهي همسرم هست را چگونه مي تواتم اثبات كنم ؟
با تشكر
پرسش :
 
دوست عزيز با گواهي مورد اشاره چنانچه شهودي وجود داشته وحاضر به شهادت باشند يا قرائني كه اشاره نموده ايد امكان اثبات موضوع ميسر است.در مورد وام هر چند امكان سند سازي وجود دارد اما نحوه پرداخت ودريافت بسيار مهم است بعيد مي دانم از اين بابت مشكلي پيش آيد.سربازي 9/7/85
پاسخ :
 

 
محمد
نام :
 
با سلام باجناق بنده برایم ایجاد چندین بار ایجاد مزاحمت تلفنی نمود که نوار مکالمه،پرینت مخابرات و شاهد داشته ام و به دادگاه شکایت نموده ام اما دادگاه بدونه توجه به مدارک بالا حکم برائت ایشان را به علت باجناق بودن داده است حال سوال بنده اینست آیا این حکم قانونی است ؟ یا در دادگاه تجدید نظر شکسته می شود؟
پرسش :
 
دوست عزيز صرفابا ملاحظه حكم واستدلال دادگاه ومطالعه پرونده مي توان در مورد قانوني بودن آن نظر داد.سربازي9/7/85
پاسخ :
 

 
وطن خواه
نام :
 
با سلام وخسته نباشید ، یکس از همکارانم به وسیله اتومبیل با شخصی تصادف و پای فرد مذکور شکست ، که تحت عمل جراحی قرارگرفته و مداوا شدند ، درمدت مداوا در جهت رفاه وی و خانواده فرد آسیب دیده از هیچ کمکی دریغ ننمود و در آخر نیز از طریق بیمه مبلغی به عنوان دیه پرداخت و رضایت داده شد . اما پس از مدتی مکررا همسر فرد آسیب دیده تماس گرفته و ادعا های متفاوتی می نماید ، تکلیف این همکارمان چیست ؟ آیا پس از رضایت امکان شکایت فرد آسیب دیده وجود دارد ؟ چگونه این همکارمان از دست وی خلاص یابد .
پرسش :
 
پس از اعلام رضايت وپرداخت ديه همكارتان مسئوليتي ندارد.سربازي9/7/85
پاسخ :
 

 
علی
نام :
 
با سلام و خسته نباشيد

اينجانب از سال 1383 براي عرضه محصول نرم افزاري خود (در قالب يک شرکت رايانه اي که براي همين منظور تاسيس نمودم) در استانهاي مختلف به دنبال نماينده محلي بودم. در بعضي از استانها موفق شدم. از جمله در استان گلستان توسط يکي از هم دانشگاهيانم که مورد اطمينان بود، برادر خانمش را که در گنبد زندگي مي کند، معرفي کرد. پس از بررسيها و توافق اوليه قرار شد که ايشان فعاليت کنند و در ازاي فروش، نصب، آموزش و پشتيباني در زمان گارانتي(6 ماه)، 15 درصد از مبلغ دريافتي را براي خود بگيرند. با توجه به دوري راه، ارتباط کاري ما از طريق تلفن و پست صورت مي گرفت. متاسفانه اين توافقات شفاهي (تلفني) صورت گرفت و هيچ قرارداد مکتوبي بين ما نبود.

پس از چند ماه فعاليت که اولين فروش صورت گرفت، ايشان مطابق قرارداد عمل نمود و مبلغ دريافتي از فروش اول را پس از کسر 15 درصد توافق شده به حساب اينجانب واريز نمود. و ضمنا قرارداد ارسالي اينجانب بين کاربر و نماينده مربوطه به امضا رسيد. در انتهاي اين قرارداد رسيدي نيز از نماينده گرفته و امضا شده است مبني بر اخذ وجه و تعهد انجام وظايف نمايندگي. (کپي اين قرارداد و رسيد موجود است)

پس از آن با تلاش فراوان موفق شديم اين محصول را در استان مربوطه جا بيندازيم به طوريکه تا پايان سال گذشته تعداد کاربران در استان به 44 کاربر رسيد. که آخرين آن در آبانماه 1384 اتفاق افتاد و پس از آن فروش جديد نداشتيم.
از اين تعداد حدود 30 کاربر با نماينده قرارداد فروش امضا کرده اند که برگه دوم آنها موجود است. ولي رسيد ذکر شده نماينده در انتهاي قرارداد اول موجود نيست.

