به سايت وكالت خوش آمديد :: در جستجوی واژگان دادشناسی پارسی
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
جمعه - ۱ مرداد ۱۳۹۵ در جستجوی واژگان دادشناسی پارسی
نويسنده : رضا ندائی وکیل دادگستری و کارشناس ارشد حقوق جزا
1
به نام خدا
در جستجوی واژگان دادشناسی پارسی
گردآوری و پژوهش : رضا ندائی
وکیل پایه یک دادگستری
کارشنارس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی
چکیده ؛
اگر واژگان میهنی در قوانین یک کشور بکارگرفته شوند چون کاربران قوانین گروه بسیاری هستند که روزانه با آن
واژگان برخورد دارند بدین روی آن واژگان در گفتار و نوشتار روزمره جای خود را باز می کند و دیگر نیازی به
بکارگیری واژگان بیگانه نخواهد بود . در پژوهش پیش رو تلاش بر آن شده تا برابر پارسی برخی واژگان تازی
دادشناسی یافت و پیش رو نهاده شود .
کلید واژه :
دادشناسی ، واژه ، تازی ، پارسی ، پارسی نویسی .
سرآغاز
هر زبانی در درازای سرگذشت خود ناچار از پذیرفتن واژگان بیگانه است چنان که زبان پارسی بهنگام پیروزی تازیان
بر ایران و در پی پذیرفته شدن دین اسلام از سوی ایرانیان واژگانی مانند حج ، جهاد ، خمس ، ذکات ، اذان ، مسجد
و. . . را پذیرفت و پس از آن نیز در پی پیروزی مغولان یا ترکان بر ایران واژگان آن زبان ها را در خود راه داد . در
روزگار کنونی نیزدر پی پیشرفت های دانش و فناوری کشورهای باختری یا در پی آمدن کالاها ی این کشورها
واژگانی مانند تلفن ، تلگرام ، تلگراف ، ماکروویو ، موتور ، اتومبیل ، موبایل و . . . به زبان پارسی راه یافته است . از
دیگر موارد راه یافتن واژگان بیگانه به زبان میهنی باید استعمار ، برخورد تمدن ها از راه همسایه شدن دو کشور ،
بازرگانی ، گیرایی زبان بیگانه ، زناشویی میان مردمان دو کشور و . . . را افزود .
در میان موارد یادشده شاید برخورد دو فرهنگ وتمدن برجسته تر باشد زیرا بهنگام برخورد دو فرهنگ و تمدن ،
بیشتر فرهنگ وتمدن نیرومندتر ، برتری می یابد و فرهنگ و تمدن کهتر را از میان بر می دارد ] مانند پیروزی فرهنگ
2
اسلامی – تازی در کشورهای شمال آفریقا [ . لیکن زمانی که دو فرهنگ و تمدن نیرومند با هم رودرو می شوند به
دید می آید که برخی یا بسیاری از پاره ها ی فرهنگ و هنجارها و ارزش های یکدیگر را وام می گیرند مانند این که
ایران پس از برخورد با فرهنگ اسلامی – تازی بسیاری از پاره ها و هنجار ها و ارزش های فرهنگ مزبور به ویژه
واژگان و خط زبان تازی را پذیرفت ولی فرهنگ و زبان بومی خویش را از دست نداد . لیکن با گذشت زمان
اندیشمندان و دانشمندان پارسی زبان ، این زبان را برای پراکندن و گستراندن دانش و اندیشه های خویش کنار گذاشته
و زبان تازی را برگزیدند. به دیده می آید انگیزه ی گرایش فرهیختگان آن دوره در جایگزین کردن زبان تازی به
جای زبان پارسی گوناگون می باشد مانند این که برخی از آنان خواسته اند نوشته ها یشان خواننده ی بیشتری پیدا کند
یا تازیان که فرمانروایان آن زمان بودند از این گونه نوشته ها پشتیبانی بیشتری می کردند ، برخی نیز برای نشان دادن
دانش خویش به زبان تازی می نوشتند و برخی چون ابوریحان بیرونی در دیباچه ی کتاب الصیدنه خویش که به تازی
زبان فارسی را برای داستانهای خسروان و افسانه سرایی مناسب می داند و برای بیان مطالب علمی زبان « نوشته است
علی کافی ، ( » تازی را برتر می شمارد www.vista.ir ( به سخنی دیگر این گروه از دانشمندان این زبان را برای
گفتن اندیشه ها و دانش خویش زبان رسایی نمی دانستند ] هر چند به دیده می آید این باور درست نیست و ریشه در
چیزهایی دیگر دارد که جای گفتن آن در این نوشته نیست [ .
به هر روی زبان پارسی از گزند وتازش زبان های بیگانه بی آسیب نمانده و نخواهد ماند . سخن بر سر این است که
چگونه آسیب پذیری آن را کمتر کنیم . نگارنده بر این باور است که کاردانان هر رشته از دانش باید برای پاسداری
از زبان پارسی در دانش خود گام هایی استوارتر بردارند و به کمک فرهنگستان زبان پارسی بشتابند و چشم به راه واژه
گزینی از سوی فرهنگستان نباشند زیرا کاهلی و شکیبایی بیش از این برابر با همان گفته ی ابوریحان خواهد بود و زبان
پارسی در آینده تنها زبانی برای سخن های روزمره خواهد بود که چنین مباد .
