|
|
|
error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.
|
|
|
|
جمعه - ۶ بهمن ۱۳۸۵
|
سن مسؤولیت كیفری در حقوق اسلام
|
نويسنده : عبدالرضا اصغری مدرس دانشگاه علوم اسلامی رضوی |
چكیده:
بلوغ (سن مسؤولیت)، امری تكوینی است، نه تشریعی و تعبدی؛ لذا در فرایند رشد طبیعی و در رابطه با عوامل اقلیمی، وراثت و مانند آن ظهور پیدا میكند. در قرآن كریم به سن خاصی در تحقق بلوغ اشاره نشده است و فقط به معیارهایی همانند «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشد» اشاره شده است. در سنت، گرچه به سنهای مختلف اشاره شده است، ولی نه به عنوان یك معیار، بلكه به عنوان طریق به تحقق معیار بلوغ كه «احتلام در پسران و حیض در دختران» باشد. به بیان دیگر، در سنت، معیار بلوغ، احتلام و حیض است و سن یا سنهای معین، طریقیت بر آن معیار میباشد. در مسؤولیت كیفری، علاوه بر بلوغ، رشد كیفری نیز شرط است.
مقدمه
تاریخ پیدایش انسان نشان میدهد كه این موجود خاكی و بااستعداد، از بدو خلقت، در معرض لغزش و انحراف و جنایت قرار داشته است. تعیین كیفرهای الهی و بشری نیز در جهت پیشگیری از اینگونه لغزشهاست. قرآن كریم داستان لغزش اولین انسان (آدم علیهالسلام ) و همسرش در تناول میوه ممنوعه و مجازات آنها؛ یعنی تبعید از عالم بهشت به عالم خاكی(1) و نیز داستان ارتكاب اولین جنایت بشری؛ یعنی قتل هابیل توسط قابیل(2) را به صورت زیبایی نقل كرده است.
بنابراین، سابقه لغزش و جرم و به دنبال آن، ایجاد مسؤولیت و تحمل مجازات در زندگی بشری به درازای عمر بشر است. تجربه بشری نیز ثابت كرده است تا انسان بر روی كره خاكی است، به اقتضای ابعاد وجودی وی و تضاد و تنازع موجود در زمین و عالم دنیا، در جوامع بشری، جرم و انحرافات نیز وجود دارد. در طول تاریخ، تأمین امنیت فردی و اجتماعی و برقراری نظم و برپایی عدالت و پالایش جامعه از ناهنجاریها و پیشگیری عام از جرم در جامعه و پیشگیری خاص از تكرار آن، ملازم مبارزه با جرم و كنترل آن، به خصوص از طریق مجازات مجرم بوده است.
اما در این زمینه، جامعه بشری همیشه شاهد افراط و تفریطهایی بوده است؛ به طوری كه اصول حاكم بر جرایم و مجازاتها كه امروزه به عنوان اصول بدیهی و غیر قابل انكار پذیرفته شده، در جوامع مختلف رعایت نمیشود؛ چنان كه جامعه بشری، شاهد مجازات كودكان و مجانین بوده است.
دین اسلام در آغاز ظهورش در 1400 سال و اندی قبل، كودكان و مجانین را مبرّا از مسؤولیت كیفری دانسته است و غرب نیز با انقلاب فرانسه، به این قاعده دست یافت.
در این مقاله به بررسی حدود مسؤولیت كودكان بزهكار و سن تفكیك كودكی از بزرگسالی و سن مسؤولیت كیفری از دیدگاه حقوق اسلام خواهیم پرداخت؛ چرا كه اولاً، حقوق اسلام به عنوان منبع اساسی قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران است و قانون اساسی نیز در اصل چهارم،(3) بر این مطلب تصریح كرده است. ثانیا، سن مسؤولیت كیفری، از مسائل فقهی مورد اختلاف فقهای عظام میباشد و شایسته است مورد بحث قرار گیرد و نظریه درست به قانونگذار ارائه شود. ثالثا، این مسأله، از مسائل زیربنایی بسیاری از احكام مدنی و جزایی است و رابعا، وجود سیاهه جرایم و انحرافات كودكان بزهكار از یك طرف و اهمیّت اصلاح و تربیت آنان از طرف دیگر، ایجاب میكند كه مسؤولیت كیفری كودكان از دیدگاه اسلام، مورد بررسی قرار گیرد و قواعد، ضوابط و مقرّرات سنجیده، مفید و مؤثری تدوین شود و شیوههای مؤثر و روشهای كارآمدی در برابر بزهكاری كودكان در سنین مختلف، به قانونگذار ارائه شود.