اولين سفر من به استان و ديدار با نماينده مربوطه، زمستان 1383 اتفاق افتاد که جهت شرکت در جلسه صنف مربوطه کاربران و تبليغ برنامه انجام شد. خوشبختانه موفق شديم يکي از برنامه هاي منتخب صنف باشيم. (قابل ذکر است که يکي از اولين کاربران ما در استان سهم به سزايي در جا افتادن و بهبود کيفت محصول داشت که سبب اصلي موفقيت ما در استان بود) اما براي اين کار و رقابت با ساير محصولات لازم بود تا قيمت را پايين بياوريم (و يا زمان گارانتي را از 6 ماه به يکسال افزايش دهيم) که به همراه نماينده اين موافقت را به صنف مربوطه اعلام کرديم. (در عمل جز چند کاربر بيشتر کاربران را به سمت گارانتي بيشتر برديم) همين مطلب باعث شد که پس از آن جلسه تعداد کاربران ما از 6 کاربر به 44 کاربر در آبان 1384 برسد.
لازم به ذکر است که در همان سفر با توجه به فعال بودن نماينده، درصد نماينده را به 20 درصد ارتقا دادم. (اين مطلب شفاهي صورت گرفت و در جايي مکتوب نيست.)
در طي مدت فعاليت با توجه به فعاليت نسبتا رضايت بخش نماينده مشکل خاصي وجود نداشت. اما با توجه به اطميناني که نسبت ب ايشان داشتم وجوه دريافتي را واريز نمي کرد. فقط مقداري از آن را در دو مرحله که نياز داشتم در مهر و آذر سال 84 به حساب من واريز کرد.

از آنجا که در نيمه دوم سال قبل با توجه به اتمام فروش جديد و ... متوجه کم کاري نماينده به خصوص در دريافت طلب از کاربران که ماهها از خريدشان مي گذشت، در انتهاي سال 1384 به استان مسافرت نمودم و در طي چند روز به همراه نماينده اقدام به تسويه حساب با بقيه کاربران نموديم.

در روز آخر اقامت، اول اسفند 1384، ايشان براي اولين بار تقاضاي درصد بيشتر جهت پشتيباني کاربران نمود.
لازم به ذکر است که پس از اتمام مدت گارانتي مبلغي ساليانه (معادل ثلث مبلغ برنامه که مبلغ چندان زيادي نيست) بابت خدمات از کاربران اخذ مي شود.
که ايشان مدعي بود 20 درصد کافي نيست. بنده هيچگونه موافقتي نکردم و با توجه به عدم شناخت نسبت به ميزان کاري که قرار است نماينده انجام دهد، بالا بردن درصد را منوط به ادامه فعاليت و ثبت کل فعاليت کاري در طي يک يا دو ماه، توسط ايشان و ارزيابي آن قرار دادم. که ايشان سه هفته بعد،24 اسفند، در تماس تلفني اعلام نمود که قصد ادامه فعاليت را ندارد و فقط تا پايان فروردين جهت تسويه ها و کارهاي باقيمانده فعاليت مي کند. که بنده با ارسال نامه اي ضمن دعوت ايشان به ادامه همکاري، موافقت کردم در صورتي که تا پايان ارديبهشت فعاليت نمايد و وجوه مربوطه را تا آن تاريخ واريز نمايد.

همانطور که از متن فوق متوجه شديد هيچگونه مشکل حادي در زمان فعاليت پيش نيامد و برخي کم کاريها نيز با توجه به رابطه دوستانه به ديده اغماض گرفته مي شد. حتي با توجه به دانشجو بودن نماينده سعي شد که علاوه بر درصد همکاري به شکل ديگري به ايشان کمک شود. از جمله مبلغ 900 هزار تومان جهت خريد موبايل در اسفند 83 و مبلغ 1.5 ميليون تومان جهت وديعه مسکن گرگان ايشان (ايشان در گرگان دانشجو بودند) در شهريور 84 همگي از وجوه دريافتي فروش برنامه، صورت گرفت.

