با اهداء سلام
لطفا يک نمونه قرارداد اجاره آپارتمان برايم ارسال فرماييد. با تشکر

اگر مالكي منزل را بفروشد تكليف مستاجري كه هنوز از مدت اجاره نامه اش ۹ ماه باقي مانده چيست؟

با عرض سلام. آپارتمانی را خریده ام در دست مستاجر است. علی رغم اینکه مدت اجاره اش تمام شده به بهانه خانه پیدا کردن یا سرد بودن هوا منزل را خالی نمی کند و مالک قبلی حریفش نشده است. اکنون سند بنام مالک جدید زده شده است. آیا مالک جدید با اینکه با مستاجر قرارداد ندارد می تواند دادخواست تخلیه علیه مستاجر بدهد یا خیر؟ در صورت مثبت بودن جواب از نظر قانون چه مدت طول می کشد مستاجر ملک را خالی کند. لطفا راهنمایی بفرمایی.

اينجانب يك واحد آپارتمان مسكوني خود را اجاره داده ام در چند ماههاي اول مشكلي نداشتيم ولي پس از مدتي مستاجر بدلايل مختلف از جمله سردي واحد آپارتماني شكايت داشت كه باتامين وسيله گرمايي از طرف اينجانب مشكل بر طرف گرديد مجددا" پس از مدتي مستاجر ادعاي سرد بودن آب گرم را كرد و ازسروصداي واحد آپارتماني طبقه فوقاني گله داشت اينجانب بعنوان موجر ميتوانم ادعاي اين را داشته باشم كه اين موارد جز مسائل داخلي ساختماني ميباشد كه در حال حاضر مستاجر بايستي مشكلات آن را برطرف نمايد؟در خصوص اجناس سرمايه اي كه در داخل ساختمان ميباشد مي دانم كه بر عهده موجر ميباشد ولي در خصوص پرداخت شارژ مي خواهم بگويم كه پرداخت آن از طرف مستاجر به مسئول سلختمان حقي ار براي مستاجر ايجاد مي كند بايستي آب گرم وپاكيزگي و... ساير موارد مهيا شود ، آيا تحقق اين خواسته نبايست از طرف مستاجر پيگيري و به نتيجه برسد ؟

سلام. مغزهای را به شخصی برای مدت یکسال اجاره دادم و از او یک قطعه چک سفید امضا بدون درج در قرارداد جهت تخلیه و تسویه مغازه دریافت نمودم. ایشان 15 ماه است که به بنده کرایه نداده اند و 2 ماه زودتر از موعد پایان قرار داد مغازه را تخلیه کرده ولی کلید را هنوز به من تحویل نداده اند. همچنین تسویه مغازه را نیز به من نداده اند. آیا می توانم از طریق چک سفید مذکور مبلغ را به همراه خسارت وارده دریافت نمایم؟ ممنون

با سلام و دعاي خير
احتراما
يكباب مغازه وقفي سالهاي متمادي در تصرف پدر اينجانب بوده و با اداره اوقاف و امور خيريه رابطه استيجاري داشته است كه پس از فوت پدرم اداره مذكور در سال 1359 ششدانگ مغازه مذكور را بصورت اجاره به برادرم واگذار نموده است تا اينكه بنده در سال 1384 با تقديم دادخواست ابطال سند اجاره و الزام به تنظيم سند اجاره مغازه مذكور نسبت به سهم الارث ( 2 دانگ از 6 دانگ) بطرفيت اداره اوقاف و برادرم اقامه دعوي نمودم و در نهايت حكم به نفع بنده صادر و اجرا گرديد. و طبق اسناد اجاره تنظيمي در اداره اوقاف 2 دانگ از مغازه مذكور به بنده و 4 دانگ ديگر به براردم بصورت اجاره واگذار گرديد. ولي بنده هيچگونه تصرفي در مغازه مذكور ندارم و با مراجعه به اداره اوقاف نيز آنها ميگويند ما فقط حكم دادگاه را اجرا كرده‌ايم و تصرف مورد اجاره نسبت به 2 دانگ وظيفه خود شماست و بايد از طريق محاكم دادگستري اقدام نماييد. حاليه اينجانبه چه نوع دادخواستي بايد بطرفيت برادرم بدهم؟ با توجه به اينكه مالك ملك اداره اوقاف مي‌باشد و من و برادرم مستاجر مي‌باشيم چگونه مي‌توانم در مورد اجاره تصرف كنم يا اينكه سهم مرا بخرد يا سهم خودش به من بفروشد . و در نهايت ايا از سال 1359 تا كنون به بنده حق و حقوقي بابت 2 دانگ سهمم كه در تصرف برادرم بوده تعلق ميگيرد و با چه دادخواستي بايد آن را استيفا نمايم؟