در ادامه، سن مسؤولیت كیفری را از سه منظر: «قرآن»، «سنت» و «فقها»، مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سن مسؤولیت كیفری در قرآن
احكام اسلامی از منابع چهارگانه: قرآن (كتاب)، سنّت، عقل و اجماع استخراج میشود كه قرآن، از اساسیترین منابع فوق است؛ چون علاوه بر این كه خود، منبع مستقل احكام است، اعتبار بعضی از منابع مزبور؛ مثل سنت نیز منوط به معارض نبودن با قرآن میباشد.
بعد از دقت و امعان نظر در آیات مربوط به بلوغ، نتایج ذیل به دست میآید:
1. وقتی در واژههایی كه بیانگر بلوغ انسان است، دقت كنیم، درمییابیم كه بلوغ و رسیدن كودك به مرحله تكلیف، یك امر طبیعی، تكوینی و جنسی است كه در فرهنگ قرآن از آن با تعابیری همچون «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشد» توصیف شده است.
برای توضیح بیشتر، به بعضی از آیاتی كه تعابیر فوق در آنها تصریح شده است، اشاره میكنیم:
آیه اوّل: «وقتی كه كودكان شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغان با اجازه وارد شوند (و از شما برای ورود اجازه بگیرند) خدا آیات خود را برای شما بدین روشنی بیان میكند كه او دانا و حكیم است.»(4)
آیه دوم: «... كودكانی كه هنوز به حد احتلام نرسیدهاند، در (شبانهروز) سه مرتبه (برای ورود) اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، پس از نماز عشا و هنگام ظهر، آنگاه جامه از تن برمیگیرید كه این سه وقت، هنگام خلوت شماست.»(5)
آیه سوم: «یتیمان را تا سر حد بلوغ نكاح آزمایش كنید، پس اگر آنان را رشدیافته دیدید، اموال آنان را در اختیارشان قرار دهید.»(6)
آیه چهارم: «به مال یتیم نزدیك نشوید، مگر به طریقهای بهتر تا آن كه به حد اشد (كه همان تكامل جنسی و رشد است) برسد.»(7)
2. ملاك و معیار اصلی عبور از دوره كودكی و رسیدن به دوره بزرگسالی (دوره مردانگی و زنانگی)، احتلام و قدرت و توانایی جنسی و عمل زناشویی و تحقق بلوغ اشد (یعنی توانایی جنسی و فكری) است. لذا نمیتوان برای بلوغ، سن خاصی را معین كرد؛ چرا كه رسیدن به مراحل حُلم، نكاح و اشد، از امور تكوینی به حساب میآید و تشخیص مسائل و امور تكوینی و طبیعی، عُرف است، نه شرع. از این رو، تعیین سن خاص در امور تكوینی، خارج از وظیفه شارع است و از این جهت مشاهده میشود كه در قرآن، هیچ سخنی از سن دختر و پسر به عنوان سن بلوغ به میان نیامده است، بلكه به جای آن، معیارهای كلی ارائه شده است.
3. بنابراین، میتوان گفت: سن بلوغ و تكلیف و به دنبال آن، سن مسؤولیت كیفری از دیدگاه قرآن، رسیدن پسر به حد احتلام و دختر به حد حیض است.
البته یادآوری میشود كه در تحقق مسؤولیت كیفری، علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ فكری (رشد) نیز هست و بدین سان، در تحقق مسؤولیت كیفری، دو شرط لازم است: «رسیدن به حد بلوغ» و «رسیدن به رشد و بلوغ فكری». در غیر این صورت، شخص، مسؤولیت كیفری ندارد و نمیتوان او را در قبال اعمالش مسؤول دانست و ایشان را مجازات نمود.
4. سن از نظر قرآن، در تحقق بلوغ، نه موضوعیت دارد و نه به عنوان اَمارهای از امارات ذكر شده است.
سن مسؤولیت كیفری در سُنّت
پس از قرآن كه كلام وحی است، سخنان رسول امین صلیاللهعلیهوآلهوسلم به عنوان عدل كلام وحی از نظر اعتبار، و یكی از منابع در قانونگذاری اسلامی محسوب میشود و از اعتبار و رجحانیت بالایی برخوردار است و احادیث وارده از امامان معصوم علیهمالسلام به عنوان مفسّران وحی، از منابع تشریع و قانونگذاری نیز به حساب میآید. لذا نتایج حاصل از این منبع موّاج و پرفیض در خصوص مسؤولیت كیفری، از اهمیّت بالایی برخوردار است.