در نيمه خرداد 85 يعني پس از دو هفته که از زمان اتمام همکاري مي گذشت در تماس تلفني با نماينده، که پيگير عدم واريز وجوه دريافتي شدم. ايشان براي اولين بار مدعي درصد بيشتر شد. وي مدعي شد که:
1- مبلغ 20 درصد مورد توافق ما ارتباطي به خدمات پشتيباني در زمان گارانتي ندارد! و وجه فروش را دو قسمت نمود يکي مبلغ فروش که 20 درصد مي خواست و ديگري مبلغ پشتيباني معادل مبلغ پشتيباني ساليانه، که مدعي 50 درصد! از آن بود.
2- در مورد کاربراني که پشتيباني پس از مدت گارانتي را تمديد کرده بودند ادعاي 50 درصد! مي کرد.
صحبت تلفني طولاني ما بي نتيجه بود. بنده نيز از آنجا که مبلغ واريز نشده که در مورد آن ادعا نداشت زياد بود ملاحظه مي کردم. تا اينکه با وساطت تلفني دامادشان (هم دانشگاهي سابق و معرف ايشان) نهايتا در دو مرحله، 15 تير و 8 مرداد، مبالغي را که ادعا نداشت واريز کرد. در نهايت مبلغي که ايشان براي خود برداشت 38 درصد کل مبلغ دريافتي بود يعني 13 درصد بيشتر از توافق طرفين، که رقم قابل توجهيست.

تلاشهاي اين جانب براي حل دوستانه از طريق داماد و حتي پدر ايشان به نتيجه اي نرسيد. در نهايت قصد پيگيري قضايي دارم:
1- با توجه به نبودن توافق اوليه به صورت مکتوب، آيا مدارک موجود از جمله قراردادهاي ذکر شده با کاربران که برگه دوم آنها موجود است و به امضاي نماينده هم رسيده مي تواند محکمه پسند باشد؟
2- آيا رسيد انتهايي قرداد با کاربر اول به امضاي نماينده (کپي آن موجود است) که در آن درصد توافق اوليه (15 درصد) ذکر شده و وظايف نماينده از جمله کلمه پشتيباني در زمان گارانتي ذکر شده است، مي تواند به ساير کاربران نيز تعميم داده شود؟ با توجه به اينکه ايشان هم اکنون (و نه در طول دو سال فعاليت) مدعي شده است که در توافق اوليه ما ذکري از پشتيباني به ميان نيامده بود!
توضيح اينکه در قراردادهاي نماينده با کاربران، به صراحت ذکر شده که اعمال کليه وظايف فروشنده در استان از جمله پشتيباني بر عهده نماينده مربوطه است.
3- با توجه به شفاهي بودن قرارها، آيا مدارک فوق کفايت مي کند؟ اگر نه، چه بايد کرد؟
4- آيا با توجه به اينکه ايشان بدون اجازه در مبالغ اماني حاصل از فروش تصرف نموده مي توان به اتهام خيانت در امانت از ايشان شکايت کيفري نمود؟

با تشکر فراوان از حوصله و دقت شما
پرسش :
 
دوست عزيز راهنمائي كامل در اين خصوص مستلزم ملاحظه رسيدها وقراردادهاي نماينده با كاربران است.سربازي9/7/85
پاسخ :
 

 
وحید
نام :
 
آقای سربازی، سلام
مدت ده ماه با همسرم زندگی مشترک داشتم. ایشان با بهانه گیری بی مورد عرصه را بر من تنگ و یک روز طلا و جواهرات و مقداری پول را برداشته و از منزل خارج شدند. پس از مدتی دادخواست طلاق دادند. مهریه همسرم که یک آینه و شمعدان نقره بوده پرداخت نموده ام. اما در مدت کوتاه زندگی مشترک به اندازه ای از نظر مادی و معنوی سرمایه گذاری کرده ام که راضی به طلاق ایشان نیستم. لذا دادخواست الزام به تمکین را طرح نمودم. با آنکه دادخواست الزام به تمکین من پیش از دادخواست طلاق همسرم مطرح شده بود، وکیل همسرم به دادگاه مراجعه و اذعان کرد که موکل من در شهر اصفهان، محل اقامت پدر و مادر خود زندگی می کند. در حالی که پیش از آشنایی با همسرم ایشان در تهران منزل خاله خود زندگی می کردند. قاضی نیز به همین علت پرونده را بدلیل عدم صلاحیت محلی به شهر محل اقامت همسرم ارجاع کرد. پس از اطلاع به قاضی پرونده مراجعه کردم و ایشان گفت که همسرتان برای اثبات محل اقامت خود استشهاد داشته است. به ایشان گفتم من هم ادعای ایشان را با استناد به گواهی محل تحصیل ایشان در تهران و استشهاد محلی رد می کنم. قاضی گفت بسیار خوب من حکم عدم صلاحیت محلی صادر کرده ام و کاری نمی توانم بکنم. فقط شما می توانید دادخواست خود را پس گرفته و دادخواست دیگری به جریان بیندازید!!! من هم به ناچار چنین کردم. پس از مدتی زمان دادگاه طلاق همسرم که بعد از من اقدام نموده بود برگزار شد. من در آن جلسه شرکت و لایحه ای دادم. اما همسرم در دادگاه الزام به تمکین که پس از آن تشکیل شد به بهانه این که دادگاه صلاحیت محلی ندارد شرکت نکرد. امروز هم به دادگاه مراجعه کردم تا بار دیگر به قاضی بگویم که محل اقامت همسرم تهران است اما او گفت چنانچه صحبتی دارید در دادگاه مطرح کنید! آقای سربازی بدیهی است که قاضی نمی باید بار اول بدون حضور من و مشاهده دلایل من حکم عدم صلاحیت محلی صادر می کرد. حالا هم که مستندات کافی به ایشان ارائه داده ام شاید همان حکم قبلی را صادر نماید. در صورتی که چنین کند چگونه می توانم به حکم دادگاه اعتراض کنم؟ لطفا مرا راهنمایی بفرمایید. با تشکر وحید
پرسش :
 