قانون و واژه های بکارگرفته شده در آن بازتاب فراوانی در گویش و نگارش کسانی که در کشور زیست می کنند
دارد به ویژه بر کسانی که این واژگان را هر روز در گفتار و نوشتار خویش باید بکار ببرند . بنابراین اگر دستور نویس
) قانونگذار ( به هنگام دستورنویسی ، واژگان وابسته به زبان میهنی را بکاربرد آن واژگان خود به خود گسترش می
یابد به سخنی دیگر دستورنویس باید به هنگام نگارش دستورنامه یا دادِستان ) قانون ( به زبان میهنی خویش بنویسد و
از بکارگیری واژگان بیگانه پرهیز کند یا برای آن واژگان بیگانه واژه هایی برابر و نو بیافریند تا زبان میهنی شکوفایی
و بالندگی بیشتری گیرد . زبان پارسی در سنجش با زبان های باختری دچار واپس ماندگی ژرفی شده است آنسان که
زبان انگلیسی هر 4 تا 6 ماه 31 هزار واژه نو در آن ساخته می شود که برابر با یک فرهنگ پارسی است
3
از این روی بایسته و شایسته است که کاردانان هردانشی در رشته ی خویش (www.hamshahrionline.ir(
واژگان آن دانش را پارسی کنند تا این واپس ماندگی تا اندازه ای کمتر شود . نگارنده بر این باور می باشد که شایسته
است واژگان امروزین و ناب و نژاده و رسای پارسی به نگاشته های دادشناسی راه یابد تا واژگان و دانشواژه های
پیچیده و گنگ که جز دلزدگی و خستگی چیزی برای شنونده یا خواننده ندارند برچیده شود و جای خود را به زبانی
پاک و روشن و گویا ی پارسی دهد ) ساکت ، 28 ، ص 11 ( چرا که پارسی زبانی است شور انگیز دلاویز و از هر
. ) زبانی به گیتی ، در شیوایی و دلارایی خوشتر ، پایفشارتر و استوارتر )حلالی ، 31 ،ص 7
شاید برخی بگویند که مگر دادشناسی سروده و چامه است که نیازمند واژگان زیبا و دلنشین باشد ؟ در این باره یکی
حقوق ، از آنجا که آموزشگر الفبای دادگری است ، زیباترین و استوارترین شعر و « از بزرگان چنین پاسخ داده که
هنر است . بدین گونه شایسته است بهترین و هنری ترین واژگان و ژرفترین و استوارترین بافت های نگارشی را برای
ساکت ، همانجا ، ص 14 ( . از سویی دیگر می گویند در کشورهای پیشرفته دادبانان در نگارش ( » آن به کار بریم
های خویش از ادبیاتی پیشرفته بهره می برند و شایسته است که یک دادبان با بکارگیری ادبیات امروزین با هنرمندی
هنرنمایی کند ) مجله ی کانون وکلا ، 26 ، ص 381 ( زیرا دادشناسی و دادبانی و سایر پیشه های وابسته به این دانش
گونه ای هنر است آنچنان که پیشینیان نیز این دانش را هنر دادگری دانسته اند ) کاتوزیان ، 74 ، ص 61 ( . از سویی
دیگر نگارنده بر این باور است که خرده گیری بر شیوه ی پارسی نویسی ناب خرده ای نابجاست زیرا اگر پارسی
نویسی نادرست باشد پس آنچه فردوسی در شاهکار بی همتای خود شاهنامه برای نگهداری زبان و فرهنگ کهن
پارسی نموده تلاشی بیهوده بود در حالی که آگاهیم زبان و فرهنگ ایران بدهکار تلاش ها و کوشش های وی هستند
پس دادشناسی نیز نباید از پارسی امروزین دور افتد و بگریزد .
واژگان و دانشواژه های دادشناسی در ایران بیشتر واژگانی تازی و پس از آن بیشتر فرانسوی ] مانند پروتست ، فورس
ماژور ، شانتاژ ، دوسیه ، پارکه و . . . [ و سپس انگلیسی هستند و همه روزه از سوی دادبانان ، دادوران ، مقامات و
کارکنان دادگستری ،خواهانها ، خواندگان ، دادخواه ها ، دادخواندگان ، کارشناسان و . . . بکارگرفته می شوند و در
روزنامه ها و رسانه ها ی گروهی نیز بازتاب دارند و به زبان رانده و در نوشته ها بکار گرفته می شوند . برخی واژه ها
با چهره ای تازی نیز از استانبول ترکیه به زبان پارسی وارد شده است مانند دانشواژه ی حقوق بین الملل یا حقوق
اساسی و . . . در حالی که تازیان این دانشواژه ها را به گونه ای دیگر می شناسند و این دانشواژه ها را بکار نمی برند
آنها را نساخته اند مانند قانون الدولی العام یا قانون الدستوری که برابر دانشواژگان مزبور است ولی در ترکیه این
. ) دانشواژه ها با همین نگارش نوشته می شوند ) محمد ساکت ، 73 ، ص 802 و 803 و 814
4
در این پژوهش برخی از واژگان دادشناسی را که به زبان تازی است در سوی راست آورده ایم و در سوی دیگر
واژهای پارسی برابر این واژه ها را یافته و پیش رونهاده ایم . در پژوهش کوتاه و کم دامنه ی پیش رو تلاش شده
برابرهایی پارسی برای واژگان تازی یافت شود . برخی برابرهای پارسی به ویژه برابرهایی که برای واژگان آمیخته
) ترکیبی ( آورده شده برداشت نگارنده از سرچشمه هاست مگر آن واژگانی که مستند به بخشنامه هستند که این واژه
ها نیز از سوی فرهنگستان پارسی گزیده شده اند . نکته ی دیگر این که برخی واژگان رسا تر از دیگر واژگان پیشنهادی
است یا برای مفهومی ویژه می باشند. به هر روی آنچه که در این نوشتار آمده پیشکش به کسانی است که این گونه
نوشتن را می پسندند .