سن مسؤولیت كیفری در روایات رسیده از پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
بعد از تأمل و تدقیق در روایات رسیده از پیامبر عظیمالشأن صلیاللهعلیهوآلهوسلم میتوان نتیجه گرفت:
1. درباره بلوغ و مسؤولیت كیفری كودكان در كلام رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم مطابقت، انسجام، تنسیق و هماهنگی با آیات وارده در خصوص بلوغ، به خوبی قابل مشاهده است؛ زیرا در كلام معروف رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم كه میفرماید: «رفع القلم عن ثلاثة: عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یفیق و عن النائم حتی یستیقظ»(8)، ملاحظه میشود كه كودكی، تا زمانی كه احتلام محقق میشود، ادامه دارد و تا رسیدن به این حالت، كودكان، مرفوعالقلم هستند؛ یعنی در برابر اَعمال خویش، تكلیف ندارند و در نتیجه، از مسؤولیت كیفری نیز معاف میباشند.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم خطاب به حضرت علی علیهالسلام آمده است كه پایان «یُتْم» (كودكی)، تحقق احتلام است(9) و به محض این كه كودك محتلم شد، دیگر یتم و كودك محسوب نمیشود.
2. در كلام پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم احتلام به عنوان ملاك اصلی رسیدن به حد بلوغ معین شده است و سخنی از سن برای تحقق بلوغ، به میان نیامده است.
3. در كلام وحی و بیان رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم درباره تحقق حد بلوغ و خروج كودكان از مرحله كودكی، معیار واحدی ارائه شده است و آن، احتلام در پسران و حیض (دیدن عادت ماهانه) در دختران میباشد. البته برای تحقق مسؤولیت كیفری كودكان، علاوه بر شرط رسیدن آنها به حد بلوغ، شرط رسیدن كودكان به مرحله رشد نیز لازم است.
سن مسؤولیت كیفری در احادیث امامان معصوم علیهمالسلام
روایات رسیده از امامان علیهمالسلام در خصوص بلوغ و مسؤولیت كیفری كودكان، به طور كلی به سه دسته قابل تقسیم است:
1. روایاتی كه به طور اتفاق، احتلام در پسران و حیض در دختران را نشانه بلوغ میداند و هیچ اشارهای به سن ندارد (بلوغ جنسی).
2. روایاتی كه سن را در كنار قاعدگی در دختران و احتلام در پسران بیان كرده است (بلوغ سنی).
3. روایاتی كه در آنها تنها سن به عنوان علامت بلوغ بیان شده و از سایر نشانهها ذكری به میان نیامده است.
1. بلوغ جنسی:
وقتی كه با دقت به روایات دسته اول بنگریم، به این نتیجه میرسیم كه احتلام و قاعدگی، به عنوان دو امر تكوینی در تحقق بلوغ و سپری شدن دوره «یتم و كودكی» موضوعیت دارد. با ملاحظه نص روایات زیر، مشاهده میشود كه ملاك اصلی در تحقق بلوغ و رسیدن به حد مردانگی و زنانگی، همان رسیدن به حالت احتلام و حیض است.
صحیحه هشام: امام صادق علیهالسلام فرمود: «كودكی كودك با احتلام كه همان اشد اوست، پایان میپذیرد و اگر محتلم شد و ایناس اشد از او نگردید، سفیه یا ضعیف است و ولیّ او باید مالش را در اختیار او قرار ندهد.»(10)
صحیحه علی بن جعفر: «از موسی بن جعفر علیهالسلام پرسیدم: كودك در چه زمانی یتیم نیست؟ فرمود: وقتی كه محتلم گردد و به گرفتن و عطا (داد و ستد) آشنا شود.»(11)
وصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به علی علیهالسلام : «ای علی! بعد از رسیدن به حد احتلام و بلوغ جنسی، یتیمی (كودكی) نیست.»(12)
2. بلوغ سنی:
در برخی روایات، سن خاصی ذكر شده است؛ چون در این سن خاص، دختران حیض میشوند و پسران به حالت احتلام میرسند؛ یعنی از نظر این روایات، سن بما هو، موضوعیت ندارد، ولی اگر سنی در این روایات تعیین شده است، به خاطر تحقق معیار بلوغ (حیض، احتلام) میباشد. لذا سن خاص مورد نظر، موضوعیت ندارد، بلكه طریقی به تحقق معیار است.