دوست عزيز با توجه به ارتباط كامل دعاوي الزام به تمكين وطلاق .مطابق قانون بايد دعاوي مذكور تواما در يك دادگاه رسيدگي شود.بنابر اين دادگاهي كه سبق ارجاع دارد يعني يكي از دادخواستها زودتر به آن ارجاع شده صالح به رسيدگي است مي توانيد به دادگاه ديگر مراجعه ومراتب را اعلام تقاضاي رسيدگي توامان كنيد.سربازي16/7/85
پاسخ :
 

 
سارا
نام :
 
سلام
سارا هستم گرافیست ۳۴ ساله مجرد
خواهش میکنم نامه منو کامل بخونید پرحرفی نکردم مشکلم خیلی حاده
مشکلی که برام پیش اومده (فشار برای تن دادن به یک ازدواج ناخواسته به جبر مادرم )
مجبور شدم ۹ ماه پیش خونه رو ترک کنم (البته نزد اقوام هستم)
چون دیگه خونه برام جای امنی نبود
همه فامیل با مادرم قطع رابطه کردن حتی مادر و خواهرهای خودش چون به خاطر اون پسر رودرروی همه ایستاد و به همه اهانت کرد حتی بزرگترای خودش
همه زندگیم از هم پاشیده - ۲ ساله که کارم رو از دست دادم تو همه فامیل و آشنا انگشت نما شدم
مادرم دیگه از من متنفره و الان چند ماهه که هیچ سراغی از من نمیگیره
دچار بحران عصبی شدیدی شده بودم که هنوز هم کاملا به حالت عادی برنگشتم