ما ۲خواهر هستیم که با پدر و مادرم زندگی میکنیم.پدرم معتاد است.مدام در خانه فحاشی میکند.افراد نامحرم را به خانه می آورد.یک منزل مسکونی داریم و یک مغازه.منبع درآمد ما از طریق اجاره دادن ما تامین میشود.در صورت طلاق به ما ۲دختر و مادرم آیا سهمی تعلق میگیرد؟ چه مقدار؟

با سلام و خسته نباشد خدمت جنابعالي و تشکر از زحمات جنابعالي .
پدر بنده حدود ۱۶ ماه پيش فوت کرد و به دليل اختلاف خانوادگي با خانواده پدر دو مجلس ختم جداگانه گرفته شد حالا بعد از ۱۶ ماه پدر بزرگ بنده طي اظهار نامه اي ( البته دو بار )در خواست ۲ ميليون تومان هزينه کرده که دفعه اول با مشاوره انجام گرفته با يک وکيل به اظهار نامه وي جواب نداديم حال ايشان پيرو اظهار نامه قبلي اظهار نامه تنظيم علاوه بر درخواست دو ميليون هزينه مجلس ختم خواستار اجاره تنها منزلي را که از پدرم به جا مانده را نموده اند و عنوان کرده اند يا اجاره بدهيد يا من هم ميام و با شما زندگي مي کنم حال ما بايد چکار کنيم آيا بايد به اين اظهار نه جواب بدهيم ۲- آيا با توجه به فوت پدر مادرم مي تواند تقاضايي اجرت المثل نماييد ؟ خيلي ممنون

يک اپاتمان را به مدت ۱۸ ماه اجاره داده ام ولي قيد کرده ايم پس از يک سال با توافق طرفين اجاره بقيمانده مدت اجاره راتوافق نماييم . ولي بعلت فروش اپارتمان كه با اطلاع مستاجر واجازه خود وي صورت گرفته و پس از اتمام يک سال از مدت اخاره تقاضاي تخليه مورده اجاره را نموده ام ايا ميتوانم با طرح دعوا به خواسته ام که تخليه است برسم؟

سلام . در ارتباط با سوال قبلي مبني بر اينکه مستاجر ۷ ماه اجاره بها پرداخت ننموده آيا شوراي حل اختلاف بلافاصله حکم تخليه صادر ميکند يا به مستاجر مهلت مي دهد و طريقه اقدام از طريق شورا به چه صورت مي باشد ؟ با تشکر

سلام . مدت ۳سال است که منزل خود را به شخصي اجاره داده ام ولي وي علي رغم تذکرات متعدد ۷ ماه است کرايه پرداخت ننموده است چگونه ميتوانم اقدام کنم و ثابت ناميم که ۷ ماه است اجاره نداده اند

سلام
خسته نباشید. من مستاجر هستم .
در تارخ 1/11/81 ملکی را به مدت یک سال و نیم اجاره کردم.
با ودیعه 500 نومان و ماهیانه 100 تومان بعداز گذشت یک سال شخصی که منزل را به من اجاره داده بود فوت کرد.
من نمی دانستم باید جه کار کنم پیش خود گفتم حتما کسی میاد سراغ من ولی کسی نیامد تا حدود یگسال بعد خانمی مدعی شد که مالک هست و من باید منزل را تخلیه کنم و برم . بنده قبول کردم که بعداز اثبات کرن مالکیت خود مبلغی را که من بعنوان ودیعه دارم بدهد حتما منزل را تخلیه می کنم.
ایشان رفت نا مالک بودن خود را ثابت کند که مدتی بعد شخص دیگری امد و مدعی شد که این خانه را از همان خانم خریداری کرده و من باید منزل را تخلیه کتم . من به ایشان هم گفتم مشکلی نیست شما مالک بودن خودت را مشخص کن و ودیعه من را پرداخت کند.من هم منزل را به شما تحویل میدهم.
ولی ایشان هم رفت و بعد از مدتی با شخص دیگری امدن و این بار این اقا (که دکتر بود)مدعی شد که مالک هست. به ایشان هم من مثل دیگران گفتم . ایشان هم رفت تا مثل دیگران مالک بودن خود را ثابت کند تا من را منزل بیرون کنند.ولی کسی این کار را نکرد. همه رفتن تا اینکه مجددا 2 نفر با هم مدعی شدن که منزل مال عمه ماست و شما باید اینجا را هر چه ذوتر تخلیه کنی و بری با گفتن 110 هر 2 انها پا به فرار گذاشتن و رفتن . خلاصه جناب از این موضوع هم یگسال گذشت تا اینه سخص دیگری امد و مدعی شد من به او هم گفتم ودعه من را بهید من از خدام هست که اینجا را ترک کنم.
ایشان قبول کرد ورفت تا اینکه یگ شب درب منزل امد و گفت بیا ودعه را بگیر من رفتم و لی ایشان را پیدا نکردم.
تا امروز که 1/12/85 هست کسی امده و مدعی شده که مالک هست و حکم تخلیه من را گرفته ور در دست خودش اجاره نامه ای وجود دارد که بین من وایشان تنظیم شده که بنده اصلا این خانم را تا حال ندیدم که بخواهم با ایشان اجاره نامه داشته باشم. منظورم هست که اصلا من با ایشان قراردادی نداریم. حال من باید با این موضوع چگونه بر خورد کنم.
از کمک شما متشکرم.