فصل نخست – واژگان فراگیر دادشناسی و واژگان دادشناسی و دادرسی مدنی
در این فصل بیشتر واژگان دادشناسی و دادرسی مدنی را در پیش رو نهاده ایم ولی برخی واژگانی را که در زیر
فصل دوم جای نمی گرفته اند نیز در این فصل گنجانیده شده است . این واژگان عبارتند از :
) اباحه : روا بودن )حلالی ، 671
) 32 ( / پافشاری ) حلالی ، 671 /6/37 - ابرام : استوار کردن ) بخشنامه ی 3213
337 ، بخشنامه بدون شماره و تاریخ است ( ، ابلاغ : رساندن ) مجموعه قوانین 3133
ابلاغنامه :رسیدنامه ) همانجا (
) ابتیاع : خرید / خریداری / خریده ) همانجا ، 43
اتلاف : نابودی ، نیستی ، تباه کردن ) http://www.vajehyab.com/?q=hjght )
318 ، بخشنامه بدون شماره وتاریخ است ( / هم بهره ، اجرت المثل : بهره بها ) مجموعه قوانین 3180
) اجیر : کارگر ) کاتوزیان، 82
311 ( / آمدخواست ، احضار : فراخوان ) مجموعه قوانین 3180
احضاریه / احضارنامه : خواست برگ ) همانجا (
5
احیای اراضی موات : زنده سازی زمین های مرده / زنده سازی زمین های بی جان /زنده سازی زمین های بدون دارنده
) ) کاتوزیان ، 717 و حلالی ، 671 و 200
) اختلاف نظرحقوقی : دوگانگی یا دوگروهی یا ناهمرایی دادشناختی ) حلالی ، 671 و 136
311 ( / هشدار ) حلالی ، 671 ( / هشداریه /هشدارنامه ، اخطار / اخطاریه : یادبرگ ) مجموعه قوانین 3180
) اخلاق عمومی : منش همگانی / هنجارهای همگانی / منش فراگیر/ هنجارهای فراگیر) حلالی ، 671 و 777
اخلاق حسنه :نیک خویی / نیک رفتاری / کردار نیک.
) اداره ی اموال غیر : ساماندهی دارایی دیگری / کارچرخانی دارایی دیگری ) حلالی ، 676 و 621
اداره ی ترکه : ساماندهی مرده ریگ .
) اراده ی انشایی / اراده ی خارجی / اراده ی ظاهری : خواست آشکار/ خواست بیرونی ) حلالی ، 676
اراده ی باطنی / اراده ی حقیقی :خواست درونی / خواست نهانی / خواست نهانگرای ) همانجا (
. ) اراضی دایر : زمین های آباد ) کاتوزیان ، 133
. ) ارث : مرده ریگ ) حلالی ، 677
. ) 337 ، ارجاع : فرستادن ) مجموعه قوانین 3180
. ) ازدواج : زناشویی ) همانجا ، 336
. ) 37/7/10 - استشهاد : گواهی خواهی / گواه خواهی ) بخشنامه ی 31122
استشهاد کردن : گواه خواستن ) همانجا ( .
استشهادیه : گواه خواست / گواه خواستنامه / برگه ی گواهی خواهی .
311 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، استنکاف : خودداری ) مجموعه قوانین 3180
. ) استیفاء : بهره وری ) ساکت ، شخصیت و اهلیت ، 18 و 316 و 317
اسقاط : واهشتن ) بخشنامه ی پیشین ( .
6
. ) 32/6/ اصول محاکمات : آیین دادرسی ) بخشنامه ی 3213 – م – 37
336 ،بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( بنچاق تحریف شده ی همین ، اصل سند : بنچک ) مجموعه قوانین 3133
. ) واژه است ) کیانوش ، 64
اعتراض : واخواهی ) همانجا ( .
اعتراض ] در اسناد تجاری [ : واخواست ) http://www.vajehyab.com/?q=%D . )
. ) 31/38/4 – اعتراض کردن : واخواستن ) بخشنامه ی 40787
. ) اعراض کردن : روی برتافتن / روی برگاشتن ) حلالی ، 628
اعلامیه : آگهی ) بخشنامه ی پیشین ( .
. ) 31/38/31 – اعلان : آگهی ) بخشنامه ی 40402
. ) اقامتگاه : ماندگاه )حلالی ، 621
اقامه کردن : برپا کردن
اقرار : خستو ) حلالی ، 624 / شاهنامه ، 663 ( / برخودگویی .
. ) التزام : بایستگی ) حلالی ، 624
امانت : سپرده .
امانت دار/ امین : سپرده دار/ سپرده گیر.
امانت گذار : سپرده گذار / سپارنده .