من حدود ۴ سال پیش با پسری که حدود ۹ سال از من کوچکتر بود آشنا شدم او علی رغم همه مخالفتهای من خیلی زود دچار یک توهم کودکانه شد و به من پیشنهاد ازدواج داد وقتی با مخالفت من روبرو شد شروع کرد به اعمال خشونت و بی حرمتی تهدید و ......
آن زمان ما در خانواده مشکل بسیار بزرگی داشتیم (مفقود شدن برادرم) و من به همین دلیل نتونستم مشکل خودمو با خانواده مطرح کنم چرا که به اندازه کافی جوٍّ خانواده دچار تنش بود
و من تنها تونستم خاله ام رو در جریان بزارم بعد مدت کوتاهی دیگه از مزاحمتهای اون خبری نبود البته غیر از تلفنهاش که روزی صد بار تلفن میکرد و من جواب نمیدادم. ۲ سال به همین منوال گذشت تا یه روز دوباره سروکله اش پیدا شد اینبار با شگردی جدید یعنی میگفت من دیگه عوض شدم و اون آدم سابق نیستم و به اشتباه خودم پی بردم و ... و خلاصه با وساطت خاله ام من بالاخره راضی شدم (علی رغم میل باطنیم) یه فرصت دیگه بهش بدم و این شروع همه بدبختیهای من بود. اینبار دیگه یه حس مالکیت تمام بهش اجازه میداد هر بلایی دلش میخواد سرم بیاره حتی کار به اونجا رسید که منو مورد ضرب و شتم قرار داد (شکاک بود و به همه آدما بدبین و منتظر بهانه) دیگه قدرتشو نداشتم از پسش بر بیام این بود که شکایت کردم و تو یکی از همین جلسات دادگاه او با مادرم آشنا شد وهمینجا بدبختی من به اوج خودش رسید
مادرم به دلیل نامعلومی به طرز وحشتناک و غیر قابل باوری از او حمایت می کرد و فراموش کرده بود که من دخترشم میگفت : حقت بود حتما یه کاری کردی دیگه تازه خیلی ها آدم میکشن بخشیده میشن این بیچاره مگه چیکار کرده ... !!!
و من در کمال ناباوری رابطه دوستانه اونا و نقشه کشیدن هاشون رو تماشا میکردم و ذره ذره آب میشدم
جالبه از شخصیت این پسر بدونید اودر یک خانواده فاقد صلاحیت بزرگ شده بود 2 برادر خلاف کار داشت 2خواهر که یکیشون بیشرمانه با حضور در درب منزلمان اقدام به فحاشی ناموسی میکرد و مادری که ازدواج مجدد کرده بود و دوستانی که هر کدوم منبع سرشاری از اعمال خلاف بودند- اون با تمام افراد خانواده من درگیرشد به همه از جمله خود من فحاشی (خلاف عفت) میکرد همه رو تهدید میکرد و هر شب درب منزل ما تا ساعاتی از صبح داد و فریاد میکرد و ... و چون از حمایت شدید مادرم برخوردار بود کاری از دست کسی ساخته نبود تا اینکه بازبه بهانه ای با مشت و لگدش منو مهمان کرد و برای بار سوم من روانه بیمارستان شدم منی که تو عمرم حتی کتک خوردن کسی رو به چشم ندیده بودم چنین مسائلی تو خانواده ما تعریف شده نبود و این در حالی بود که او هیچ نسبتی با من نداشت و من برای بار دوم از اوشکایت کردم اما اینبار فقط موفق شدم نامه پزشکی قانونی بگیرم و مادرم اجازه نداد ادامه بدم و منو تو خونه زندونی کرد (متاسفانه من از حمایت پدر و برادرهام هم برخوردار نبودم) و این شد که دیگه به حد انفجار رسیدم و یه روز حدود 5 ماه بعد از اون حادثه تو یه فرصتی خونه رو ترک کردم و به منزل اقوام در شهرستان پناه بردم و اقدام کردم به پیگیری شکایتم
وکیل هم گرفتم و تنها شاهدم یعنی مادرم (که شاهد کتک خوردن من از اون باشه) در کمال ناباوری تو دادگاه حاضر نشد شهادت بده و من بازم شکست خوردم و نتیجه این شد که قاضی بگه من روانی هستم و خود زنی کردم و اظهارات منو نپذیرفت ... به شدت شکستم نابود شدم دیگه هیچی برام معنی نداشت از همه چیز و همه کس متنفر شده بودم حتی از خودم قبل از اون بارها دست به دامان روانکاو شدیم تا مادرم رو وادار به پذیرفتن منطق و حقیقت کنه اما همیشه شکست خوردیم
الان بعد از گذشت 4 سال و تحمل این همه سختی که من فقط چکیده ای از اون رو براتون شرح دادم مادرم هنوز هم میگه که اون پسر رو دوست داره و این در حالیه که مدتهاست سراغی از من نمیگیره اما توسط دیگران پیغام میده که باید برگردم خونه و من میدونم که دلیل این حرفش چیه خودش اعتراف کرده بود که به اون پسر قول داده و به قولش عمل خواهد کرد میخواد بازم منو بده به چنگ اون حیوان انسان نما تا به عهدش وفا کرده باشه ...
من باید چیکار کنم ...............
به من بگید چیکار میتونم بکنم
...........
از راهنماییتون متشکرم.
پرسش :
 
خواهرم متاسفانه ماجراي نگران كننده اي داشته ايد ظاهرا مساعدت روانكاو نيز كمكي در حل مشكلتان نداشته است فرار از منزل وپناه بردن به اقوام اين مشكل شما را حل نخواهد كرد مسلما نكاتي وجود دارد كه در نوشتار خود نتوانسته ايد بيان كنيد لطفا با من از طريق شماره هاي 09123147305و88306845تماس بگيريد اميدوارم بتوانم كمكي داشته باشم.سربازي10/7/85
پاسخ :
 

 
پوران
نام :
 