باعرض سلام مغازه ای درسال1336ازفردی به مدت دو سال به اجاره گرفته شده ودر اجاره نامه محضری ذکر گردیده که مادامی که مغازه درتصرف مستاجر میباشد اجرت المثل پرداخته شود. این مغازه تا سال1360به همان صورت درتصرف مستاجر بوده ودر آن مشغول کسب وکار بوده ودرآن سال مستاجر فوت نموده ویگانه فرزندش مغازه رامتصرف میگردد ودر سال 1364مالکیت مغازه را از تنها وارث موجربیع مینمایدوایشان نیز درسال1367طی مبایعه نامه دیگری به فرزند خود مالکیت را بیع وسرقفلی وحق کسب وپیشه را(که قهرا" به ارث برده)مصالحه می نماید واین آقا درسال 1376براساس این مبایعه نامه ووفق ماده147سنداین مغازه رابنام خود ثبت می نمایدودرآن مغازه مشغول فعالیت تجاری گردیده تا اینکه در سال1382سند این مغازه با مختصات فوق در قبال مبلغی بصورت ششدانگ دررهن فردی قرار گرفته ودر سند رهنی در شرایط ضمن العقد ذکر گردیده که راهن حق واگذاری عین ومنافع را تا قبل از فک سند رهنی ندارد.راهن در انتهای مدت رهن بدهی خود را پرداخت نکرده وملک پس از طی کلیه مراحل ومهلتهای مقرر در ماده34قانون ثبت در مورد اسناد لازم الاجرا از طریق انتقال اجرایی به مرتهن واگذار گردیده وسند انتقال اجرایی صادر شده است.مرتهن دراین مرحله از اداره ثبت محل درخواست تخلیه وتحویل ملک را نموده ودر معیت ممیز ثبت ونماینده دادستان برای تخلیه به محل ملک مراجعه می نماید ولی درآنجا وکیل پدر راهن حاضر وبا ارائه اجاره نامه سال1336در مقابل تخلیه مقاومت وگفت که مطابق این مدرک سرقفلی متعلق به موکل اینجانب میباشد واجازه تخلیه را نداد.مراتب طی صورتمجلسی به دادستان گزارش وفرد وکیل پس از طی مراحل دادیاری نهایتا"دریکی از شعب دادگاه به جرم تمرد محکوم گردید ولی با توجه به وجود مدعی ثالث اداره ثبت از ادامه عملیات تخلیه خودداری وپرونده به هیات نظارت ارسال و هیات نظارت نیز مطابق - ماده ای که میگوید رسیدگی به مدارک ثالث خارج از صلاحیت اداره ثبت می باشد انجام تخلیه را منوط به مراجعه به محاکم دانست.با ارائه دادخواست خلع ید ادامه اقدامات از طریق محکمه پیگیری گردید که در جلسه اول دادگاه خوانده اینطور پاسخگو بود که درست است که پدر اینجانب مالکیت مغازه را بهمراه سرقفلی به بنده طی مبایعه نامه بیع وصلح نموده ودرپرونده ثبتی نیز این مدرک عادی موجود می باشد ولی چون پدرم بعد از فوت پدرش اقدام به درخواست انحصار وراثت ننموده است بنابر این تشریفات قانونی برای انتقال سرقفلی از پدربزرگم به پدرم صورت نپذیرفته وسرقفلی همچنان به قوت خود بنام پدربزرگم هست وباید تازه بعد از انجام انحصار وراثت به فرزندش(با این توضیح که یگانه فرزند می باشد)رسیده تا بعدا" چنانچه ایشان دلشان خواست به بنده یا هر کس دیگری که دلش خواست واگذار نماید.آنچه ذکر شد تمامی مراحل صورت پذیرفته پرونده ای است که درجریان می باشد خواهشمند است چنانچه راهنمایی خاصی به نظرتان میرسد در جهت احقاق حق به اینجانب اطلاع دهید.
باتشکرz