) امارات : نشانی ) کیانوش ، 78
311 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، امتناع : خودداری ) مجموعه قوانین 3180
. ) انتخابات :گزیدمان ) حلالی ، 621
انتخاب شده : برگزیده / گزین ) همانجا ( .
7
انتخاب کننده : گزیننده / گزیدار ) همانجا ( .
. ) انتصاب : برگماری ) ساکت ، دادرسی در حقوق اسلام ، 830
انتقال دین : واگذاری بدهی .
انتقال طلب : واگذاری بستانکاری .
.) انتقال مالکیت : واگذاری دارندگی / واگذاری دارش ) حلالی ، 626 و 200 / لنگرودی حقوق اموال ، 364
. ) 37/3/88 – انحلال : برچیدگی ) بخشنامه ی 81032
. ) 37/7/10 - اهل خبره : کارشناس ) بخشنامه ی 31122
اهلیت استیفاء یا اجراء : شایستگی بهره وری .
اهلیت تمتع یا تصرف یا تملک یا استحقاق : شایستگی دارا شدن / شایستگی برخورداری ) ساکت ، شخصیت و اهلیت
. ) 316 و 317 ،
ایجاب و قبول عقد : پیشنهاد و پذیرش قرارداد .
. ) ایفاء ناروا : پرداخت ناروا / پرداخت نادرست ) لنگرودی ، ترمینولوژی ، 300
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، بایع : فروشنده ) مجموعه قوانین 3133
.)31/38/4 – بیعانه : پیش بها ] چیزی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند [ ) بخشنامه ی 40787
برائت : پاکی ] ازگناه ، بزه و بدهی و ... [ )کاتوزیان ، 300 ( بیگناهی .
بطلان عقد : نادرستی قرارداد .
.) تاخیر تادیه : دیرکرد پرداخت ) همانجا ، 326 و 327
311 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، تجدیدنظر : بازبینی ) مجموعه قوانین 3180
.) 27/33/10 - تجدیدنظرخواه : پژوهشخواه ) بخشنامه ی 80487
. ) تجدیدنظر خواهی : پژوهش ) لنگرودی ، ترمینولوژی ، 387
8
تجدیدنظرخوانده : پژوهشخوانده ) همانجا (.
تجدیدنظرخواسته : پژوهشخواسته ) همانجا ( .
. ) 37/3/88 – تعهدنامه : پیمان نامه ) بخشنامه ی 88032
. ) 37/3/88- تقاضا : درخواست ) بخشنامه ی 88032
تقنینیه : قانونگذاری .
.) 31/38/34 – تقویم : ارزیابی / برآورد ) بخشنامه ی 40787
. ) 37/7/10- خبرویت : کارشناسی ) بخشنامه ی 31122
حادثه ی غیرمترقبه : پیش آمد ناگهانی / رویداد ناخواسته / پیش آمد ناآگاهانه .
. ) حضانت : دایگی ) حلالی ، 720
. ) حق : توانه ) لنگرودی ، حقوق اموال ، 3
. ) حق الزحمه : دستمزد ) کیانوش ، 813
. ) 37/3/88 – حق العمل : کارمزد ) بخشنامه ی 88032
. ) حق القدم : پایمزد ) کیانوش ، 813
. ) حق الوکاله : دادمزد ) حلالی ، 137
. ) حقوق یا علم حقوق : دادشناسی ) همانجا ، 136
حقوق اساسی یا علم حقوق اساسی : دادشناسی بنیادین .
حقوقدان : دادشناس / دادور ) همانجا ( .
حقوقی : دادشناختی ) همانجا ( .
. ) 37/7/10 – حَکَم : داور ) بخشنامه ی 31122
9
حکم مشترک یا مرضی الطرفین : سر داور ) همانجا ( .
. ) حکمیت : داوری ) همانجا ، همچنین لنگرودی ، ترمینولوژی ، 842
.) 31/38/4 – داین / دائن : بستانکار ) بخشنامه ی 40787
.) دعوی : گفتگو ) کیانوش ، 871 ( / پیکار / نبرد / آویز ) شاهنامه ، 117
. ) 31/38/4 – دین : بدهی ) بخشنامه ی 40787
. ) 37/7/10 – رأی : رای ) بخشنامه ی 31122
311 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، رجوع در طلاق : بازگشت ) مجموعه قوانین 3180
. ) 32/6/ رد : وازدن ) بخشنامه ی 3218 - م – 37
. ) 37/33/10 – رسیدگی استینافی : پژوهش ) بخشنامه ی 80487
رسیدگی بدایت : رسیدگی نخستین ) همانجا ( .
رسیدگی تمییزی : فرجام ) همانجا ( .
336 ، بخشنامه ی بدون شماره وتاریخ (. ، سواد مصدق : رونوشت گواهی یافته ) مجموعه قوانین 3133
. ) سواد نویس : رونویس ) کیانوش ، 102 و 144
سفه : کم خردی ) ساکت ، شخصیت و اهلیت ، 321 ( / سبکسری .
سفیه : کودن ) همانجا ( / سبکسر/ کم خرد .
. ) 37/7/10 – شهادت : گواهی ) بخشنامه ی 31122
شهادتنامه : گواهینامه ) همانجا ( / گواه نامه .
337 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، صحت : درستی ) مجموعه قوانین 3133
صداق : کابین ) همانجا ( .