بنابراین، با دقت در اشتراط و تعلیل موجود در متن این روایات، این نتیجه را میتوان گرفت كه سن، موضوعیت ندارد، بلكه طریقیت دارد؛ لذا مشاهده میشود كه امام علیهالسلام در موثقه عبداللّه بن سنان(13)، دختر نهساله را بدین خاطر در برابر اعمال خویش مسؤول میداند كه دختران، معمولاً در این سن حائض میگردند. همچنین در موثقه عمار ساباطی(14) ملاحظه میشود كه امام علی علیهالسلام وقتی پسر و دختر را در سیزده سالگی، موظف به انجام تكالیف و واجبات و در برابر اعمال خویش، مسؤول و مكلف میداند، حلم مذكور را مشروط به این میكند كه پسر، قبل از سن سیزده سالگی به احتلام نرسیده و دختر، حیض نشده باشد؛ زیرا در صورت محتلم شدن پسر و حایض گردیدن دختر، بلوغ تحقق یافته و دیگر نیازی به سن بلوغ نیست.
پس معیار و میزان برای پیدایش بلوغ، احتلام و حیض است، نه پانزده یا نه سالگی، و ذكر سن در روایات، اماره غالبیه برای تحقق احتلام و حیض و یا مصداقی از مصادیق حد بلوغ (احتلام و حیض) است.
3. روایات صرفا مبتنی بر سن:
در این دسته از روایات، فقط به سن اشاره شده است، نه نشانههای دیگر، و شاید به این دلیل باشد كه از امامان علیهمالسلام درباره مسأله بلوغ و زمان آغاز تكلیف و مسؤولیت كیفری كودكان، سؤالهای زیادی میشده است و امامان معصوم علیهمالسلام مورد مراجعه قرار میگرفتهاند و آنان گاهی با بیان نشانههای طبیعی و تكوینی (احتلام و حیض)، رسیدن به حد بلوغ را بیان میكردند و در مواردی، با ذكر سن خاص، از باب تعیین مصداق، پاسخ میدادند و در مواردی، هم علایم طبیعی (احتلام، حیض و انبات) را بیان میفرمودهاند و هم سن مشخصی را ذكر میكردند.
بنابراین، تعیین سن توسط امامان علیهمالسلام بیانگر این است كه در زمان صدور روایات، چون غالب دختران در فاصله سنی نه تا سیزده سالگی به حد بلوغ جنسی (حیض) میرسیدند و پسران نیز نوعا در سنین سیزده تا پانزده سالگی محتلم میشدند، لذا امامان علیهمالسلام در مواردی به عنوان تعیین مصداق، رسیدن به حد بلوغ را با سنینی از قبیل: نه، سیزده، چهارده و یا پانزده سالگی بیان میفرمودند، وگرنه این سنین، به خودی خود، موضوعیت ندارد.
تعدادی از روایات دسته سوم، به قرار زیر است:
روایت ابیحمزه ثمالی: از امام محمد باقر علیهالسلام پرسیدم: چه وقت كودكان مكلف میشوند؟ در پاسخ فرمودند: «در سن سیزده و چهارده سالگی.» پس عرض كردم: اگر در آن سن محتلم نشده باشند چه؟ امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: «در این سن مكلف میشوند و احكام بر آنان جاری میشود، اگرچه محتلم نگردند.»(15)
صحیحه حمزة بن حمران: از امام محمد باقر علیهالسلام پرسیدم: چه موقع بر پسر، همه حدود الهی واجب میگردد و به سود و زیان او حكم شده، مؤاخذه میشود؟ امام علیهالسلام فرمود: «وقتی كه از یتیمی و كودكی خارج شده، صاحب ادراك و شعور شود.» گفتم: آیا برای آن، حدی هست كه با آن شناخته شود؟ امام علیهالسلام فرمود: «وقتی كه محتلم شود و به سن پانزده سالگی برسد یا شعور پیدا كند یا موی بر زهار او بروید، حدود الهی بر او اقامه و جاری میشود و به سود و زیانش حكم میشود.» گفتم: چه موقع همه حدود الهی بر دختر واجب میشود و پاداش و كیفر میبیند؟ امام فرمود: «دختر مانند پسر نیست؛ زیرا دختر وقتی كه شوهر كند و دخول با او صورت گیرد و نه سال داشته باشد، یتیمی او از بین میرود... . و حدود «به طور كامل» به نفع و ضرر او جاری میشود... .»(16)
امام جعفر صادق علیهالسلام میفرماید: «معیار بلوغ زن، نه سالگی است.»(17)
بدین ترتیب، به نظر میرسد كه چون تكلیف، خطاب است و خطاب، متوجه كسی میشود كه دارای شرایط توجه خطاب باشد، از این رو افراد نابالغ به علت این كه مورد خطاب قرار نمیگیرند، فاقد تكلیف و مسؤولیت كیفری هستند، اما پس از این كه كودكان به حد بلوغ جنسی برسند، از این جهت كه از جرگه كودكان خارج شدهاند، میتوانند مورد خطاب واقع شوند. لیكن به نظر میرسد كه تحقق بلوغ جنسی، به تنهایی نمیتواند شرط كافی برای وجود مسؤولیت كیفری (گرچه شرایط لازم است) باشد؛ زیرا افرادی كه بالغ هستند، اگر به رشد كیفری نرسیده باشند و قادر بر تشخیص حُسن و قبح اعمال خویش نباشد، شایسته مؤاخذه و مجازات نخواهد بود.
پس با توجه به این كه وجود ادراك (رشد فكری) یكی از عناصر اساسی تحقق مسؤولیت كیفری است، استنتاج و استنباط ما از مجموع ادله، این است كه سن مسؤولیت كیفری، زمانی است كه فرد از نظر جسمانی به حد بلوغ جنسی و از لحاظ عقلی و فكری، به رشد كیفری (تمییز حسن و قُبح) رسیده باشد.
سن مسؤولیت كیفری از نظر فقها
نظرات فقها به عنوان كارشناسان اسلامی و كسانی كه مجوز استفاده از منابع احكام اسلامی (كتاب، سنت، عقل و اجماع) را به علت در اختیار داشتن ابزارهای استفاده از آن منابع (علوم حوزوی) دارند، بسیار مهم و لازمالاتباع برای پیروان دین اسلام است.
الف) نظریه مشهور فقهای امامیه:
مشهور فقهای امامیه، سن مسؤولیت كیفری را برای پسران، پانزده سال كامل و برای دختران، نُه سال كامل میدانند. عمدهترین دلیل مشهور در سن مسؤولیت كیفری، روایت حمزة بن حمران است كه قبلاً ذكر شد.
حدیث مزبور در كافی با مقداری تفاوت در راویهای قبل از ابن محبوب، و تفاوتهایی در متن روایت نقل شده است. البته به نظر میرسد با توجه به این كه هر دو حدیث از یك امام نقل شده است و به ابن محبوب میرسد، دارای وحدت سند باشد.
بررسی سند روایت حمزة بن حمران نشان میدهد كه احمد بن محمد بن عیسی القسری ضعیف است. عبدالعزیز العبدی نیز ضعیف است. حمزة بن حمران نیز كه در سند حدیث حمران قرار دارد، توسط احدی از علمای رجال، تعدیل یا توثیق نشده است. از این رو، فقط شهید ثانی روایت را صحیح دانسته است.
ب) اقوال مخالف مشهور فقها:
در برابر نظر مشهور فقهای امامیه، آرای مخالفی وجود دارد كه اگرچه با هم تفاوتهایی دارند، ولی از حیث مخالف بودن با قول مشهور فقها با هم موافقند.
اقوال مخالف مشهور را میتوان به دو دسته تقسیم كرد:
1. گروهی از فقها و محققان، با توجه به روایاتی كه در باب روزه وارد شده یا اخباری كه در ابواب مختلف احكام به ما رسیده است، برای تكالیف مختلف، مراتبی را در نظر گرفته و سنین خاصی را برای هر تكلیف معین كردهاند كه میتوان به نظرات فیض كاشانی رحمهالله و آیةاللّه محمدهادی معرفت اشاره كرد.
مرحوم فیض كاشانی در كتاب مفاتیح الشرایع میگوید:
جمع بین روایات ایجاب میكند كه بلوغ سنی، مراتب مختلفی نسبت به تكالیف مختلف داشته است. همان طور كه از احادیث روزه به دست میآید، بر دختر، قبل از پایان سیزده سالگی، روزه واجب نیست، مگر این كه قبل از این سن، حیض شود. از روایات حدود نیز استفاده میگردد كه در نُه سالگی، حد بر دختران جاری میشود و روایات دیگری در باب وصیت و عتق، دلالت دارد كه از كودك ده ساله، این قراردادها صحیح است.(18)
2. گروه دیگری از محققان، با توجه به آیات و روایاتی كه احتلام و حیض را ملاك بلوغ دانستهاند و تعارض روایات مورد استناد مشهور فقها با سایر روایات و در نظر گرفتن مقتضای اصول عملیه؛ مانند اصل برائت و استصحاب و با توجه به واقعیات خارجی و نظر كارشناسان علوم طبیعی، معتقدند كه پدیده بلوغ، یك امر تكوینی است و مراد از بلوغ در اسلام، بلوغ جنسی بوده و علامت و نشانه قاطع آن در پسر، رسیدن به حد احتلام و در دختر، دیدن خون حیض است.
از جمله قائلان به نظریه فوق، آیةاللّه معرفت، آیةاللّه مرعشی، آیةاللّه میرسیدعلی طباطبایی، علامه حلی و مرحوم نراقی هستند كه به بیانات بعضی از آنها اشاره میكنیم:
استاد معرفت:
ملاك اصلی بلوغ در پسران، رسیدن به حالت احتلام و در دختران، رسیدن به سن رشد زنانگی كه با احراز خون حیض صورت میگیرد، است... بلوغ، یك امر طبیعی است و نقش شارع مقدس، بیان امارات و علایم متداول است و هیچ گونه تعبد شرعی در چنین زمینههای طبیعی، در كار نیست.(19)
علامه حلی:
معیار كودك بودن دختران، سن كمتر از نه سال است؛ زیرا دختر در كمتر از نه سال، خون حیض نمیبیند و دیده نشده كه دختری قبل از نه سالگی، خون ببیند؛ بدین جهت كه خداوند، خون حیض را آفریده تا غذای جنین باشد. پس حكمت در آفرینش خون حیض، تربیت و نمو جنین در رحم زنان است و دختران، قبل از نه سالگی، شایستگی بارداری ندارند. لذا خون حیض در آنان آفریده نمیشود؛ زیرا فاقد حكمت است. همانند منی در پسران كه حكمت آفرینش آن در پسران، همگون حكمت آفرینش خون حیض در دختران است كه آن (منی) مایه تكوین جنین است و این (خون حیض)، غذای موجب رشد و نمو جنین، و هریك از این دو، در حالت صغر وجود ندارد. از این رو، هر یك، دلیل و نشانه بلوغ میباشد و پایینترین سنی كه دختران ممكن است خون ببینند، نه سالگی است. پس اوّل سن حیض، نه سال است و لذا احتمال بلوغ دختران در این سن مطرح گردیده است.(20)
میرسیدعلی طباطبایی:
خون حیض، چیز شناخته شدهای است كه دیگر ملل و طوایف مردم و نیز اطبا از آن به خوبی اطلاع دارند و چیزی نیست كه بر بیان شارع متوقف باشد، بلكه همانند دیگر پدیدههای طبیعی در بدن انسان؛ مانند بول، منی و غیره كه موضوع احكام شرعی قرار گرفته در شناخت آنها به بیان شارع نیازی نیست، بلكه هرگاه تحقق و شناسایی گردید، احكام مربوط، بر آن مترتب میگردد.(21)
نتیجهگیری:
از بیانات شیخ طوسی در بخش صوم از كتاب مبسوط(22) و ذكر روایاتی مانند دو صحیحه عبداللّه بن سنان(23) و موثقه ساباطی(24) و روایات ابیبصیر از امام صادق علیهالسلام (25) و از فتوای مرحوم صدوق در المقنع و من لایحضره الفقیه و اشاره به آیه 152 سوره انعام(26) و آیه 6 سوره نساء،(27) نتیجه میگیریم كه معیار اصلی برای رسیدن به بلوغ در پسران، احتلام و در دختران، دیدن خون حیض است و سایر علایم و سن، نشانههایی است كه نوعیت دارد، ولی موضوعیت ندارد و نیز بلوغ، امری تكوینی است، نه تشریعی.
البته تعیین سنی كه نوعا دختران در آن، خون حیض میبینند و پسران محتلم میشوند، از سوی قانونگذار ضرورت دارد. شایان ذكر است كه برای تحقق مسؤولیت كیفری، علاوه بر بلوغ، ادراك كامل (رشد كیفری) نیز لازم و ضروری میباشد. لذا سن برای مسؤولیت داشتن، موضوعیت ندارد، بلكه طریقیت دارد.
كودك در این سن به مرحله ادراك كامل و رشد فكری میرسد، از این رو، افرادی كه فاقد ادراك و رشد عقلی هستند، مسؤولیت كیفری ندارند. پس همان طور كه تحقق بلوغ جنسی (احتلام، حیض)، شرط لازم برای توجه تكلیف و مكلّف شدن است، رشد كیفری و وجود ادراك (قدرت تمییز) نیز برای مسؤولیت كیفری، شرط میباشد. بنابراین، برای مسؤولیت كیفری، دو شرط لازم است: «بلوغ» و «رشد كیفری» و هیچ كدام از این دو شرط، به تنهایی برای مسؤولیت كیفری، كافی نیست.
البته در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370، با توجه به نظر مشهور فقهای امامیه، حدود مسؤولیت كیفری كودكان تدوین شده است كه به طور كلی با قوانین سابق، متفاوت است. در قوانین فوق، مسؤولیت كیفری كودكان به دو دوره «قبل از بلوغ» و دوره «رسیدن به حد بلوغ» تقسیم شده است كه ماده 49(28) و تبصرههای آن، بیانكننده این مطلب میباشد.
در این قانون، با ضمیمه كردن و در نظر گرفتن تبصره یك ماده 1210 قانون مدنی،(29) میتوان گفت: كودكان، قبل از بلوغ شرعی؛ یعنی پسر، قبل از رسیدن به سن پانزده سال تمام قمری و دختر، قبل از رسیدن به سن نه سال تمام قمری، مبرّا از مسؤولیت كیفری هستند و زمانی كه پسر به پانزده سال تمام قمری و دختر به نه سال تمام قمری رسید، به حد بلوغ شرعی رسیده، دارای مسؤولیت كیفری هستند.
یادآوری میشود كه این نظریه قانون گذار، دارای ایرادات و اشكالات زیادی است كه میتوان اختصارا به بعضی از آنها اشاره كرد:
1. عدم تطابق سن تعیین شده، با واقعیات عینی و اجتماعی؛ خصوصا در دختران كه معیار آن، توانایی انجام نكاح است.
2. عدم تمایز بین كودكان غیر ممیز و ممیز از نظر مسؤولیت.
3. عدم توجه به رشد كیفری در مسؤولیت كیفری كودكان.(30)
--------------------------------------------------------------------------------
1. بقره/ 3334.
2. مائده/ 3034.
3. «كلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل، بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاكم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.»
4. «و اذا بلغ الاطفال منكم الحلم فلیستأذنوا كما استأذن الذین من قبلهم كذلك یبیّن اللّه لكم آیاته و اللّه علیم حكیم» (نور/ 59).
5. «... و الذین لمیبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات من قبل صلاة الفجر و حین تضعون ثیابكم من الظهیرة و من بعد صلاة العشاء ثلاث عورات لكم» (نور/ 58).
6. «و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النكاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم» (نساء/ 6).
7. «و لاتقربوا مال الیتیم الاّ بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده» (انعام/ 152).
8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص320، (باب 4، حدیث 11).
9. «یا علی، لایُتْمَ بعد احتلام.» (همان، ص315، حدیث 9).
10. «انقطاع یُتم الیتیم بالاحتلام و هو اشده و ان احتلم و لمیؤنس منه اشده و كان سفیها او ضعیفا فلیمسك عنه ولیّه ماله.» (همان (كتاب الحجر)، ج13، ص141، باب 1، حدیث 1).
11. «سألته عن الیتم متی ینقطع یُتمه؟ قال: اذا احتلم و عرف الاخذ و العطاء.» (همان، ج1، ص31، باب 4، حدیث 6.)
12. «یا علی، لا یُتْم بعد احتلام.» (همان، ج1، ص315، باب 4، حدیث 9).
13. عن ابیعبداللّه علیهالسلام قال: «اذا بلغ الغلام ثلاث عشرة سنة كتبت له الحسنة و كتبت السیئة و عوقب، و اذا بلغت الجاریة تسع سنین فكذلك و ذلك انّها تحیض لتسع سنین.» (همان، ج13، ص431، باب 44، حدیث 12).
14. عن عمار الساباطی، عن ابیعبداللّه علیهالسلام قال: سألته عن الغلام متی تجب الصلاة؟ قال: «اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة، فان احتلم قبل ذلك فقد وجبت علیه الصلاة و جری علیه القلم، و جاریة مثل ذلك ان أتی لها ثلاث عشرة سنة أو حاضت قبل ذلك، فقد وجبت علیها الصلاة و جری علیها الثلام.» (همان، ج1، ص45، باب 4، حدیث 12؛ تهذیب، ج2، ص318).
15. عن ابیحمزة الثمالی، عن ابیجعفر علیهالسلام قال: قلت له: فی كم تجری الاحكام علی الصبیان؟ قال: «فی ثلاث عشرة و اربع عشرة.» قلت: فانه لمیحتلم فیها؟ قال: «و ان كان لمیحتلم فان الاحكام تجری علیه.» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج13، ص432، حدیث 3، كتاب الوصایا، باب 45).
16. عن حمران قال: سألت اباجعفر علیهالسلام : متی یجب علی الغلام ان یؤخذ بالحدود التامة و یقام علیه و یؤخذ بها؟ قال: «إذا خرج عنه الیُتم و أدرك.» قلتُ: فلذلك حدّ یعرف به؟ فقال: «... اذا احتلم أو بلغ خمس عشرة سنة أو أشعر أو أنبت قبل ذلك أقیمت علیه الحدود التامّة و اُخذ بها و أخذت له.» قلتُ فالجاریة متی تجب علیها الحدود التامة و تأخذ بها و یؤخذ لها؟ قال: إن الجاریة لیست مثل الغلام. إن الجاریة إذا تزوجت و دخل بها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم و دفع الیها مالها و جاز أمرها فی الشراء و البیع و اُقیمت علیها الحدود التامة و اخذ لها و علیها.» (همان، ج1، ص30، باب 4، حدیث 2؛ الكافی، ج17، ص197، حدیث 1).
17. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص104، باب 45، حدیث 10 (چاپ دوم اهل البیت).
18. محمدحسن فیض كاشانی، مفاتیح الشرایع، تحقیق سیدمهدی رجایی، ج1، ص14، (مجمع الذخایر الاسلامیه). برای اطلاعات بیشتر، ر.ك: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص45 و ج13، ص431؛ تهذیب، ج2، ص318.
19. به نقل از مقاله منتشر نشدهای از آیةاللّه معرفت با عنوان «بلوغ دختران».
20. علامه حلی، منتهی المطلب، (چاپ سنگی)، ج1، ص95 96 (به نقل از مقاله منتشر نشده آیةاللّه محمدهادی معرفت).
21. همان
22. «و اما البلوغ فهو شرط فی وجوب العبادات الشرعیه، و حده الاحتلام فی الرجال و الحیض فی النساء» (شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج1، ص266، تهران، 1387).
23. در روایت اول، از «بلوغ اشد» سؤال میشود و حضرت صادق علیهالسلام میفرمایند: «الاحتلام» و در روایت دوم سؤال میشود: اگر محتلم نشد؟ امام میفرماید: در این صورت، سیزده سالگی معیار است.
24. در این روایت نیز سن سیزده سال برای دختر و پسر بیان شده، مگر این كه قبل از این سال، احتلام یا حیض محقق شود.
25. «علی الصبی اذا احتلم و علی الجاریة اذا حاضت، الصیام و الخمار».
26. «حتی یبلغ اشده».
27. «بلغوا النكاح».
28. «اطفال، در صورت ارتكاب جرم، مبرّا از مسؤولیت كیفری هستند و تربیت آنان با نظر دادگاه، به عهده سرپرست اطفال و عندالاقتضاء، كانون اصلاح و تربیت اطفال میباشد.»
تبصره 1: «منظور از طفل، كسی است كه به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.»
29. «سن بلوغ در پسر، پانزده سال تمام قمری و در دختر، نه سال تمام قمری است.»
30. برای اطلاع بیشتر، ر.ك: رضا نوربها، «مسؤولیت جزایی اطفال و مجانین در قانون راجع به مجازات اسلامی»، مجله تحقیقات حقوقی، شماره 9، ص34.
نقل از سايت حوزه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نظر کاربران در مورد این خبر : |
منانه هاشمی |
نام : |
|
استقلال کانون را نقض میکند |
نظر : |
|
|
سعيد |
نام : |
|
خوب است |
نظر : |
|
|
محمد رضا |
نام : |
|
به نظر من باید کمی در رابطه با این مطلب تحمق نمود |
نظر : |
|
|
maryam |
نام : |
|
سلام هرکسی به هرنحو مقاله رابنام خود ثبت کرده |
نظر : |
|
|
صبا |
نام : |
|
سلام؛حالابااین اوصاف من برای کارتحقیقی خودم،چه پیشنهادی ارائه بدم؟؟؟لطفأراهنمایی کنید |
نظر : |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|