با سلام
مستاجري که يک باب مغازه در سال ۱۳۳۶ شمسي از موجر اجاره مي نمايد و در سال ۱۳۸۳ از طرف موجر به دادگاه شکايت تعديل اجاره بها مي شود و مستاجر به دليل عدم پرداخت به موقع تعديل اجاره بهاي تعييني از طرف کارشناس رسمي دادگستري حکم به تخليه مغازه صادر مي گردد آيا مستاجر مي تواند دادخواست حق کسب و پيشه يا سرقفلي تنظيم نمايد يا خير؟
با تشکر

با عرض سلام
سوال من در باره مالیات ملکی است به نام من است ولی همسرم در ان جا مشغول طبابت است .ایا من باید مالیات اجاره ملک رابدهم در صورتی که همسرم مالیات مشاغل را میدهد
متشکر از راهنمایی شما

با سلام و دعاي خير براي جنابعالي
ضمن تقدير و تشكر از شما اينجانب در تعيين خواسته پرونده ذيل مدتي است سرگردانم خواهشمند است مرا راهنمايي نماييد:
اداره اوقاف و امور خيريه در سال ۱۳۵۰ ششدانگ يكباب مغازه وقفي را جهت كسب به علي اجاره مي‌دهد. در سال ۱۳۵۹ با فوت علي، اداره اوقاف تنها با يكي از ورثه علي (بنام حسين ) نسبت به تنظيم سند اجاره اقدام مي‌نمايد. تا اينكه در سال ۱۳۸۴ احد ديگر از وراث (بنام فاطمه ) بر عليه اداره اوقاف و حسين دادخواستي بخواسته ابطال سند اجاره و الزام به تنظيم سند اجاره نسبت به سهم‌الارث ( ۲ دانگ از ۶ دانگ مغازه مذكور ) تقديم دادگاه مي‌نمايد كه دادگاه پس از رسيدگي خواسته خواهان را وارد و به نفع او اقدام به صدور راي مي‌نمايد و در مرحله اجرا نيز سند اجاره‌اي با حسين نسبت به ۴ دانگ و با فاطمه نسبت به ۲ دانگ از ۶ دانگ مغازه مذكور منعقد مي‌گردد. حاليه
۱- با توجه به اينكه از سال ۵۹ تا كنون فاطمه در مغازه مذكور تصرفاتي نداشته آيا مي‌تواند نسبت به وصول اجرت المثل ايام تصرف نسبت به ۲ دانگ مغازه مذكور اقدام نمايد و چگونه؟ نوع خواسته؟ آيا فقط بايد بطرفيت حسين اقامه دعوا نمايد؟
۲- علي رغم اينكه اداره اوقاف با فاطمه نسبت به ۲ دانگ از مغازه مذكور اقدام به تنظيم سند اجاره نموده است ولي همچنان ۶ دانگ مغازه در تصرف حسين است و فاطمه هيچگونه تصرفاتي ندارد و خواسته فاطمه اين است كه يا حسين نسبت به خريداري حقوقش ( سرقفلي يا كسب و پيشه ) اقدام نمايد و يا حقوق حسين را خريداري نمايد و يا اينكه نسبت به ۲ دانگ سهم خودش در مغازه مذكور تصرفاتي داشته باشد(لازم به ذكر است كه مغازه مذكور غير قابل تقسيم مي باشد) حال با چه نوع دادخواستي مي‌توانيم اقامه دعوا نماييم
با تجديد مراتب ادب و احترام

پدری یک باب آپارتمان را به نام دختر خود نموده و همزمان وکالت بلاعزل جهت اجاره و فروش مورد وکالت را از دختر اخذ کرده است. اگر دختر مورد وکالت را به همسر خود منتقل نماید.
1- آیا وکالت مذکور باطل می گردد؟(از چه زمانی بیع نامه یا دفتر اسناد)
2-راه قانونی برای شکایت پدر و ابطال معامله دختر و همسر وجود دارد؟
3-آیا جهت فسخ وکالت و جلوگیری از هرگونه ادعای وکیل (پدر) لازم است کلیه تشریفات یک انتقال رسمی (مبایعه نامه - شهود معامله - ثبت در دفتر اسناد) انجام گردد؟ یا صرف نتظیم بیع نامه کافی است؟آیا انتقال به غریبه نسبت به انتقال به همسر رجحانی جهت تضعیف ادعای وکیل را دارد؟
با تشکر