11
صلاحیت : شایستگی ) همانجا ( .
. ) 37/33/10 – صلح : سازش ) بخشنامه ی 80487
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ (. ، صغیر : خردسال ) مجموعه قوانین 3133
311 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( / آسیب . ، ضرر مادی : زیان ) مجموعه قوانین 3180
ضرر معنوی : آزار / گزند .
ضمان و ضمانت : پایندانی ) همانجا (.
. ) طهارت مولد : پاکزادی ) ساکت ، دادرسی در حقوق اسلام ، 881
.) 31/38/4 – ظهر نویس : پشت نویس ) بخشنامه ی 40737
ظهرنویسی : پشت نویسی ) همانجا (.
. ) عادل : دادپیشه / دادگر ) حلالی ، 136
عدل و عدالت :داد ) همانجا ( .
. ) 37/7/10 – عدلیه : دادگستری ) بخشنامه ی 31122
عرض الحال : دادخواست ) همانجا ( .
. ) عزل : برکناری ) ساکت ، دادرسی در اسلام ، 833
. ) عقد : قرارداد ) لنگرودی ، ترمینولوژی ، 118
.) عقد لازم : قرارداد بایسته ) شاهنامه ، 617
. ) 31/ 38 /4 – غیر قابل فسخ : بی برگشت ) بخشنامه ی 40787
.) 32/6/ فسخ : گسیختن )بخشنامه ی 3213 - م - 37
. ) 37/7/10 – قائم مقام : جانشین ) بخشنامه ی 31122
11
. ) 31/ 38 /4 – قابل فسخ : برگشت پذیر ) بخشنامه ی 40787
. ) 37 ( / دادور ، دادشناس ) حلالی ، 136 و 137 /7/10 – قاضی : دادرس ) بخشنامه ی 31122
قانون : دادِستان / دستور / داد ) حلالی ، 136 و 727 همچنین شاهنامه ، 663 ( ] دستور واژه ای پارسی می باشد که از
. ) زبان پارسی وارد زبان تازی شده است )مهرین ، 112 تا 111 و کاتوزیان ، 133
. ) قرائن : نشانی ) کیانوش ، 78
. ) 37/7/10 – قرار حکمیت : قرار داوری ) بخشنامه ی 31122
قضائی : دادشناختی .
334 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، قلع و قمع : برانداختن ) مجموعه قوانین 3133
قوه ی قاهره یا قهریه : پدیده ی ناگهانی / رخداد پیش بینی نشده .
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، قیم : سرپرست ) مجموعه قوانین 3133
لایحه ی دفاعیه : دادنوشت / پشتیبان نامه .
لایحه ی وکیل مدافع : دادبان نامه .
. ) 33/4/81 - مابه النزاع یا مابه الاختلاف : مایه ی کشمکش ) بخشنامه ی 1300
. ) مالکیت : دارش ) لنگرودی ، حقوق اموال ، 364
ماهیت حقوقی : سرشت دادشناختی / سرشت دادشناسانه / چیستاری دادشناختی / چیستی دادشناختی .
334 ، بخشنامه ی بدون شماره ، مبیع : خریده / فروخته ] برحسب آن که چگونه بکار رود [ ) مجموعه قوانین 3133
و تاریخ( .
مجهول المکان : ناشناخته / بدون نشانی .
.) 37/7/10 – محاکمه : دادرسی ) بخشنامه ی 31122
. ) 37/33/10 – محکمه : دادگاه ) بخشنامه ی 80487
12
337 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مختوم : انجام یافته ) مجموعه قوانین 3133
. ) 31/38/4 – مدیون : بدهکار ) بخشنامه ی 40787
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مدعی خصوصی : تاوان خواه ) مجموعه قوانین 3133
311 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مرور زمان : گذر زمان ) مجموعه قوانین 3180
. ) 37/33/10 – مستدعی علیه تمییز : فرجام خوانده ) بخشنامه ی 80487
. ) 37/33/10 – مستدعی تمییز : فرجام خواه ) بخشنامه ی 80487
مستودع : سپرده گیر .
336 ، بخشنامه ی بدون شماره وتاریخ (. ، معترض : واخواه ) مجموعه قوانین 3133
معترض علیه : واخوانده ) همانجا ( .
معترض عنه : واخواسته ) همانجا ( .
. ) 32/3/ مفقودالاثر : پی گم / ناپیدا / ناپدید ) بخشنامه ی 36117 – م – 83
. ) 37/7/1- مقاوله نامه : پیوندنامه ) بخشنامه ی 33860
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( / بَرخودگو . ، مقر : خستو ) مجموعه قوانین 3133
334 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، ممکن الحصول : دست آوردنی / دست دادنی ) مجموعه قوانین 3133
. ) 37/33/10 – ممیز عنه : فرجام خواسته ) بخشنامه ی 10487
. ) منابع علم حقوق : سرچشمه های دادشناسی / خاستگاه یا خواستجای دادشناسی ) حلالی ، 826 و 414 و 280
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، منکر : ناخستو ) مجموعه قوانین 3133
مودع : سپارنده .