جناب آقای سربازی سلام
خدا را شکر که شما جوابگوی سوالات ما هستید. بسیار متشکرم از این لطف شما
پدر من در سال 1355 بعنوان مستاجر قرار اجاره مغازه ای را بسته است و در سال 1377 برحمت خدا رفته وگواهی حصر وراثت نیز دریافت نموده ایم اما از آنجا که مغازه مزبور بسیار قدیمی است و نیاز به تعمیرات دارد و به موجر نیز دسترسی نیست قصد واگذاری منافع آنرا به یکی برادرانم که همیشه در آنجا کار میکرده داریم تا تعمیرات لازم راانجام دهد و خودش شغلی را در آن جا داشته باشد . همه وراث بجز برادر بزرگترم که اصولا با ما همراهی ندارد با این امر موافقت دارند . ضمنا از موجر فقط آدرسی قدیمی مذکوردر اجاره نامه از او داریم و هر چند سال یکبار اجاره سالانه را به محضر مربوطه سپرده کرده ایم .
به نظر شما راه قانونی برای دادن سهم قانونی برادر مخالف ما از سرقفلی این مغازه چیست؟ چون خودش حاضر به توافق نیست . آیا میتوانیم دادخواست تجویز فروش منافع را علیه موجر و برادر بزرگتر بدهیم و درخواست کنیم سهم او برمبنای قیمت کارشناس رسمی به نام او سپرده شود یا حتما اینگونه سرقفلی ها باید به مزایده گذاشته شود در اینصورت میترسیم پیشنهاد دهندگانی در مزایده شرکت و ما نتوانیم در مزایده برنده شویم آیا مزایده حضوری است یا مکتوب اینرا هم نمیدانیم؟ آیا حتما سرقفلی به بالاترین پیشنهاد واگذار خواهد شد یا در مراحل آخر هم میتوان از دادخواست فروش سرقفلی منصرف شد. آیا وراث حق تقدمی نسبت به دیگران در مزایده دارند یا خیر؟
متشکرم خداحافظ 5 مهر1385
پرسش :
 
با سلام و تشكر از عنايت شما وهمه دوستان بله مي توانيد دادخواست مورد اشاره را طرح نمائيد .از طريق مزايده اقدام مي شود.مزايده حضوري است.به بالاترين پيشنهاد فروخته خواهد شد.حق تقدمي وجود ندارد.11/7/85
پاسخ :
 

 
مهدی
نام :
 
با سلام مالک ويلاي مسکوني در يکي از شهرکهاي ساحلي شمال کشور هستم. شهرک داراي اساسنامه از سال ۵۰ مي باشد اما به ثبت نرسيده است. اکنون ساکنين شهرک با مشکل تغيير کاربري برخي از ويلاها شده اند که متاسفانه شهرداري منطقه نيز با اخذ عوارض با تغيير کاربري و ساخت هتل و.... موافقت مي نمايد و به عبارتي به مرور شهرک مسکوني در حال از دست دادن هويت خود است. خواهشمند است اعلام فرماپيد آيا مي توان با استناد به اساسنامه مورد توافق اوليه مالکين مبني بر عدم تغيير هر گونه کاربري از اين امر جلو گيري نمود ؟و آيا اصولاْ آساسنامه اين نوع شهرکها که حدود ۴۰ واحد ويلاپي در آن احداث شده وجاهت قانوني دارد که در مراجع قضاپي بدان استناد نمود ؟ و اصولاْ اين نوي اساسنامه ها به چه طريق قابل ثبت مي باشد؟ با عرض پوزش و سپاس فرآوان
پرسش :
 
بنظرم ثبت اساسنامه مذكور ضروري نباشد بله تا زماني كه در اساسنامه تغيير ايجاد نشود مفاد ان لازم الاتباع است و مي توان مانع شد.سربازي11/7/85
پاسخ :
 

 
کاوش
نام :
 
سلام.در دعوی کیفری علیه بنده رونوشت غیر مصدق سندی را به عنوان دلیل ارائه دادم دادسرا با قبول ان منع تعقیب صادر نمود.شاکی نیز به قرار اعتراض ننمود اما دعوی جعل طرح نمود من از ارائه اصل ان امتناع نمودم ایا دادگاه بدون دسترسی به اصل سند وبا اماره تلقی کردن عدم ارائه سند میتواند جعل را محرز وحکم محکومیت صادر کند؟به دیگر سخن ایا در حکم محکومیت به جعل دستیابی به اصل سند مورد ادعای جعل ضروریست یا خیر؟
پرسش :
 
بله ضروري است در صورتيكه شما اصل آنرا ارائه ننمائيد از عداد دلائل شما خارج مي شود .سربازي11/7/85
پاسخ :
 

 
رضا
نام :
 
با عرض سلام و احترام
خانم بنده دبير رسمي آموزش و پرورش ميباشد. در يک مدرسه غيرانتفاعي ۲فقره چک را بعنوان نماينده معلمين به همراه مدير مدرسه امضا کرده است. (چکها برگشت خورده و بصورت تضامني محکوم به پرداخت شده اند)با توجه به اينکه مدرسه يک موسسه غير تجاري است و حساب به نام مدرسه بوده و همچنين حسب قوانين آموزش و پرورش الزاما چکهاي صادره بايستي به امضاي نماينده معلمين نيز برسد آيا ايشان متعهد به پرداخت ميباشند. اين در حالي است که ايشان شرعا هيچ ديني به دارنده چک ندارند.
پرسش :
 
دوست عزيز تصميم دادگاه منطبق با قانون چك وتجارت بوده است با وصفي كه فرموده ايدهمسرتان مي تواند وجهي را كه از اين بابت محكوم شده است از موسسه مذكور مطالبه نمايد.سربازي12/7/85
پاسخ :
 

 
yaso
نام :
 
سلام جندي پيش نوجواني از اهل محلمان که قرار بود با خواهرزادهمان ازدواج کند به منزل ما آمد من همتنها بودم جند شبي که پيشم بود مشکوک به نظر ميرسيد بالاخره يک شب گيرش انداختم درحين نزديکي با من آنهم از روي لباس. بعد اقرا کرد که چندين بار با ديگران اينکار راکرده ودرواقع به جنس مخالف گرايش ندارد.اقرانامه هم ازاو گرفتم .يک شاهد هم داشتم که از پشت پرده همه ي اعترافهاي اورا شنيد .فاعل ومفعولين ديگر او هم موجودند.الان هم درجايي بسيار مهم وحساس کار گرفته. من به دوستانش قضييه را بالعکس تعريف کرده من هم مي خواهم از ايشان شکايت کنم اما نه به خاطرکاري که با من کرده چون خيلي به شخصيتم لطمه ميخورد.حال مانده ام باچه مدرکي اورا محکوم کنم. لطفا؛ جواب رادرسريعترين زمان ممکن قبل از تشکيل دادگاه بفرستيد
پرسش :
 
دوست عزيز سلام توجه داشته باشيداولا موردي كه سوال فرموده ايد قابل اثبات نيست .ثانيا بر فرض در مورد ديگران قابل اثبات باشد كه نيست هم شما حق شكايت نداريد.در صورت تمايل براي رفع ابهامتان با من تماس بگيريد.طرح شكايت در اينخصوص براي شما مساله ساز خواهد شد.سربازي11/7/85
پاسخ :
 

 
امير ملكي نژاد
نام :
 
اينجانب آپارتمان مسکوني ام را که در قولنامه به مساحت ۵/۹۹ متر بوده به نضمام پارکينگ و انباري فروخته ام و جهت استعلام شهرداري به شهرداري مراجعه و کارشناس آن متراژ بنا را ۵/۹۹ اعلام و انباري را ۸ متر اضافه بران اعلام کرده و مجموعا بهميزان ۵/۱۰۷ متر بناي مفيد شده است بنده به خريدار مراجعه و اعلام نموده ام که (باتوجه به عدم درج متراژ انباري در مبايعنامه ) وجه اضافه بنا را پرداخت يا قولنامه از سوي اينجانب به موجب ماده ۳۵۵ قانون مدني فسخ خواهم نمود اما خريدار نه وجه متراژ اضافه را ميدهد و نه قراداد را فيخ مينمايد و ادعا ميکند اينجانب ملک را با انبار خريده ام حال انبار ۱ متر يا ۱۰۰ متر حال بنظ شما بنده بايد چکار بکنم
۱- مبلغ ۷/۱۴ ميليون تومان از ايشان دريافت کرده ام.
۲-ملک در تصرف بنده ميباشد.
۳-در مبايعنامه کليه اخيارات فسخ اسقاط گرديده است.
باتشکر
پرسش :
 
صرفنظر از اينكه نظر خريدار كاملا قانوني وصحيح است با اسقاط كافه خيارات در صورتيكه حق با شما هم بود نمي توانستيد نسبت به فسخ مبايعه نامه اقدام كنيد.سربازي16/7/85
پاسخ :
 