سلام
من مدت شش ماه است که با آقايي شريک شده و شرکتي را به ثبت رساندم. زمان رهن دفتري جهت شروع کار ‌ تا آخرين لحظه قرار بود صاحب ملک اجاره را به نام دو نفر ما بزند اما در آخرين لحظه گفت تنها با يک نفر طرف قرار داد مي شود. و ايشان سريع گفت به نام او بنويسد. من که اطمينان داشتم قبول کردم. مبلغ رهن را در حضور شاهدان نصف من و نصف ايشان دادند. حالا پس از کلي اختلاف به طور ناگهاني اعلام کردند که پولشان را مي خواهند چون قبل از عيد بايستي ايران را جهت معالجه ترک کنند. (که دروغ محض است). در هر صورت‌ تنها کاري که توانستم بکنم اين بود که اصل اجاره نامه را خود برداشتم.چند روز به عيد در بنگاهي ايشان کاملا منکر اين شدند که به من بدهکار هستند و بهرصورت اختلاف بالا گرفت و جلسه به نام زدن اجاره نامه به نام من براي شش ماه آينده ‌ به اول ارديبهشت موکول شد. حتي از من هم در آنجا خواست که اجاره نامه را تحويلش دهم اما قبول نکردم. شريک جديدم نيز اصرار دارد پولي از ايشان نگه داشته شود براي در نظر گرفتن ماليات احتمالي فعاليتهاي شش ماه گذشته. از بنگاه مکررا با من تماس مي گيرند که من مشکل بيشتري دارم و بايد آن آقا را راضي کنم و پول را کامل بدهم تا اجاره نامه به نام گردد. لطفا مرا راهنمايي کنيد که بايد چه کنم و آيا مي توانم مبلغي را نزد خود نگه دارم براي زماني که ماليات مي آيد ؟ و مشکلات احتمالي که ايشان ممکن است به وجود آورد چه مي باشند ؟ با توجه به اينکه ايشان قبل از آمدن به بنگاه ‌ با رضايت کامل نام خود را از شرکت خارج کرده و امضا داده اند که تمام سرمايه را دريافت نموده اند.

باسلام بفرماييد منظور از اجاره به شرط تمليك چيست؟و خصوصيت اجاره هاي ۹۹ ساله كدام است؟

با سلام و خسته نباشيد
ملکي را خريداري کرده و به پدرم جهت کارهاي اداري (حقوقي) اجاره دادم در تاريخ ۲۳/۱۱ ۸۴
بعد از گذشت يک سال به اين بهانه که آن ملک از جانب موکلين پدرم شناخته شده اظهار تمايل جهت خريد ملک از من نمودند بنده نيز به قيمت روز موافقت به فروش ملک به پدرم نمودم در روز معامله مقرر شد که يک چک رمزدار براي من از بانک بگيرد و من نيز به علت داشتن فرزند کوچک و البته داشتن اعتماد به پدر زودتر از دريافت چک به دفترخانه رفته و وکالت نامه (بلاعزل) تنظيم شده از قبل را امضا نمودم ليکن چک مذکور نه در آنروز و نه تا کنون به من داده نشده و پدرم تلفنهاي مرانيز جواب نميدهد و جديدا مشخص شده است که تصميم به ازدواج با يکي از موکلين جوانش گرفته است هنوز همسرم از قضيه اطلاع ندارد براي پس گرفتن ملک وکالت داده شده ميتوان کاري کرد يا خير
با تشکر

با سلام وعرض خسته نباشی احتراما باستحضار میرسانم که در سال ۱۳۴۱مرحوم پدرم مغازه ای را اجاره داده است که در قولنامه مدت اجاره مشخص نشده ومبلغ سر قفلی هم قید نشده است واصلا هیچگونه پولی دریافت نشده است فقطمبلغ اجاره ماهیانه قید شده ومستاجر حق واگذاری به غیر را ندارد بعد از چند سال فرزند مستاجر به جای پدر مشغول کسب شده است در سال ۱۳۷۶پدرم قبل از فوت مالکیت ملک را بنام فرزندانش انتقال داد واین مغازه جز همین ملک میباشد و سه مرحله اقدام به تعدیل اجاره بها شده است ضمنا مستاجر که قولنامه بنام او است چند سال است که فوت کرده است چند بار حضورااز مستاجر خواسته شده است که در قبال دریافت حق کسب وپیشه بمیزان کارشناسی منطقه اقدام به تخلیه مغازه کند واو قبول نمیکند لطفا مرا راهنمایی کنید با کمال تشکر

با سلام و عرض ادب.
جناب آقاي سربازي ، در صورت امكان در خصوص شرايط و الزامات و چگونگي عودت وديعه مسكن مستاجر توسط موجر در پايان مدت اجاره ملك توضيحاتي را مرقوم فرمائيد. اينجانب در ارديبهشت ۸۵ يك آپارتمان مسكوني را با قرارداد محضري و رسمي رهن كرده ام ، حالا كه زمان يك ساله به پايان رسيده ، مالك اصرار دارد كه بعد از تخليه كامل ملك ، وديعه را عودت خواهد داد. آيا اين كار ايشان از نظر قانون مالك و مستاجر صحيح است؟ در ضمن تهديد كرده كه ميرود حكم تخليه ميگيرد؟
من چه كنم برادر؟ آيا اگر تخليه كنم بعداً با كلي دوندگي و شكايت پولم را بايد پس بگيرم؟ قانون چي ميگه؟
از بذل توجه و سرعت در راهنمائي جنابعالي ، صميمانه سپاسگزارم.

از سال ۱۳۸۱ مغازهای را اجاره کردم بغیر از اجاره نامه اول که در بنگاه معاملاتی نوشته شده مابین خودمان تمدید شده.
امسال موجر قصد دارد تمدید نکند ایا من میتوانم تقاضای حق کسب بکنم <چونین حقی شامل من میشود؟>
لطفا پاسخ را روی سایت خودتان در بخش پرسش وپاسخ قرار دهید.
متشکرم.

آپارتمانی را اجاره داده ام که مدت اجاره آن ماه پیش تمام شده است تقاضای تخلیه و پرداخت وجوه اجاره عقب افتاده را نموده ام و از طریق شورای حل اختلاف و کلانتری حکم را به سرایدار خانه تحویل داده ام ولیکن س از گذشت ۷ روز ایشان همچنان اصرار به نشستن در منزل میکند مرا راهنمایی کنید که باید چه کنم آيا براستي کلانتري ميتواند اثاث ايشان را از منزل خارج نمايد؟

با سلام و خسته نباشيد .
من حدود ۳ سال است با شوهرم ازدواج کرده ام . ما از نظر رفتاري ‌ اخلاقي ‌و خانوادگي اصلا با هم توافق نداريم .و هميشه بر سر مسايل ناچيز و جزپي دعوا راه مياندازد . نسبت به من بدبين است . به طرز راه رفتن ‌ لباس پوشيدن ‌ خنديدن ‌ مهماني رفتن و . . . ايراد در ميآورد . از حدود ۸ ماه پيش هم از کار بيکار شده است . و خرج و مخارج خانه هم بر عهده من است . ماشيني را هم که داريم بيشتر پول خريد آن ‌ اقساط و خرج و مخارج آن را هم من تامين مي کنم . قبل از بيکار شدن هم هيچگونه احساس مسپوليتي نسبت به من نشان نمي داد . با اين بدرفتاريها و بيکاري و بي پولي کنار آمدم ولي هر روز بجاي اينکه بهتر شود اخلاق و رفتارش بد و بدتر مي شود . من ميخواهم طلاق بگيرم ولي مي گويد پول دادن مهريه ام را هم ندارد .و مي گويد ماشين را به تو مي دهم و اقساطش را هم بايد خودت بدهي . و ضامنين ماشين هم پدر و مادر من هستند . اگر بر ندارم فقط با يد اقساطش را بدهم . البته آنرا هم الان مي گويد تو بردار شايد بعدا ندهد .اگر من بخواهم مهريه ام را به اجرا بگذارم بهتر است يا طلاق توافق يبگيرم و چگونه بايد اقدام کنم ؟ لطفا مرا راهنمايي کنيد . در ضمن دايم مرا تهديد مي کند که برنامه من مشخص نيست هرکاري مي خواهي بکني زود بکن شايد من از ايران بروم . قبلا هم يکبار اين کار را کرده بود ولي برگشت .خانه اي را هم که ما در ان زندگي مي کرديم طبقه اول خانه مادر شوهرم بود و حدود يکاه است که آنجا را فروخته اند و ما بايد با اين بي پولي خانه اي هم برا خود رهن و يا اجاره کنيم که من گفته ام چنين تصميمي ندارم و من خواهم جدا شوم و وساپلم را هم جمع و جور کرده ام و منتظر برگشت پدر و مادرم از سفر هستم و مي خواهم وسايلم را به آنجا ببرم آيا اين کار درستي است ؟ چون ديگر جايي را ندارم و پولي هم براي گرفتن خانه نداريم و تنها مسپله مادي نيست من ديگر با اين بد رفتاريها و بدبينيها نمي توانم زندگي کنم و هر روز به من مي گويد وسايلت را جمع کن .اگر من وسايلم را جمع کنم مي توانم در دادگاه ثابت کنم که اين خودش با اين اخلاق و روفتار خودش مرا مجبور به اين کار کرده است ؟و فقط مي خواهم بدانم براي طلاق گرفتن و زود تمام شدن از اين مخمسه چه کار بايد بکنم . آيا اگر بخواهم توافقي طلاق بگيريم باز هم بايد به دادگاه مراجعه کنيم ؟ چون من کارمند هستم و وقت کمي براي آن دارم و هم اينکه دوست ندارم کار به درازا بکشد . بدجوري خسته و درمانده شده ام . در ضمن هرروز هم يک حذفي مي زند و بيشتر اعصاب مرا خورد مي کند . پيشاپيش کمال تشکر را دارم و منتظر جواب شما هستم .