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مهر و مهریه : کابین ) مجموعه قوانین 3133
13
. ) نتیجه ی ارزیابی : ارزیافت ) کیانوش ، 10
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، نکاح : زناشویی ) مجموعه قوانین 3133
. ) 37/3/81 – نظامنامه : آیین نامه ) بخشنامه ی 88032
.) نظریات یا عقاید یا آراء علمای حقوق : اندیشمان های دادشناسان /اندیشه های دادشناسان ) حلالی ، 20
نظر یا نظریات یا تئوری حقوقی : نگره ی دادشناختی / دیدمان دادشناختی / دیدگاه دادشناختی ) همانجا ، 112 و
. ) 113
311 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، وجه الضمان : پایندانه ) مجموعه قوانین 3180
. ) 37/33/10 – ودیعه : سپرده ) بخشنامه ی 80487
ودیعه گذاشتن : سپردن ) همانجا ( .
ودیعه دهنده : سپارنده ) همانجا ( .
ورقه ی حکمیه : دادنامه ) همانجا ( .
. ) ورقه ی ولادت : زایچه ) کیانوش ، 134
وکالت : دادبانی / کاررانی .
وکیل دادگستری : دادبان ) همانجا ، 136 ( / کارران ) ساکت ، دادرسی در حقوق اسلام ، 874 ( / دادگو ) مجله ی
384 ، سخنرانی دکتر سید محمود کاشانی ( . ، 3124 ، کانون وکلای خراسان شماره ی 3
. ) وکیل رسمی یا محضری : کارگذار ) حلالی ، 137
14
فصل دوم – واژگان دادشناسی و دادرسی کیفری
در این فصل واژگان پارسی برابر واژگان تازی که در دادشناسی کیفری و آیین دادرسی کیفری بکار می روند را یافته
و در پیش رو نهاده ایم . این واژگان عبارتند از :
. ) آلت قتل / آلت قتاله : ابزار کشتار/ افزار کشتگی ) حلالی ، 678 و 727
. ) اجبار مادی : واداشتن تنانی / واداری تنانی / واداری پیکرینه ) حلالی ، 733 و 732
اجبار معنوی : واداشتن روانی / واداری روانی / واداری جانی .
احصان : همسرداشتگی .
اخاذی : زورگیری .
.) ادعا نامه : کیفرخواست ) مجموعه قوانین 3180 ، ص 318
. ) ارتباط نامشروع / ارتباط غیر مشروع : پیوند ناروا یا نابِآیین / پیوستگی ناروا یا نابِآیین ) حلالی ، 676 و 720
.) استرداد مجرمین : پس گرفتن بزهکاران / پس دادن بزهکاران / برگرداندن بزهکاران ) کاتوزیان ، 48 و حلالی ، 676
استنطاق : بازپرسی )مجموعه قوانین 3180 ، ص 311 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( .
. ) اشاعه ی فحشا ء : گسترش بدکارگی یا زشتکاری یا روسپیگری ) حلالی ، 620 و 728
. ) افتراء : بدگویی / دژیاد ) حلالی ، 621
امنیت عمومی : آرامش همگانی .
انحراف جنسی : کژکامی ) حلالی ، 626 .)
. ) اهانت : خوارداشت ) حلالی ، 627
. ) پلیس مخفی : کارآگاه ) کیانوش، 370
تبعید : راندگی / رانده شدگی ) حلالی ، 701 ( / رانده شدن.
15
تبعیدگاه : راندگاه ) همانجا ( .
.)32/6/ 37 و 3213 -م - 37 /3/88- تحقیق جزایی یا جنایی : بازجویی کیفری/ رسیدگی کیفری ) بخشنامه های 88032
. ) 33/4/81 - تصدیق عدم سوء سابقه : گواهی پیشینه ) بخشنامه ی 1300
.) تظلم : دادخواهی ) حلالی ، 136
تظلم خواهی / تظلم کردن : دادخواستن ) همانجا ( .
تعدد جرم : چندبزهی / پرشماری بزه / گوناگونی بزه .
311 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، تعقیب جزایی : پیگرد کیفری ) مجموعه قوانین 3180
. ) تفتیش : بازرسی ) کیانوش ، 32
. ) تفتیش و تحقیق کتبی : بازجویی ) همانجا ، 36 و 333
تقلب : دغلی ) مجموعه قوانین 3133 بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( .
. ) 32/6/ توقیف : بازداشت ) بخشنامه ی 3213 – م – 37
توقیف شخص : دستگیرکردن ) همانجا ( .
توقیفگاه : بازداشتگاه ) همانجا ( .
توقیفی و توقیف شده : بازداشته ) همانجا ( / بازداشتی .
تکرار جرم : باز آورد بزه / نوکرد بزه )حلالی ، 738 ( / بازکرد بزه / بزهکاری دوباره .
.) توهین ساده : بد گفت ) شاهنامه ، 612 ( خوارداشت ) حلالی ، 731
. ) توهین مشدد : زشت گویی / زشت گفت )حلالی ، 401
. ) جانی وجنایتکار : تبهکار / خونریز ) حلالی ، 780
. ) جرم : بزه ) بخشنامه ی 80487
16
. ) جرمشناسی : بزهشناسی ) ساکت ، حقوق شناسی ، 134
جرم شبه عمدی : بزهِ خواست نما / بزهِ خواست مانند .
جرم عقیم : بزه بی بهره .
جرم عمدی : بزه خودخواسته / بزه آگاهانه / بزه خودخواست .
جرم غیر عمدی : بزه ناخواسته .