 
سلمان واحدی
نام :
 
در صورتیکه حکم جلب متهمی صادر شده باشد وشاکی از متهم فقط شماره تلفن محل سکونتش را داشته باشد، شاکی می تواند از مقامات قضایی درخواست کند تا خطاب به مخابرات دستوری صادر شود، مبنی بر اینکه محل سکونت متهم را از شماره تلفنش استخراج کنند و در اختیار شاکی و یا مامور جلب وی قرار گیرد؟
با سپاس
پرسش :
 
منع قانوني وجود ندارد البته الزامي نيز وجود ندارد .سربازي16/7/85
پاسخ :
 

 
علی
نام :
 
سلام
من دانشجو هستم و معافیت تحصیلی دارم:
ما یک فروشگاه داریم و پدرم هم پروانه کسب دارد و اکنون می خواهد که تمام امور فروشگاه را به من بسپارد و در واقع می خواهد به من وکالت دهد. اما آیا من می توانم وکالت پدرم را در این امور برعهده بگیرم؟ اگر خیر آیا راهی برای برعهده گرفتن وکالت پدرم دارم مثلا گذاشتن سند رسمی ملک و یا چیز دیگر؟
لطفا راهنماییم کنید
پرسش :
 
نوعا در اينگونه موارد ضرورتي براي داشتن وكالت رسمي نيست شما مي توانيد تمام امور مربوط به فروشگاه را نيابتا از جانب پدرتان انجام دهيد ودر مورد امضاء اسناد تعهد آور اگر ضرورتي احساس كرديد علاوه بر اينكه مي توانيد با افتتاح حساب بانكي بنام خود اقدام نمائيد مي توانيد وكالتي از پدرتان اخذ كنيد.سربازي26/7/85
پاسخ :
 

 
ali_r
نام :
 
با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما . با توجه به اینکه حضانت فرزند پس از 7 سالگی با پدر می باشد آیا فرزند خود حق انتخاب یکی از والدین را در همین سن دارد یا الزاما حضانت با پدر است در صورتی که فرزند چنین حقی را داشته باشد شرایط آن چیست ؟با تشکر
پرسش :
 
با سلام وسپاس در همين سن خير چنين حقي ندارد اما در سن رشد مي تواند.سربازي18/7/85
پاسخ :
 

 
samin
نام :
 
باسلام
جناب آقاي سربازي
پدر اينجانب در سال ۷۳فوت کرده و ماترکي که از ايشان باقي مانده است هنوز تعيين تکليف نشده است اما يکي از برادرانم در يک طبقه خانه پدري ساکن است بدون پرداخت حقي به بقيقه ورثه و هم از مغازه هاي پدرم بدون پرداخت حقوق ديگران استفاده مي کند. هر بار هم که ورثه در خواست تقسيم اموال و روشن شدن وضعيت دارايي را مي نمايند با جواب هاي نامشخص روبرو مي شوند. سوال اين است آيا ما مي توانيم از ايشان خسارت بگيريم به چه صورت اجاره ؛ خسارت و يا موراد ديگر هم در مورد خانه هم در مورد مغازه ها؟
آيا براي تعيين تکليف بايد وکيل بگيريم و يا به شوراي حل اختلاف مراجعه نماييم؟
آيا مي توان بين ورثه يکي از سوي برخي ديگر نماينده شود و دنبال کارها باشد؛ ضمن آنکه با راهکارهاي قانوني و اداري اين موضوع آشنايي نداريم؟
سهم وکالت براي وکيل چند درصد ماترک است ؟ طي چند مرحله بايد پرداخت شود؟
از راهنمايي هاي شما سپاسگزارم

پرسش :
 
با سلام پس از اخذ گواهي حصر وراثت مي توانيد اجرت المثل ايام تصرف را به نسبت سهم خود بخواهيد.تا ده ميليون ريال شوراي حل اختلاف صلاحيت دارد والا دادگاه مراجعه نمائيد.براي تقسيم تركه نيزبه شوراي حل اختلاف مي توانيد مراجعه كنيد .با اعطاء وكالت به يكي از ورثه وي مي تواند امور اداري را شخصا انجام داده وبراي امور مربوط به دادگاه وكيل اختيار كند .در مورد حق الوكاله وكيل بايد با وكيل مورد نظرتان حضوري صحبت كنيد.سربازي28/7/85
پاسخ :