با سلام من يک قرارداد استيجاري با خانمي نوشته ام. بعد از گذشت يک سال متوجه شدم که اين خانم ترک منزل کرده و اجاره بهاي ماهيانه را شوهر ايشان به من پرداخت کرده است. از آنجا که دسترسي به خانم وجود ندارد آيا ميتوان با شوهرش در خصوص تخليه و تسفيه حساب اقدام کرد؟

باسلام وتشکر درسال1348 یک قطعه زمین حدودا 12 هکتار به مدت 91 سال اجاره نموده ام ومبلغ 26000 تو مان در ان موقع پول داده ام حال پس از گذشت 38 سال که زمین لم یزرع را اباد کرده 5نفر از بردران وخواهران شخص اجاره دهنده زمین دادخواستیتقدیم دادگاه نموده وبه علت اینکه (برادر بزرگ انها بدون اطلاع وعلم دیگر وراث که در انموقع صغیر بو دهاند تقاضای فسخ اجاره نامه را نمود ه اند ضمنادر اجاره نامه فی مابین فروشنده هرگونه اعتراض وادعای دیگر وراث را به عهده خود دانسته از انجاییکه در ان موقع قانون اصلاحات اراضی اجازه خرید ویا فروش زمینها را نمی داد تمامی معاملات به این شکل انجام میگرفت نیت بر فروش بوده نه اجاره متاسفانه دادگاه نیز به نفع خواهان ÷ر ونده ها رای صادر نموده حال با این اوصاف چه باید کرد

با سلام وتشکراززحمات شما درموردچگونگي تخليه دوملک تجاري که هردو به اجاره داده شده واجاره به صورت سرقفلي نمي باشد سوالاتي داشتم ۱- ملک اول که پدر داييم آنرابه اجاره داده بود واجاره بصورت عادي بوده درچهاسطر بدين صورت که مالکمورد اجاره رابامبلغ۵۰۰ ريال ماهانه به فلاني اجاره داده است وديگرهيچ وحالا داييم ميخواهد حکم تخليه آنرا بگيرد لازم به توضيح است که داييم دوبا اقدام به تخليه نموده ود رهردو بار حکم به نفع مستاجرصادر شده وبا ان استدال که چون خواهان مستمري بکير دولت ميباشد ويکي ازارکان تحقق دعوي اثبات جهت ونياز خواهان ميباشد بنابراين فعليت نيازخواهان محرز نمي باشد وبنا به استناد مفهوم مخالف بند دو ماده ۱۵ ق. روابط موجر ومستاجر سال ۵۶حکم به بطلان دعوي خواهان صادر ميشود وحال سوالم اين است که چگونه داييم ميتواند ملک تجاري باتوجه به اينکه پسرش بيکار ميباشد تخليه نمايد وباتوجه به اينکه قانون سال ۵۶ برآن حاکم ميباشدميتواند ملک تخليه نمايد ويااينکه ميتواند مستاجر به پرداخت حق سرقفلي در صورت عدم امکان تخليه اجبار نمايد متشکرم ودر خصوص ملک ديگر دايي ديگرم باسند رسمي به اجاره بااين عنوان که حق انتقال به غير راندارد داده است د رسال ۷۲مستاجر ازاين شرط تخلف نمود وداييم شکايتي مبني بر تخليه نمود که بعد از ارجاع امر به کارشناس وتعين حق کسب وپيشه نه حق سرقفلي در شرف صدور راي به رحمت ايزدي رفت وديگر فرزندانش دنباله پرونده را نگرفتند ومستاجر هم خود درمورد اجاره متصرف شد وديگر به غير واگذار نکرد واخطاريه هم جهت معرفي وراث به وراث رسيد ولي پيگيري نمودند تا اينکه در اواخر سال ۸۴ (اسفند) مستاجر دادخواستي مبني برالزامخواندگان به تجويز حق انتقال به غير عليه وراث مطرح کرد ووراث در جلسه دادگاه باتعيين ميزان حق کسب وپيشه وپرداخت آن به خواهان خود ميخواهند ملک خويش رادر اختيار بگيرند وبا ارجاع امر به کارشناس چون خواهان متوجه شد که بر حسب اجاره نامه رسمي فقط حق کسب وپشه تعلق ميگيرد دادخواست خود را پس گرفت حال باتوجه به اينکه قانون سال ۷۶ به آن حاکم ميباشد وباتوجه به سوابق چگونه ميتوانملک راتخليه نمود ودراواخر هم بدون کسب اجازه ازمالکين (وراث )اقدام به نصب تابلو نموده است متشکرم

با تشکر از جوابی که برای نامه قبلی من داده اید. میخواستم بدانم آیا امکان گرفتن اجرت المثل که در اجاره نامه جهت جریمه در نظر گرفته شده وجود دارد؟ مراحل گرفتن آن چیست؟ در صورتیکه خوانده جهت تعیین تکلیف پول رهنی که در صندوق دادگستری جهت اجرای حکم تخلیه ریخته شده رجوع نکند جه باید کرد؟

با سلام و تشكر
آپارتماني را به مبلغ ۶۴ ميليون تومان در بنگاه مبايعه نامه كرده و فروختم و قرار شد خريدار ۳۳ ميليون آن را طي سه فقره چك در طي حداكثر ۱۵ روز و ۱۸ ميليون آن را از طريق وام بانك مسكن و در محضر و ۱۳ ميليون باقيمانده را به هنگام تخليه ملك بپردازد . براين اساس ۳۳ ميليون اوليه را دريافت كردم و كارهاي بانك نيز انجام و در روز محضر بدون ذكر باقيمانده بدهي وي سند به نام خريدار زده شد و خريدار درخواست قبض تخليه از محضر نمود كه قرار شد من قبض تخليه را امضاء و ۱۸ ميليون وام بانك را بگيرم و بعدا در بنگاه و پشت مبايعه نامه مجددا در خصوص در يافت وام و تنظيم سند به نام خريدار موارد درج و خريدار متعهد به پرداخت ۱۳ ميليون باقيمانده به هنگام تحويل آپارتمان شود اما از روز محضر كه سند به نام خريدار شده و وي قبض تخليه با قرار ۲۰هزارتومان به ازاي هر روز تاخير نيز گرفته است ديگر حاضر به همكاري و ثبت مجدد بدهي ۱۳ ميليوني در پشت مبايعه نامه يا تنظيم قرارداداجاره با بنده تا زمان تخليه كه حدود يك ماه و نيم ديگر است نمي باشد آيا نامبرده با توجه به ثبت سند كه به نام وي زده شده و قبض تخليه مي تواند بدون پرداخت باقيمانده ثمن معامله حكم تخليه بگيرد لطفا راهنمايي فرمائيد .

با سلام مبلغ ۲۰۰۰۰۰۰۰تومان پول به یکی ازدوستان دادم تا با ان پول جنس خریده و معامله کند و از سود ان شریک باشیم و دفتری را اجاره نموده که ان دفتر به اسم خودم میباشد و دوستم درانجا با ان پول کار میکند یعنی کار اجرائی با ایشان میباشد و در قبال ان پول من یک چک بدونه تاریخ دریافت نمودم و الان در حدود چهار ماه است که پول را به من بر نمیگرداند حال با توجه به اینکه قراردادی بین ما نیست و فقط چک ایشان را دارم ۱- میتوانم چک را برگشت بزنم و ۲- با توجه به اینکه دفتر محل کار به اسم من است ولی من کلید انجا را ندارم و اهالی ان مجتمع فقط ایشان را دیده اند که در انجا کار میکند من درب انجا را قفل نموده و پولی را که بابت پیش داده ام بگیرم و۳- ادعا کنم تمام اجناسی را در انجا هست مال من است و او نتواند دوباره انجا را باز کند با تشکر