جرم فوری : بزه آنی .
جرم محال : بزه نشدنی / بزه ناشدنی / بزه بیهوده .
جرم مرکب : بزه آمیخته / بزه پیچیده / بزه چندگونه /بزه جند سویه .
جرم مستمر : بزه پیوسته .
جرم مقید یا مقید به نتیجه : بزه وابسته / بزه وابسته به پیامد .
جرم مطلق یا جرم مادی : بزه ناوابسته / بزه رفتاری .
. ) خطا : کوتاهی / لغزش ) حلالی ، 713
خطای محض : کوتاهی ناب / لغزش ناب .
خیانت در امانت : پیمان شکستن ) همانجا ، 711 ( / پیمان شکنی / پیمان شکنی در سپرده .
حقوق جزا یا جنایی یا علم حقوق جزا : دادشناسی کیفری .
دعوی جزایی : پیکار کیفری .
دفاع مشروع : دشمنرانی / پدافند ) حلالی ، 716 ( / دشمنرانی روا .
دفاع نامشروع : دراز دستی ) همانجا ( / دشمنرانی ناروا / پدافند ناروا .
دیه : خون بها .
17
. ) رابطه ی نامشروع یا غیر مشروع : پیوند نابآیین / پیوند ناروا ) حلالی ، 743 و 720
رکن یا عصر قانونی جرم : پایه ی دستوری بزه .
رکن یا عنصر مادی جرم : پایه ی رفتاری بزه .
رکن یا عنصر معنوی جرم : پایه ی روانی بزه .
. ) زنا : بدکارگی / زشتکاری / روسپی گری / بلایگی / بسترگناه ) حلالی ، 747
.) زانی : زشتکار ) همانجا ، 406
. ) زانیه : بدکاره / روسپی / هرزه / بلایه ) همانجا ، 747
. ) سوء نیت : دژآهنگی ) حلالی ، 723 ( / سگالش ) شاهنامه ، 664
. ) شاکی : دادخواه ) ساکت ، حقوق شناسی ، 110
شرکت در جرم : همیاری در بزه / همکاری در بزه .
. ) شروع به جرم : آغاز بزه / آغازمندی بزه / آغازیدن بزه ) حلالی ، 716
شریک جرم : بزه یار .
عفو خصوصی : بخشودگی ویژه .
عفو عمومی : بخشودگی همگانی / بخشودگی فراگیر .
. ) قاتل : کشنده /خونی ) شاهنامه ، 663
. ) قتل : کشتار ، کشتگی ) حلالی ، 727
قتلگاه : مرگجای / مرگگاه ) همانجا ( .
قتل عام : کشتار ) همانجا ( / کشتار همگانی / کشتار گروهی / کشتار گسترده .
. ) قتل عمد : آدم کشی ) ساکت ، حقوق شناسی ، 118
18
. ) قذف : دشنام / ناسزا ) کاتوزیان ، 141
قرار مجرمیت : قرار بزهکاری / قرار بر بزهکاری .
قصد مجرمانه : دژآهنگی ) حلالی ، 723 ( / سگالش ) شاهنامه ، 664 ( / آهنگ بزهکارانه .
803 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، قطاع الطریق : راهزنان ) مجموعه قوانین 3180
. ) کتمان شهادت : پنهانداشت گواهی ) ساکت ، دادرسی در حقوق اسلام ، 106
337 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، متقلب : دغل) مجموعه قوانین 3133
متهم : گمان یافته .
.) 32/6/ مجازات : کیفر )بخشنامه ی 3213 - م - 37
.) 37/7/10 – 37 ( / گناهکار ) بخشنامه ی 31122 /33/10 – مجرم : بزهکار ) بخشنامه ی 80487
. ) 37/3/88 – مجعول : ساختگی ) بخشنامه ی 88032
318 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مجنی علیه : بزه دیده ) مجموعه قوانین 3180
. ) 37/33/84 – محاربه : نبرد ) بخشنامه ی 33113
. ) محبس : زندان ) کیانوش ، 133
محبوس : زندانی ) همانجا ( .
.) 37/7/10 – محقق یا تحقیق کننده در امور جزایی : بازجو ) بخشنامه ی 31122
318 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، محکوم علیه جزایی : کیفریافته ) مجموعه قوانین 3180
محل وقوع جرم : بزهگاه .
. ) 37 / 33/ 10 – مدعی العموم : دادستان ) بخشنامه ی 30487
مسئولیت جزایی : پاسخگویی کیفری .
19
336 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ( . ، مستحفظ محبس : زندانبان ) مجموعه قوانین 3133
.) 37/7/10 – مستنطق : بازپرس ) بخشنامه ی 31122
مشتکی عنه : دادخوانده .
مشارکت در جرم : همیاری در بزه / همکاری در بزه .
. ) 33/3/ مصادره : بازگیری ) بخشنامه ی 31 -م - 30
مظنون : گمان بُرده .
معاونت در جرم : دستیاری در بزه .
. ) مفتش : بازرس ) کیانوش ، 32
. ) مکفول عنه : تن سپرده ) کیانوش ، 806 و 420
. ) موانع مسئولیت جزایی : بازدارنده های پاسخگویی کیفری ) حلالی ، 338 و 200
نشر اکاذیب : دروغ گستری / دروغ پراکنی .
311 ، بخشنامه ی بدون شماره و تاریخ ( . ، وجه الکفاله : تن بها )مجموعه قوانین 3180
. ) 37/33/10 – وکیل عمومی : دادیار ) بخشنامه ی 80487
برآیند
واژه های بکارگرفته شده در دستور نامه ها و آیین نامه ها و بخشنامه ها و در نگاهی فراتر در دادشناسی بازتاب فراوانی
در گویش و نگارش کسانی که در کشور زیست می کنند دارد به ویژه بر کسانی مانند دادرسان ، دادستانان ، دادیاران
، دادورزان ، دادبانان و . . .که این واژگان را هر روز در گفتار و نوشتار خویش باید بکار ببرند . بنابراین اگر دستور
نویس ) قانونگذار ( به هنگام دستورنویسی ، واژگان وابسته به زبان میهنی را بکاربرد آن واژگان خود به خود گسترش
می یابد به سخنی دیگر دستورنویس باید به هنگام نگارش دستورنامه یا دادِستان ) قانون ( به زبان میهنی خویش بنویسد
و از بکارگیری واژگان بیگانه پرهیز کند یا برای آن واژگان بیگانه واژه هایی برابر و نو بیافریند تا زبان میهنی شکوفایی
و بالندگی بیشتری گیرد . اگر واژگان میهنی در دستورنامه های یک کشور بکار گرفته شوند چون کاربران دستورنامه
21
ها گروه بسیاری هستند که روزانه با آن واژگان برخورد دارند بدین روی آن واژگان در گفتار و نوشتار روزمره جای
خود را باز می کند و دیگر نیازی به بکارگیری واژگان بیگانه نخواهد بود . بی گمان در ایران زمین تلاشی شایسته در
این باره انجام نشده است از این روی که پیش از سال 3117 فرهنگستان زبان پارسی در سال هایی اندک و با دامنه ای
کوتاه برای واژه گزینی در رشته ی دادشناسی تلاش کرد و از سویی برخی واژگان پیشنهادی نیز توان جایگزینی را
نداشتند که به این نکته نیز چندان رویکردی نشد برای نمونه واژه ی خستو که بجای واژه ی مقر و اقرار و واژه ی
ناخستو بجای واژه ی منکر پیشنهاد شده هیچگاه نتوانست جای خود را در میان مردم باز کند . پس از سال 3117
انبوهی از واژگان تازی به دستورنامه ها راه یافت و کوششی که پیشتر از آن برای جایگزینی واژه های پارسی بجای
واژه های بیگانه شده بود از سوی دستور نویسان به فراموشی سپرده شد و دستورنامه های پس از این سال پُراپُر از
واژگان تازی شد . از دید نگارنده بهتر این است که فرهنگستان زبان پارسی گروهی را به یاری دستورنویسان بفرستد
و پیش از آن که دستورنامه به نگارش پایانی خویش برسد دستورنامه را پیراسته و آراسته کنند . از سویی دیگر کاربران
دستورنامه ها مانند دادبانان و دادرسان و کسانی که به فرهنگ و ادب ایران زمین مهر می ورزند نیز باید در نگارش ها
و گفتار خویش واژگان پارسی را جایگزین کنند تا واژگان جایگزین جای خود را در گفتار و نوشتارهای روزمره باز
کنند.
21
سرچشمه ها :
- . جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوق ، چاپ هشتم ، گنج دانش ، 3176
- . جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ، حقوق اموال ، چاپ سوم ، گنج دانش ، 3171
- . حلالی و اشتری ، سیمین و هوتن ، فرهنگ پارسی ، چاپ اول ، انتشارات معین ، 3131
- . ساکت ، محمد حسین ، حقوق شناسی دیباچه ای بر دانش حقوق ، چاپ اول ، نشر نخست ، پاییز 73
- . ساکت ، محمد حسین ، دادرسی در حقوق اسلامی ، چاپ اول ، نشر میزان ، بهار 28
- . ساکت ، محمد حسین ، شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی ، چاپ نخست ، نشر مولف ، بهار 70
- . طهرانی ) کاتوزیان ( ، محمد علی ، فرهنگ کاتوزیان ، چاپ دوم ، نشر یلدا ، 3171
- . فردوسی ، ابوالقاسم ، شاهنامه ، چاپ اول ، انتظار مهر ، 3138
- . کاتوزیان ، امیر ناصر ، مقدمه علم حقوق ، چاپ بیستم ، بهمن برنا ، 3174
- . کیانوش ، حسن ، واژه های برابر فرهنگستان ایران ، چاپ اول ، انتشارات سروش ، 3123
- . مجله کانون وکلای دادگستری خراسان ، شماره ی سوم ، سال سوم ، 3126
- مهرین ، مهرداد ، اطلاعات عمومی ، چاپ سوم ، انتشارات مطبوعات ، سال چاپ نامعلوم .
http://www.vajehyab.com . http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/3128/283803/world/cultw.htm
- ) گفت وگو با دکتر حسن انوری سرویراستار فرهنگ سخن ، نقد یک کار روشمند ، شنبه 3 اسفند 3128
. ) شماره 1188
http://vista.ir/article/806240/گرایشهای-واژه-گزینی
. ) ) کافی ، علی ، گرایشهای واژه گزینی ، نشر دانش، سال پنجم، شماره اول/آذر و دی 3161
 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر