به سايت وكالت خوش آمديد :: ضرورت تجديدنظر در حق طلاق و مهريه زنان
صفحه اصلي درباره ما گالري عكس ارتباط با ما آرشیو حوادث آرشیو مقالات آرشیو اخبار ارسال مقاله  
   English Arabic Chinese (Simplified) French German Russian Spanish

Vekalat.com

error: در حال حاضر هیچ نظر سنجی وجود ندارد .لطفا create one.



 

 

 

 

 

 

  مجلات تخصصي

  نحوه تنظيم دادخواست

  شوراهاي حل اختلاف

  نشاني كلانتريها

  نشاني دادسراها

 

  نشاني محاكم دادگستري

  دفاتر ازدواج و طلاق

  دفاتر اسناد رسمي
چهارشنبه - ۱۵ آبان ۱۳۸۷ ضرورت تجديدنظر در حق طلاق و مهريه زنان
وضع حکم مهريه به عنوان يک تاسيس حقوقي پيشينه يي بس دراز دارد چنان که در قوانين بابل که خود ماخوذ از تمدن پيش از خود يعني سومر (تمدني مربوط به هزاره چهارم پيش از ميلاد) است، آثار آن ديده مي شود و اکثر اديان گذشته به روش هاي مختلف جايگاهي براي اين حکم در ميان قوانين خويش قرار داده اند. زرتشتيان مهريه را هديه يي مي دانند که هنگام عقد ازدواج از جانب مرد يا خانواده وي به خانواده زن پرداخت مي شود. يهوديان مانند مسلمانان مهريه را جزء لاينفک نکاح دانسته و مسيحيان نيز تا حدودي در برخي از مذاهب خويش آن را پذيرفته اند. ظاهراً اهميت اين موضوع نزد اقوام مختلف در فرهنگ ها و نظام هاي حقوقي گذشته ناشي از وجه اشتراک در سبک زندگي و عرف حاکم بر آنها بوده که به نوع رابطه حقوقي ميان زوجين جهت داده است. در اکثر موارد پرداخت مهريه از طرف مرد يا خانواده وي جهت عمل زايمان و مسائل مربوط به روابط زناشويي بوده و در صورتي که زني قادر به آوردن فرزند براي همسر خويش نمي بود، مرد مي توانست آنچه را به عنوان مهريه به زن يا پدر وي پرداخت کرده پس گيرد. در عربستان نيز پيش از ظهور اسلام، رسم ازدواج به همين منوال بوده و تزويج دختران به مردي که وجه بيشتري نسبت به ديگران به پدر دختر مي پرداخت نه تنها قبيح نبوده بلکه مرسوم نيز بوده است. پس از اسلام اين سنت با کمي تعديل و ترميم و شخصيت دهي به زن (زيرا ديگر مهريه به پدر دختر تعلق نمي گرفت بلکه متعلق به خود وي بود) حفظ شده و با وضع مهريه يا صداق به عنوان يکي از اجزاي اساسي عقد ازدواج قانونمند شده است.

در اسلام عقد نکاح بدون تعيين مهريه معني ندارد و اگر به هر دليلي هنگام عقد ميزان مهريه مشخص نشود مهرالمثل (يعني آن ميزان مهري که دختران هم سطح دختر عقد شده دريافت مي دارند) براي زوجه تعيين مي شود. نظر به اينکه شرط اساسي اطلاق وصف عادلانه براي يک نظام حقوقي، ايجاد تعادل ميان تکاليف و حقوق افراد بدون توجه به جنسيت، نژاد و مذهب است به طوري که در مقابل هر تکليف مشخص، حقوقي متناسب با آن براي افراد تعيين شود، شارع نيز اين امر را مورد توجه قرار داده و در ايجاد احکام حقوقي با در نظر گرفتن شرايط محيطي که در آن به وضع قوانين مي پرداخته در حفظ تعادل ميان روابط زوجين تلاش کرده است. بنابراين در نظام حقوقي اسلام زوج موظف به تامين مايحتاج زندگي (از قبيل مسکن، خوراک و پوشاک) براي زوجه و نيز پرداخت مهريه به وي شده و زوجه در مقابل، صرفاً موظف به تمکين است.

به نظر مي رسد در اين سيستم (با توجه به عرف زمان وضع حکم) قانونگذار زوجه را شريک در زندگي زناشويي نمي داند زيرا لازمه هرگونه شراکت تقبل قسمتي از مسووليت و نيز به تناسب آن شرکت در تصميم گيري است، حال آنکه شارع نه تنها کوچک ترين وظيفه يي (به جز تمکين) براي زوجه در خانه قائل نشده بلکه کليه اموال و دارايي ها و نيز درآمد وي را متعلق به شخص او مي داند و در صورتي که زوجه به جز تمکين وظايف ديگري را در خانواده بر عهده گيرد براي مثال به فرزندان شير دهد يا در اداره امور منزل فعاليتي انجام دهد مستحق اجرت المثل (مزدي که اگر اين اعمال را يک کارگر خانه يا نديمه کودک انجام مي داد دريافت مي کرد) خواهد بود و به تبع اين موضوع تصميم گيري در رابطه با امور زندگي نيز بر عهده مرد است و وي به عنوان رئيس خانواده و صاحب زندگي مصلحت را تشخيص مي دهد. با توجه به آنچه از تقابل روابط و وظايف زوجين نسبت به يکديگر دريافت مي شود در نظام حقوقي اسلام با درنظر گرفتن عرف زمان و مکان وضع احکام اين نظام تعادل ميان روابط زن و مرد در زندگي زناشويي برقرار است. قانونگذار در مقابل پرداخت مهريه از جانب زوج، زوجه را موظف به تمکين کرده و به منظور امکان ادامه حضور زوجه در منزل زوج و توانايي انجام وظايف خويش(تمکين) زوج را موظف به پرداخت نفقه دانسته است و در واقع عقد نکاح، عقدي مبتني بر مشارکت مرد و زن به منظور ادامه زندگي با يکديگر نيست بلکه صرفاً نوعي رابطه حقوقي است مبتني بر تمکين و پرداخت مهريه و به همين دليل در خطبه عقد ازدواج زن مرد را خطاب قرار داده و مي گويد؛«نفس خويش را در مقابل مهريه معلوم(که از قبل تعيين شده) به نکاح تو درمي آورم» و مرد قبول مي کند.

از مطالب فوق چنين برمي آيد که تا زماني که تفکر غالب جامعه اين نوع رابطه را در ايجاد روابط زناشويي پذيرا باشد مشکلي پيش نيامده و نظام حقوقي کاملاً عادلانه مي نمايد، ليکن ايجاد کوچک ترين تغيير عرفي و هنجاري در اين زمينه تعادل نظام حقوقي را دچار اختلال کرده و وصف عادلانه بودن آن را مخدوش مي سازد. شايان ذکر است وضع احکام و قوانين حقوقي با عرف حاکم بر جوامع رابطه مستقيم داشته و به تبع آن ارتباط نزديکي با روش زندگي و شکل روابط افراد با يکديگر دارد(براي مثال تفاوت شکل روابط در جوامع صحرانشين و گله دار با روستايي و کشاورزي و نيز شهرنشين و صنعتي بسيار مشهود است) و تغيير در ساختار روابط انساني و سبک زندگي در طول تاريخ از زماني به زمان ديگر و از جامعه يي به جامعه ديگر امري کاملاً طبيعي بوده و همواره در شرايط مختلف با سرعت کمتر يا بيشتر رخ داده است و به همين دليل معمولاً وضع قوانين با الگوهاي از پيش تعيين شده بدون توجه به تحولات اساسي روابط افراد با يکديگر، مشکلات حقوقي و هنجاري بسياري را براي جامعه در پي داشته است و غالباً تشکيل مجالس قانونگذاري در جوامع مدرن به منظور گريز از اين گونه تحجرگرايي و عدم انعطاف قوانين است. از جمله موضوعاتي که طي سده اخير با سرعتي غيرقابل وصف دچار تحولات اساسي شده تفاوت در نوع نگرش نسبت به موقعيت زنان در جامعه و نيز نظام خانوادگي است. زنان که تا قبل از قرن بيستم عموماً به عنوان جنس ضعيف تر و درجه دوم جامعه تلقي مي شدند طي اين قرن با تلاش هاي پيگير جنبش هاي حمايت از حقوق زنان جايگاه متفاوتي نسبت به گذشته يافته و از حقوق نسبتاً برابر با مردان بهره مند شده اند. اين تحولات هنجاري به حدي اساسي و عميق بوده که لزوم تجديدنظر در اکثر قوانيني که به طريقي با زنان مرتبط است از جمله روابط حقوقي زوجين امري اجتناب ناپذير است. امروزه زنان در خانواده موقعيتي همانند مردان داشته و ديدگاه جنسيتي که ساليان بس طولاني بر تصور بشر حاکم بوده جاي خود را به ديدگاه انساني داده است. اينک در روابط انساني زن يا مرد بودن تفاوتي ايجاد نمي کند بلکه هر کدام از ايشان به عنوان يک انسان کامل مقتدر بر سرنوشت خويش بوده و قابليت تقبل مسووليت و تصميم گيري در امور مربوط به زندگي خود را دارند و هر يک از ايشان بايد بتوانند نيازهاي اوليه زندگي را از قبيل مسکن، خوراک و پوشاک بدون نياز و اتکا به طرف مقابل تامين کنند، هر چند اجتماعي بودن و نيازمندي انسان ها به يکديگر قابل انکار نيست. نياز يک جنس به جنس ديگر براي تامين نيازهاي اوليه زندگي در بينش انسان متمدن جايگاهي ندارد لذا هر چند در برخي از جوامع عدم توجه کافي قانونگذاران به تغييرات هنجاري و رفتاري ايجادشده در جامعه ثبوت قوانين سابق و در نتيجه عدم امنيت اجتماعي را در پي داشته است ليکن روابط حقيقي ميان افراد جداي از طرز تلقي ايده آل قانونگذاران از اين روابط تحت تاثير تغيير در ساختار روابط انساني منجر به تفاوت در عرف حاکم بر جامعه نسبت به گذشته شده است. به همين دليل در جوامع مدرن عنوان رياست خانواده براي مردان و تصميم گيري انفرادي ايشان در تشخيص مصلحت زندگي يا تامين هزينه هاي زندگي به تنهايي و عدم مسووليت زن ها در خانواده جايگاهي ندارد و تغييرات عرفي حاکم بر عقد ازدواج منجر به عدم پذيرش روابط مبتني بر پرداخت مهريه از جانب زوج و وظيفه تمکين از طرف زوجه شده و براي زنان امروز نه تنها شراکت در زندگي مشترک با مردان به طور مساوي و پذيرش بار مسووليت مالي و غيرمالي زندگي و به تبع آن شرکت در تصميم گيري هاي زندگي امري عادي است بلکه تمکين اجباري و بدون ميل ايشان در مقابل همسرانشان امري مذموم و برخلاف اخلاق و انسانيت است. در اين راستا در سال هاي اخير جهت توجيه حکم مهريه و انصراف از رابطه مستقيم پرداخت مهريه در مقابل تمکين، عناويني همچون «هديه مرد به زن» يا «وسيله اثبات علاقه وي به همسر خويش» با تفاسير احساسي و غيرمنطقي از اين رابطه حقوقي مطرح شده است. هرچند مقصود اين روش تلاش در جهت انطباق اصل حکم (پرداخت مهريه) با عرف زمان (عدم پذيرش تمکين در مقابل مهريه) و مورد قبول قرار دادن آن نزد عموم است اما به جهت بي توجهي مبتکران آن به حفظ تعادل در نظام حقوقي ميان تکاليف و حقوق و حذف يکي در مقابل نگهداري ديگري منجر به ژرف تر شدن مشکلات حقوقي در نظام خانواده شده است.

و اصطلاح «مهريه حق زن است» بدون در نظر داشتن منشاء واقعي و غير احساسي اين حق و تکليفي که در مقابل آن بايد برقرار باشد به اين مشکلات دامن مي زند در اين شرايط عدم توجه به موقع و کافي قانونگذار به اين مقوله مي تواند منجر به ورود ضررهاي جبران ناپذيري به جامعه شده و نه تنها افراد را در اجراي وظايف و انتظارات خويش دچار سرگشتگي مي کند بلکه در بسياري از موارد در روابط حقوقي زوجين بدون توجه به محق بودن افراد، فردي که قوي تر يا نااهل تر باشد داراي حق و حقوق بيشتر مي شود و ادامه اين روند هم براي مردان و هم براي زنان مخاطره آميز خواهد بود چه اينکه در موارد بسياري مشاهده مي شود زنان هنگام طلاق به دليل حفظ آبرو و جلوگيري از مشکلات بيشتر در زندگي زناشويي يا به خاطر به دست آوردن حضانت فرزندان ناچار به بخشيدن مهريه و ديگر حقوق خويش مي شوند و چون در طول زندگي زناشويي وظيفه پرداخت نفقه با ايشان نبوده، پس از طلاق قادر به تامين زندگي خويش نيستند و نيز موارد بسياري مشاهده مي شود که مردان با اشتباه در انتخاب همسر مناسب به خاطر پرداخت مهريه هاي سنگين دچار مشکلات شديد مالي شده يا در زندان به سر مي برند.

ظاهراً تا زماني که قانونگذار به طور جدي و اساسي به اين امر مهم نپردازد، براي کاهش مشکلات ناشي از کم بودن ميزان مهريه و زياد بودن آن براي مردان، بايد راه حل هايي موقت انديشيد. هرچند در برخي موارد پيشنهادهايي براي کاهش مقدار مهريه مطرح شده ولي عدم توجه عمقي به اين مساله که کاهش مهريه بدون در نظر گرفتن حقوق متناسب با اين کاهش براي زنان مي تواند لطمات سنگيني را براي ايشان در پي داشته باشد، مشکلات بيشتري ايجاد مي کند براي مثال پيشنهادهايي از قبيل پرداخت ماليات مهريه از جانب مردان به منظور عاملي جهت کاهش ميزان مهريه علاوه بر اينکه دچار اشکال ماهوي است (به دليل اينکه ماليات نسبتي از درآمد افراد است که دولت به منظور تامين هزينه هاي خويش دريافت مي دارد، حال آنکه مهريه براي مردان درآمد نيست بلکه هزينه است) در صورت اجرا شدن، وضعيت را آشفته تر از پيش مي سازد. در شرايط فعلي با توجه به عدم امکان شناخت کافي زوجين پيش از ازدواج به دليل منع فرهنگي و قانوني روابط دختر و پسر در ايران، همواره نگراني هايي در تعيين ميزان مهريه براي طرفين وجود دارد چنان که تعيين مهريه پايين توسط خانواده دختر ايشان را با خطر نااهلي مرد، بي توجهي وي به حقوق همسر خويش در زمينه حق تصميم گيري در زندگي و فعاليت هاي اجتماعي و نيز از همه مهم تر تعدد زوجات مواجه مي کند و از طرف ديگر تعهد به پرداخت مهريه بالا براي مردان خطر ناسازگاري همسر و در نتيجه به اجرا گذاشتن بي دليل مهريه پس از عقد يا عروسي و نابود شدن زندگي خانوادگي و شخصي ايشان خواهد داشت. به نظر مي رسد در اين وضعيت به منظور جلوگيري از تضييع حقوق طرفين قرار دادن شرط حق طلاق، حق کار، حق مشارکت در انتخاب محل مسکن و تصميم گيري در امور زندگي براي زنان و در مقابل کاهش ميزان مهريه در حد يک رسم تشريفاتي و نيز مشارکت زوجين در تامين هزينه هاي زندگي (آنچه تقريباً امروزه مرسوم است) مي تواند منجر به کاهش صدمات خانوادگي و جلوگيري از سوءاستفاده احتمالي برخي افراد نااهل (اعم از زن و مرد) شود و به جاي قرار دادن عوامل فشار بر طرف مقابل، با ايجاد شرايط برابر براي زوجين به بسياري از مشکلات حقوقي خانواده ها خاتمه داد.
 
 
   
       
نظر شما در مورد این خبر
نام
 
نظر
 
 
  
       
نظر کاربران در مورد این خبر :
حميد
نام :
 
مقاله خوب و منطقي است ولي چرا منبع آن اعلام نشده است؟
نظر :
 

samir
نام :
 
vagheand en mehriye vase bazi az dokhtara shodeh kasbe va akhazy man ajezane az aghye shahrody taghaza daram fekry be hale en mazal ejtemae bokonad cheghdar az javona ma poshte mileha zendonad
نظر :
 

مهدي سجاديفر
نام :
 
الحق و الانصاف يكي از معدود مقالاتي بود كه آسيب شناسي درستي از مسئله به عمل آورده
است.
نگارنده به خوبي در يافته است كه نكاح داراي زير ساختهاي تربيتي-رواني-اجتماعي و مهمتر از همه عاطفي و عشقي است واين زير ساخت ها بمراتب عميق تر و مهمتر از زير ساخت هاي حقوقي و مالي است.
و تنها چيزي كه مي تواند ضامن بقاي خانواده است شناخت قبل از ازدواج و پرهيز از ازدواج هاي عجولانه ، داشتن تناسب و به بيان ديگر كفويت ، اعتماد متقابل، حاكميت مودت ورحمت بين زوجين و البته يادگيري مهارت هاي زندگي و هنر رابطه است و همه اين ها مستلزم كار فرهنگي و تغيير نگرش ها بمدد رسانه هاست .
حقيقتاً خانواده را نمي شود با قانون اداره كرد و قانون قدرت حاكميت بر دلها را ندارد.
و قانون هم نبايد بگونه اي وضع شود كه زن و مرد را در مقابل هم قرار دهد و هر دو را مسلح كند يكي را با مهريه و ديگري را با حق طلاق مطلق و ..
قانون بايد تنش زدايي كند نه تنش زايي!!
الان ديگر قابل توجيه نيست كه زني به جرم ترك انفاق از مرد شكايت كند و قاضي از مرد رسيدي مبني بر پرداخت آن نمايد و به خاطر عدم ارايه رسيد مرد را همداستان با قاچاقچيان و قاتلين به تحمل زندان محكوم كنند.
يا زن چون كارگري تلقي شود كه مستحق دريافت اجرت المتل باشد.
يا تكليف زن فقط و فقط منحصر به تمكين و ارضاي غرايز جنسي خود و مرد باشد!!
بعد از دهه 60 مهريه به نرخ روز شد ، نهاد عجيب و غريبي بنام اجرت المثل و نحله وضع شد ، شرط تنصيف دارايي وارد نكاحنامه ها شد ، ميزان مهريه ها به صورت افسانه اي بالا گرفت ، دامادهاي جوان به جرم اعسار از پرداخت مهريه روانه زندان شدند و .........
ولي نتيجه چه شد؟؟
رشد فجيع طلاق علي الخصوص طلاق توافقي
چند درصد از زناني كه مهريه خود را به اجرا گذاشتند موفق به دريافت آن شدند طبق آمار رسمي قوه قضاييه 3 -4 درصد !!!
براستي مهريه الفباي مهرباني است يا الفباي قساوت
چرا بايد مهريه عامل 25 درصد از طلاق ها بايد باشد
(بر اساس آمار رسمي كه اخيراً منتشر گرديده و در ايا سايت نيز منتشر گرديده است )
بايد اين واقعيت تلخ!! را پذيرفت كه نكاح نه تنها از نظر حقوقي يك عقد غير مالي است بلكه از نظر فقهي هم با باب عبادات تطابق بيشتري دارد تا باب معاملات
و بايد اين واقعيت دردناك را پذيرفت كه قانون خانواده نياز به اصلاح اساسي دارد و از واقعييت هاي موجود و عرف ما فاصله بسياري گرفته است و بسيار تنش زا ست و مرد زن را در مقابل هم قرار داده است و راه حل آن هم همان است كه نگارنده فهيم بدان اشاره كرده است مشاركت زن در تامين هزينه هاي زندگي و حذف مهريه و دادن صورت كاملاً تشريفاتي بدان و اعطاي حقوق كاملاً برابر به زوجين
يا حق
با تشكر از مديريت محترم سايت
نظر :
 

رسول عاقبتي
نام :
 
اقاي دكتر راجع به حقوق مردها نيز سخني بگوييد
نظر :
 

سمیه
نام :
 
مگر اینکه مردان این مملکت به خاطر نفع خودشون راضی بشن به زنها این حق رو بدن که در صورتی که از شریک زندگیشون سیر شدن بتونن ازش جدا بشن وگرنه که هرگز چنین حقی به زنها اونم تو مملکتی که همه قوانین بر اساس مردسالاری هست و مثل قانون جنگل قوی بر ضعیف تسلط داره ؛خیلی بعیده.
نظر :
 

رضا
نام :
 
بله مردان حق طلاق را به زنان می دهند اما نه با وجود مهریه و نفقه !!!!
زنان هر وقت خواستند فقط طلاق بگیرند نه اینکه
هم خود طلاق بگیرند و هم طلاق مرد را از زندگی بگیرند و او را از هستی ساقط کنند.
هر زمان مهریه و نفقه و اجرت امثل و نحله و نصف دارایی حذف شد انوقت زنان حق طلاق باید داشته باشند و الا فلا
نظر :
 

مردانی
نام :
 
با وجود این همه مشکلات مالی و تورم و تشریفات و تجملات دل و دماغی برای ازدواج نمانده علی الخصوص با این قوانین کاملاً افراطی در تکالیف مردان
این همه تکالیف برای مردان نگون بخت و ضمانت اجرا هایی مانند ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی برای مهریه و ماده 642 قانون مجازان اسلامی
و در مقابل فقط و فقط یک تکلیف برای زنان و آنهم تمکین و آنهم فاقد ضمانت اجرایی
نه
ازدواج با این شرایط حقیقتاً نمی صرفد
آدم از هر چیزی هم که بخواهد مایه بگذارد از آبروی و شرف خود نمی تواند بگذرد و پس از سالها زندگی شرافتمندانه بخاطر مهریه و نفقه راهی زندان شود همچنان که از دوستان و آشنایان خود بنده در بند مهر و نفقه گرفتارند
ارضای نیازهای جنسی به قیمت خود کشی اصلاً عقلایی نیست
نظر :
 

شمسي
نام :
 
وقتي حداقل هر جواني يك نفر از دوستان و آشنايان خود را مي بيند كه به خاطر مهريه و نفقه گرفتار زندان هستند و يا ممنوع الخروج شده اند و اموال يا حقوقشان توقيف شده با خود مي گويند از كجا معلوم ما نيز گرفتار چنين مصائبي نشويم
انسان موجودي است حسابگر و در تمام اعمال خود با تدبر و سنجش و در نظر گرفتن مصالح و مفاسد امري اقدام مي كند و وقتي نتيجه اين شد كه ريسك بسيار بالايي است از آن صرف نظر مي كند و نتيجه اين مي شود كه پارسال از 13 ميليون جوان در سن ازدواج فقط 600 هزار نفر ازدواج كرده اند كه البته درصد غير قابل اغماضي از آن ازدواج نيز به طلاق انجاميده است !!!
نظر :
 

حانيهه
نام :
 
من يك خانم 26 ساله هستم كه با هزاران اميد وعشق با همسرم كه باهش دوست بودم ازدواج كردم .ولي متاسفانه با دخالت خانواده همسرم كه رضايت به اين ازدواج نداشتن همه چيز به هم ريخت الان 2 سال از اون روزها ميگذره .من 1 ماه در كنار همسرم بودم و 2 سال در دادگاه ها.هدفم از نوشتن اين سرنوشت اينه كه اگه واقعا همديگرو نميخواين دنبال مهريه و نفقه رفتن توي اين دادگاه ها حق هميشه با مرداست .نه ميتوني مهريه بگري نه نفقه فقط جووني و اعصابت و از دست ميدي .من هم الان بايد از همه حقم بگذرم كه شوهرم طلاقم بده .
نظر :
 

محمد
نام :
 
در این دوره زنان هنوز حق طلاق ندارند ، با زندگی و آینده ما مردها بازی می کنند و ای به وقتی که این حق هم به زنها برسد ،اگه این جوری بشه یا قانون گزاران ما زنند یا زنانه فکر می کنند
نظر :
 

http://tajrobehayema.persianblog.ir/
نام :
 
من راه حل چهارمی را به جوانان (پسران) پیشنهاد می کنم
و آن عدم ازدواج و سیر در عالم تجرد است زن میتواند با استناد به حق حبس بی آنکه تمکین کند و از آک بودن در بیاید هم مهریه خود را تا ریال آخر بگیرد و هم تا استهلاک کامل مهریه مرد باید نفقه زن را نیز بدهد !!!!! جل الخالق http://tajrobehayema.persianblog.ir/
نظر :
 

کاوه
نام :
 
اگر کسی پول مهریه نداشته باشه چیکار کنه؟
نظر :
 

شهلا
نام :
 
عالي بود
نظر :
 

مژگان
نام :
 
مطلب و نظرات جالبی بود ولی شاید باور نکنید من شخصا به خواستگارم پیشنهاد کردم که مهریه پایین داشته باشم ولی حق طلاق با من یا دو طرف باشه،ولی به هیچ عنوان نمیپذیره و ترجیح میده مهریه رو بالا تعیین کنه ولی حق طلاق رو به من نده... با وجود اینکه مدت زیادی با هم آشنا بودیم و شناخت نسبی به هم داریم... پس به نظر شما دلیل این موضوع چیه؟؟
نظر :
 

حميد رضا رادژيان
نام :
 
با سلام. ايا مگر نه اين است كه زن و مرد در مقابل قانون يكسان هستند پس چرا در قوانين براي مرد كليه تعهدات و براي زن كليه حق و حقوق قانوني لحاظ نموده اند؟ اگر استدلال اين باشد كه مرد مي تواند زن ديگري را نيز به عقد خود درآورد پس چرا در قانون او را از اين حق منع نموده اند؟؟!!و اگر كسي اين كار را بدون رضايت همسرش انجام دهد به زندان مي اندازند؟؟!! البته هيچ آدم عاقلي ازدواج دوم تازه آنهم همزمان را مرتكب نمي شود! اگر اين استدلال را بپذيريم كه جمله اي از زنان به دليل ناتواني قدرت تحصيل يا كاركردن را نداشته باشند و در صورت طلاق به اذيت مي افتند آيا عاقلانه است تا جبران اين اشتباه در انتخاب تماما بر گردن مرد بيافتد؟؟سوالي مي پرسم اگر قانون طبق ماده 1133 حق طلاق را تماما بر اختيار مرد گذاشته است اگر تمام حق و حقوق زوجه پرداخت شده باشد ، آيا به نظر شما اين درست است كه كسي را 14 ماه به دليل اجراي سياست به مرگ گرفتن تا به تب راضي شدن را اجرا كنند تا آمار طلاق بالا نرود !!!!!، او را به استخدام راهروهاي دادگاههاي خانواده در آورند؟؟!! سوال جالبي دارم . اگر بنظر شما جوابي دارد آن را برايم به آدرس nasafanni@yahoo.com ارسال بفرمائيد. مگر نه اين است كه در حتي فورمت متن دادنامه طلاق پس از تست بارداري زوجه در پزشكي قانوني، باردار نبودن وي لحاظ و ثبت مي گردد؟ پس چرا براي ايام عده زن كه فقط براي اطمينان از بچه دار نشدن وي لحاظ مي گردد مبلغ نه ميليون ريال در سال 1388 احتساب مي نمايند؟؟!!چرا قانوني براي رهايي مردي كه گرفتار زني شده باشد كه تمامي حقوق به اصطلاح قانوني خويش را مي داند و براي كسب درآمد بيشتر از هيچ اذيتي آنهم قانوني فرو گذار نمي نمايد ، پيش بيني ديده نشده است؟؟ اگر قانونگزار محترم تمامي جوانب امر را لحاظ مي نمايد و مثلا با لحاظ شدن اينكه زن ضعيف و ناتوان است و يا.... اين همه حق و مثلا حقوق قانوني برايش لحاظ كرده است پس چرا مرد را در شرايط بحراني اصلا نديده است؟؟؟؟!!!!اين داستان كه مرد مي تواند اذيت كند و يا زن را به ستوه آورد ، بنظر من يا داستاني خيالي است و يا اگر كسي اينطور فكر مي كند تا به حال گذرش به دادگاه خانواده و يا دادسراهاي مثلا كيفري نخورده است !!طبق قانون اگر زني (البته مثلا زن) در خانه كه (مثلا محل آسايش است) هر آتشي را كه خواست بسوزاند . براي مثال صداي ضبط را تا ماكسيموم آن بلند كند بشقاب ها را به در و ديوار پرتاب كند ركيك ترين فحاشي ها را نثار شوهر و خانواده شوهرش نمايد با هجوم به طرف شوهر ژست شروع درگيري نمايد و در صورت موفقيت با بهترين وضعيت حق به جانب در دادسرا سخنراني كند ، تمامي حقوق قانوني در تصاحب زن قرا ردارد. و مرد هيچ كاري را در مقابل اينچنين موجوداتي كه پشتيبان مثلا قانون دارند نمي تواند انجام دهد. البته وكالت اجراي استفاده از قوانين به نفع موكل مي باشد ولي سوال اينجاست اگر قانونگزار با بستن دست و پاي مرد در قوانين جاري هدف استحكام بنيان خانواده را دارد ، با اطمينان مي گويم كه سخت در اشتباه مي باشد.هر انسان عاقلي وقتي در شرايطي قرار بگيرد كه مرگ را در مقابل چشمش به نزديكي ببيند به هر طريق ممكن خود را رها مي كند البته اگر مثل من توانايي پرداخت اين لشگر قوانين را داشته باشد . اين حقوق نابجا و نابخردانه را متحمل مي گردد.حال بنظر شما اگر وسع مالي مردي اين اچازه را ندهد يا منطقي براي مقابله با موجود ياد شده نداشته باشد فكر مي كنيد چه عكس العملي از جانب مرد رخ مي دهد. خود را زياد به زحمت نياندازيد . يكي از روزنامه هاي كثير الانتشار را البته در صفحه حوادث مطالعه كنيد. قطعا پاسخي قانع كننده مشابه موارد ياد شده پيدا مي كنيد. حال از قانونگزار دانشمندم سوال مي كنم بنظر شما ايا رها نمودن زوج از دست چنين موجودي زيبنده تر است و يا مرگ آنان؟؟!! زود دنبال منفي بافي و يا ارزشيابي طرز تفكر نگارنده پيام نباشيد . اتفاقا نه تنها مشكل روحي ندارم بلكه بسيار منطقي با قضايا برخورد مي نمايم مشكل پديد آمده برايم را با منطق و البته ضرر مالي تقريبا سنگين مرتفع نموده ام و به دليل لينكه كمي با مطلعين به امور گپي زده باشم و سوالات خويش را در قالب متني البته كمي طولاني مطرح نمايم.اين پيا م را برايتان ارسال نموده ام اول آن را خوب بخوانيد . خود را بجاي مرد در مشكلات ياد شده قرار دهيد و مشكلات قانوني اعلام شده را صرفا بدون جانبداري از استلالهاي غير منطقي ، آناليز و مورد بررسي قرار دهيد. متشكرم
نظر :
 

راحیل
نام :
 
به نظر من مهریه جنبه مالی داره و ربطی به طلاق نداره درسته مهریه بعضی ها سنگینه ولی انصافا"آقایون حتی مهریه های کمتر رو هم حاضرین بدین؟!به نظر من برا اینکه نه سیخ بسوزه نه کباب و هر دو برابر باشن چه زن و چه مرد هر دو باید برابر باشن هم در حق طلاق و هم در تقسیم اموال و دارایی(واقعی نه طبق سند و مدرک) به طور مساوی و نصف نصف،چون مهریه بعضی ها خیلی کمتر از اونیه که سالها با مرد مشترک به دست آوردن و اینکه چرا آدما با خوشی زندگی مشترکشونو شروع می کنن ولی وقت جدایی حقوق همدیگه رو نادیده می گیرن و با خشونت و خصومت و زرنگ بازی و حیله و حقه از هم جدا می شن ؟ آ
نظر :
 

حميد رضا رادژيان
نام :
 
با سلام. اعلام اخبار قوانين مدني و خانواده ، بهتر است به طور شفاف و كامل براي همگان روشن گردد و صرفا با اشاره به بخشي از قانون ، پيگيري و افزايش اطلاعات را به خواننده وانگذاريد. بد نيست كه مردان كه البته تمامي مسئوليت و تعهدات بر عهده ايشان مي باشد قبل از ازدواج بدانند كه : مهريه بدهي به زن مي باشد و اگر زوجه آن را به اجرا بگذارد قانون با مرد همانند فردي بدهكار كه از پرداخت آن خودداري نموده است ، رفتار خواهد نمود!!او را دستگير و در صورت عدم توانايي به پرداخت به زندان مي اندازند. جالب است كه بدانند كه زن در منزل اگر نظافت مي كند يا نمي كند اگر آشپزي مي كند يا نمي كند نگهداري از فرزند مي كند يا نمي كند و ... مرد مي بايست به وي مزد پرداخت نمايد!!!(اجرت المثل)خرج زن را دادن ، پوشاك خوراك تحصيل هزينه هاي جانبي زندگي با زن در صورتيكه از وي رسيد اخذ نگرديده باشد ، بدهي محسوب مي شود و در زمان طلاق به صورت يكجا با نرخ روز و وسع مالي مرد توسط كارشناس دادگستري احتساب مي گردد!!!!در مقابل تمامي موارد تازه مرد مي بايست خرجي يا به اصطلاح نفقه هم پرداخت كند!! اگر زني با اجازه شوهرش كار نمايد حقي در درآمد حاصل از آن كار ندارد!! حال آنكه زمان صرف شده براي آن كار در واقع متعلق به مرد مي باشد. اينطور نيست؟؟در قبال تمامي تعهداتي كه قانون براي مرد در مقابل همسر ايجاد مي نمايد ، اين تعهد را براي زن فقط در قالب تمكين نسبت مي دهدو اگر زن از وظايف خود تخطي نمود مرد با شكايت موضوع را مورد بررسي قضايي قرار خواهد داد. جالب است كه بدانيد براي تمامي اتفاقات و اذيتهايي كه زن انجام داده است مي بايست سند دادگاه پسند ارائه گردد در غير اينصورت شكايت مرد رد خواهد گرديد و زن مي تواند با ادامه اذيت هاي خويش قانونا به تمامي خواسته هايش برسد!!!!!تازه جالب است كه بدانيد اگر فردي تمامي حق و حقوق زنش از جمله مهريه نفقه معوقه و جاري اجرت المثل (بلا نسبت مزد كارگر به خدمت گرفته شده) و .... را بدهد و زن به دليل اخذ وجه بيشتر در دادگاه به دروغ تمايل به ادامه زندگي را اعلام نمايد ، قاضي مي تواند تا سالها شما را معطل نموده و نفقه زن را تا حصول طلاق از مرد برايش بگيرد !!!تازه اين بغير از مسكن و ... ديگر مي باشد. شنيده ام قبل از ازداج ، به تازگي دوره آمادگي پيش زندگي مي دهند! ايا بنظر شما اين قوانين را در اين دوره ها براي مرد يا زن تفهيم مي نمايند؟؟؟فكر نمي كنم ! چون آنوقت هيچ آدم عاقلي تن به زير بار رفتن اين تعهدات بدون هيچ ضمانت اجرايي در خصوص سازش زن با مرد وجود ندارد.سوالي مي پرسم اگر مايل بوديد به آدرس :nasafanni@yahoo.com ارسال كنيد. آيا زن گرفت در چنين قوانيني عاقلانه است يا خير؟؟
نظر :
 

حسن
نام :
 
باسلام من خودم يكي ازگرفتاران مهريه هستم والان نيز هر دو ماه يك عدد سكه مي دم ولي بخدا اصلا انصاف نيست چون ابن خانم به اندازه يك سكه 5 توماني هم برا من همسري نكرد ويه توصيه كوچك براي دوستان دارم اگه خواستيد ازدواج كنيد مهريه در عقدنامه عندالاستطاعه قرار كنيد نه عندالمطالبه تا اگه خداي نكرده اتفاتي افتاد اوني تو استطاعتون مي تونن ازتون بگيرن
نظر :
 

ادیبان
نام :
 
مقاله فوق العاده زیبا،جالب و منطقی بود.متشکرم...
نظر :
 

boy
نام :
 
بسيار معقول و عالي بود ، من يه پيشنهاد دارم براي دوستان عزيز خصوصا خانومهاي محترم دارم : اين هم پيشنهاد من : مصالحه مهريه در برابر حق طلاق(جهت كاهش اضطراب طرفين ، يكي از ترس طلاق يكي از ترس مهريه) و مصالحه شيربها در مقابل جهيزيه ، همچنين تساوي كامل حقوق و مسئوليتهاي (نمي گويم وظايف مي گويم مسئوليتها)زن و مرد در زندگي مشترك از جمله تقسيم اموالي كه در طول زندگي مشترك فراهم شده است(درهنگام طلاق)- اين هم ايميل من Boy_Girl1353@yahoo.com والسلام
نظر :
 

آرام
نام :
 
سپاس و امتنان از شما بزرگواران
نظر :
 

حميد رضا رادژيان
نام :
 
با سلام . اجرت المثل كلمه اي عربي و به ياد آورنده پرداخت اجرت براي كارگري زحمتكش به نظر مي آيد. اينطور نيست!!؟؟ در دادگاه خانواده براي زوجه حقي قائل گرديده اند كه در زمان طلاق براي اموري كه عرفا بر گردن زن مي باشد ولي متاسفانه قانونا وي را از انجام اينگونه امور منع نموده اند و يا بهتر بگويم او را همچون شاهزاده اي ديده اند كه براي امور خانه داري مي بايست برايش خدمتكار و براي بچه داري ، پرستار بچه مي بايست بكار گيرند در غير اينصورت و اگر زوجه امور ياد شده را اجرا نمود ، همانند كارگري كه كار محوله را اجرا نموده است مي بايست به وي اجرت و بهتر بگويم اجرت المثل پرداخت گردد!!! هر چقدر بررسي اين شعار كه زن با دادن اين حقوق، ارزشمند مي شود را بررسي مي كنم به اين نتيجه مي رسم كه وي را تا حد يك كارگر ساختماني شخصيتش را لگدمال نموده اند!! آيا به نظر شما شخصيت والاي زن كه پس از همراهي با مرد در زندگي مادري فرزانه براي فرزندان خواهد بود و نقش تربيتي و سامان ده براي نسل بعدي مي باشد را با اجراي اين امر بالا برده اند و يا كاملا متزلزل كرده اند؟؟؟ حق كار كردن حقي است كه مرد مي تواند به زن بدهد يا ندهد. سوال اين است اگر قانونگذار دانشمند در شرايطي كه مرد اين حق را البته از باب مهرباني به زن داده باشد، آيا مي دانيد مرد ، هيچ حقي از وجه حقوق دريافتي وي نخواهد داشت؟؟!! بنظر شما اگر موارد ياد شده در قانون همانگونه كه نگاشته ام براي زن ، حق لحاظ گرديده است ، زماني را كه وي مي بايست به اجراي امور خانه داري و مربوط به زن بپردازد مگر نه اين است كه مزدش را از مرد مي گيرد پس ايا زماني را كه صرف مي كند مگر مال خودش است كه كار كند و مزد آن كار را هم در جيبش بگذارد؟؟!! مثال خنده داري است ولي به ناچار مي زنم. كارگري در منزلم دارد كار مي كند و مزدش را هم ،چه كار كند و چه كار نكند از من مي گبرد !!!!!!!!( براي كار نكردنش البته اگر در منزل كار نكند مي بايست مستندي قابل قبول در دادگاه ارائه گردد در غير اينصورت از نظر قانون هر متراژي كه منزل بنده باشد را زن هميشه برق انداخته است و مزدي شايسته و در خور آن كارگر برايش در نظر خواهند گرفت جالب است كه بدانيد اغلب كارشناسان تعيين اينگونه امو ر مثلا خانوادگي ، خودشان زن مي باشند !!!!!!!) زماني را كه برايش به او مزد مي دهم را مي رود و در منزلي ديگر كار مي كند از آنجا مزد دريافت مي كند و از من هم همينطور !! ايا منطقي است ؟؟؟؟؟!!!! نمي دانم خودتان بررسي كنيد و نظرتان را برايم به آدرس nasafanni@yahoo.com ارسال بفرمائيد متشكرم لازم است كه اين مطلب را اظهار بنمايم كه مطالب فوق الذكر را طي تجربه اي تلخ ولي ارزشمند در دادگاه طلاق بدست آورده ام و عنوان نمودن آن در اين اعلام نظر نه از باب تغيير قوانين بلكه روشن نمودن ذهنيت افرادي كه بدون اطلاعات كافي اقدام به ازدواج و دادن حقوقي كه صرفا از باب مهرباني به زن مي دهند مي باشد. خداوند و فقط خداوند است كه مي تواند به همگان در اجراي اين انتخاب كه براي هر فرد بنظر من اساسي ترين گزينش مي باشد، رحم كند.ياري نمايد و وي را خوشبخت كند. البته در هر كاري و هر اتفاقي كه براي هر فرد در طول زندگي مي افتد ، حكمتي است خداپسندانه . پس اين متن را نه از باب نديد ن حكمتش برايتان ارسال مي كنم چرا كه حكمتش برايم به خوبي آشكار است. والسلام
نظر :
 

اسما
نام :
 
من قبل ازعقدهم به شوهرم علاقه نداشتم وازنظرجنسی هم مراتمکین نمیکندونفقه درحدشئونات من نیست ولی راضی به طلاق من نیست دنبال 1راه حل هستم
نظر :
 

حميد رضا رادژيان
نام :
 
باز هم سلام . انتخاب در امر همسر يابي در هر فرد متفاوت مي باشد و معيارهاي گزينشي در اين انتخاب كاملا سليقه اي است. ولي در بعضي موارد نقاط مشتركي در همگان وجود دارد. مثلا آيتمهاي ايمان نجابت تحصيلات زيبائي سن و سال خانواده با شخصيت و آبرومند و ... من هم همانند ديگران با اشتراك در اين خواسته ها گزينش خويش را انجام دادم ولي متاسفانه آيتمي بسيار با ارزش را در نظر نگرفتم! ((اخلاق و عشق)) فردي را كه انتخاب نمودم داراي تحصيلات دانشگاهي در رشته فني مهندسي برق و از كاركنان رسمي در يكي از سازمانهاي دولتي بود . با خود گفتم كسي كه اين امتياز را دارد اولا به دليل تحصيلات عالي داشتنش با مسائل به خوبي برخورد مي كند و به جاي دعواهاي عاميانه و جنجال هاي پر سرو صدا با مذاكره و ارائه مستدلات موضوع اختلاف نظر را مورد بررسي دقيق تر قرار داده و براحتي آن را مرتفع مي نمايد كه البته اينطور نشد !!خانواده را مورد بررسي قرار دادم و خانواده اي بسيار با ارزش در وي ديدم. همه تحصيل كرده ورزشكار و فهميده ، آنطور كه قبل از ازدواج فكر مي كردم يا ما هيچوقت اختلافي پيدا نخواهيم كرد و يا اگر هم با مشكلي مواجه شديم و خودمان موفق به حل آن نگشتيم ، حتما با مذاكره اي مشترك با خانواده اشان مشكل را براحتي حل خواهيم كرد. كه البته اينطور هم نشد!!!!گفتم چون خودش حقوق مي گيرد با وجوديكه هيچ علاقه و يا احتياجي به حقوق وي نداشتم با اين استدلال كه ارزش پول را مي داند و خودش براي آن زحمت مي كشد هيچوقت در زندگي با وي مشكل مالي نخواهم داشت و شايد با همراهي مالي وي بتوانيم خيلي زود به خواسته هايمان تحقق بخشيم كه البته اينطور نيز نشد!!!زيبائي وي خواسته مرا در حدي كه مي خواستم نداشت ولي با اين استدلال كه زيبائي امري نسبي و كاملا متنوع مي باشد و اينكه ايراد و عيوب در همگان و جود دارد و اگر با دقت به افراد در گزينش نگاه كني عيوب وي اورا رد خواهد كرد با خود گفتم كه نبايد زياد مته به خشخاش زد و گفت اين آنچيزي كه مي خواهم نيست.به دليل گذشتن چندين سال از زمان متداول ازدواج در من و او اين احساس بسيار پديد آمد كه زمان را از دست داده ايم بايد عجله نمائيم و نبايد بسيار در گزينش يكديگر موشكافانه بررسي كنيم براي همين او در من رفاه مطلق و من در او سازشي را كه در فردي تحصيل كرده و زندگي را براحتي نگذرانده ديدم و گفته قديمي ها را كه بزرگ شده هاي خارج از پايتخت وقتي در پايتخت زندگي كنند حتما موفق و آسان با مسائل برخورد خواهند كرد را پذيرفتم كه البته آن هم نشد!!!!گفتم تحصيل كرده ها امكان ندارد الفاظ ركيك همانند اراذل اوباش بر زبان آورند يا همانند چادر نشينان با هياهو براه انداختن مشكلات را پيچيده تر كنند و يا مانند افرادي كه سايه خانواده بر سرشان نبوده است خانواده را ارج ننهند و احترام پدر و مادر خويش را كه پيرو آن احترام مادر همسر را درك كنند و به آن بيش از اهم موارد امتياز و ارزش قائل گردد كه البته باز اين هم نشد!!!گفتم شايد در طول زندگي همانند حرف قديمي ها عشق و علاقه تشديد گردد و با علاقه اختلافات كمرنگ گردد و مرتفع شود كه اين هم نشد !!گفتم شايد وقتي متوجه شود كه زن يك مرد شدن چه مسئوليتي را برايش ايجاد مي نمايد ، اصلاح پذيري در وي آغاز گردد و براي تداوم اين زندگي مشترك مرا اميدوار نمايد كه البته اينطور هم نشد!!بر خلاف نرمي و انعطاف بيش از اندازه ام در برابر وي به خاطر حفظ حرمت مادرم متاسفانه وي مصر تر بر ادامه و حتي تشديد اختلافات مي گرديد و باز هم متاسفانه قوانين بر خلاف تصورم كه در راهكاري اجرائي تحكيم بنيان خانواده را مي بايست راهبري مي نمودند با دادن حقوقي ناروا و بهتر بگويم غير اصولي وندانسيون و اسكلت خانواده را چون زلزله اي سهمگين و باور نكردني ويران كردند !!!حقوقي چون 1. استرداد مهريه از مرد همانند فردي بدهكار كه از پرداخت آن سرباز زده است 2. استرداد نفقه اي كه مرد در تمامي طول زندگي به زن داده است و در زماني كه قصد جدا شدن دارد با بهانه روند رسيدگي پرونده طولاني مي باشد و نفقه وي مي بايست تا پايان پرداخت شود3. اگر مرد رسيدي براي پرداخت نفقه از زن نداشته باشد آن را پرداخت نشده تلقي مي نمايند و دوباره با اخذ رسيد از مرد مي ستانند 4. براي زن اجرت المثل تعيين مي كنند تا براي كارهائي كه در منزل نكرده است يا حتي انجام داده است مزد پرداخت گردد كه البته مقدار آن متعارف نيست بطوريكه خودشان تعيين آن را بر عهده كارشناس مي گذارند از مرد مي ستانند 5. براي ايام عده كه اصولا براي پيش بيني بارداري زن نفقه تعيين مي گردد را از مرد مي ستانند كه البته تست بارداري در پزشكي قانوني قبل از طلاق انجام و نبودن اين احتمال محرز و حتي در راي دادگاه لحاظ و ثبت نيز مي گردد6.با وجود پرداخت تمامي حق و حقوق مثلا قانوني زن از سوي مرد به دليل بالا نرفتن آمار طلاق 14 ماه مرد را در راهروهاي دادگاههاي خانواده مي برند و مي آورند!!!!!!!6. در كلانتري هاي انتظامي قبل از دادگاه و صدور راي جبهه گيري و برخورد با مرد به شكلي كه مقصر مي باشد و زن را همچون دستي شكسته و بال گردن مي دانند همگي راي متفق القول بر قبولي تمامي اذيت و آزارهاي زن با چنين عذري كه همه همينطور هستند و بعدا درست خواهند شد مرد را مجبور به سازشي ناخواسته و تن به ازار و اذيت زن دادن قرار مي دهند . مرد در پيگيري شكايتش را همچون مزاحمي در محل كارشان مي بينند و زن را در همين پيگيري همچون همكارشان احترام و ارزش مي نهند بطوريكه بارها ديدم تنها با 15 دقيقه براي تحقيق ماموران پيشگيري در محل با وي آمده بودند ولي در پيگيري مشابه كه از سوي مرد انجام شده بود 6 ماه طول كشيد تا به خواسته اش تن بدهند !!!!!توصيه اي دارم براي متقاضيان ازدواج . از خدا كمك بخواهيد چرا كه تنها اوست و فقط اوست كه مي تواند ياريتان دهد و در زندگي به شما كمك كند و بس. سپس تنها با كسي ازدواج كنيد كه او را بخوبي بشناسيد. براي رسيدن به خواسته هايتان از اهرم زور حتي با همراهي قانون استفاده نكنيد چرا كه نتيجه اي معكوس خواهيد ديد. ((هيچكس نمي تواند كسي را بزور وادار به زندگي با خود نمايد ))اينكه فكر كنيد با تهديد به زندان انداختن يا سوء سابقه درست كردن آبرو بردن اعصاب خرد كردن بشقاب و ديس به ديوار كوبيدن و شكستن فحاشي ركيك نسبت به شوهر و خانواده اش روا داشتن از وكلاي غير متعارف به دستاويز درآمد بيشتر استفاده نمودن و ..... نمي تواند زن را در از دست ندادن شوهري كه مثلا دوستش دارد (دوستي خاله خرسه)ياري كند.عشق دستاويزي بسيار مناسب براي پيشبرد اهداف و استحكام بنيان خانواده است در عين حال اخلاق شرط لازم و كافي براي زندگيست اگر توام با عشق و دوست داشتن باشد و بس. موفق باشيد انشاء الله
نظر :
 

شب
نام :
 
عالی بود
نظر :
 

sahar
نام :
 
در شرایطی که همه چی داره تغییر میکنه قانون مهریه هم باید تغییر کنه
99 درصد زنها حق ندارند مهریه بگیرند
مهریه داره تبدیل به یه نوع دزدی قانونی میشه.
اگه قرار بود با این مهریه های سنگین همه خوشبخت بشن اینقدر فلاکت وضع خانوادگی ایرانیا رو بر نمیداشت نگاه به آمار طلاق ها کفایت میکنه
نظر :
 

نام :
 
شما مردها نهايت بي انصافي را در حق زن و فرزند دختر خود اعمال مي‌كنيد آيا اگر فرزند دختر داشته باشيد و در صورت وجود مشكل بين دخترتان و دامادتان، حق را به داماد مي‌دهيد يا آن موقع اوضاع به نفع دخترتان قابل تغيير است؟؟؟؟/
نظر :
 

مریم
نام :
 
برای من یه سوال پیش اومده.اگه زن از اخلاق بد شوهرش خسته شده باشه و بخواهد مهریه اش رو بگیره و طلاق بگیره میتونه.یا اینکه اگه زن بخواد مهریه اش رو بگیره مرد میتونه طلاقش نده؟
نظر :
 

پیام
نام :
 
من درآمدندارم همسرم از من 2سال بزرگتره مهریه اش رابه طور تحمیلی باخشونت و تهدید خانوادم باچاقو کردن هزارتا سکه.اصلا به من اندازه ی یک درهم همسری نکردالانم وهمیشه سرزندگی بخاطراین موضوع اختلاف نظرداشتیم وهمیشه ازمهریش بعنوان سلاح استفاده میکردحالا هم گذاشته اجرا.بنظرشما من حقمه توزندان بپوسم واون ازادانه بگرده.چه کسی این قانون مضخرفوتصویب کرده یعنی کسی جوابگوی گرفتاران امسال من نیست زن من ازم کینه ای هم شده نیازی به طلاق دادن من هم نداره فقط دوست داره توزندان بپوسم واگه عمرنوح هم داشتم نمیتونستم اون همه مهریه روبدم توروخدا هرکس میتونه بانظرش کمکم کنه به شماره اس بده ممنون ازهمه09386891097
نظر :
 

فاطمه
نام :
 
نامزد من از نظر مالی شرایط فوق العاده ای دارد اما اعتقادی به مهریه حتی 14 سکه هم ندارد. اون میگه که مهریه نمیدم و تو خودت باید کار کنی و خرجت رو در بیاری به نظرتون این خنده دار نیست ؟
نظر :
 

م
نام :
 
من دختری هستم در حال تحصیل در مقطع دکتری که با مردی فوق دیپلمه و بازاری و مطلقه ازدواج کردم . 8 ماه فقط باهاش زندگی کردم و نه اجازه خروج از منزل رو داشتم نه کار نه رانندگی و مدام بر سر پوشش و آرایش و ... درگیری داشتیم در حالی که یک روز این آقا با التماس و جلب ترحم من با قبول کلیه شروط من با من ازدواج کرد. من تک دختر یک پدر روانشناس بودم و دختری زیبا که اون فقط پول داشت برای به دست آوردن من.اون موقعی که داد می زدم می گفتم سفر مجردی به بهانه کار و دختر بازی و ... رو من نمی پذیرم و خیانت حتی یک بار یعنی پایان رابطه زیاد کرکری می خوند و من تصمیم گرفتم مهریم رو بگیرم و گرفتم و اون می گه طلاق نمی ده اما اصلا برام مهم نیست .تصمیم گرفتم اون درسیو که زن اول بیچارش با ببخشش مهریه نتونسته بود بهش بده من بهش بدم تا روی همچین مردان هرزه ای رو که هدف از تشکیل خانواده رو نفهمیدند کم کنم. و بهش یاد بدم دختر امروزی مثل مادرت نیست که مسافرتهای به بهانه کار باباتو و خیانتاشو به روش نیاره .او ن دائم به دختر بازی مشغوله اما من به تحصیل . حق و حقوقم رو گرفتم و به هیچ عنوان بخشش مهریه رو یک گذشت نمی دونم .بله هیچ جای دنیا مهریه نداریم اما هیچ جای دنیا هم مثل مردای ما دنبال دختر آکبند نمی گردند در حالی که دیر زمانیه که دست خورده شدند! بزرگترین مهریه زن غربی آزادیشه. در کشوری که قوانین مضحکی مثل صیغه و چند همسری و حق طلاق انحصاری در دست مرد و... هست و زنش رو سنگسار می کنه واسه خیانت اما مردای هرزشو نمی شه کنترل کرد باید مهریه وجود داشته باشه.
نظر :
 

پروانه
نام :
 
به نظر من مهريه حق است وبايد پرداخت شود همه اينها حرف است مرد بايد از روز اول بايد بداند كه بدهكار است وبايد بدهي خود را بپردازد
نظر :
 

سید
نام :
 
به نظر من در شرایطی که دخترها در بسیاری از عرصه ها از پسران هم سن و سالشان پیشی گرفته اند، دلیلی ندارد که پسرهای بیچاره به آنها سکه و طلا و حقوق ماهانه بدهند. بلکه بلعکس، هوشمندانه آن است که بتوانی از دخترهای این زمانه، تا می توانی بگیری.
به نظرم مهریه و نفقه در زمانه و شرایط فعلی، اصلا عاقلانه و هوشمندانه نیست.
در نفهمی و خریت پسرانی که زیر بار مهریه می روند همین بس که شاید اگر تا آخر عمرشان هم کار کنند نتوانند 100 سکه هم بپردازند ولی می روند 500 تا سکه مهریه می کنند.
نظر :
 

حميد رضا رادژيان
نام :
 
با سلام. پاسخ به "م" مي دهم كه خانم دانشجوي دكتري !! است. وي با فوق ديپلمي بازاري و مطلقه ازدواج نموده.و محدوديتهاي پوششي و در واقع صلب آزاديهاي مثلا امروزي هاي را محكوم گرديده از سوي شوهرش خواندم.نظر بنده اين است كه ، هيچ زن يا مردي به همسرش شك نمي كند مگر ديدن چيزي. خودتان مي گوئيد شوهرتان به بهانه سفر خيانت مي كند. چگونه اينطور قضاوت مي كنيد. پاسخ مي دهم. حتما در رفتارش تغيير ديده ايد. در لباس پوشيدنش تغيير ديده ايد.در دوستانش كه بتازگي آشنا شذه و احتمالا حرفهايشان را در منزل بازگو مي كند، مشكوك گرديد ه ايد. محبتش را شايد به شما كاهش و يا از شما دريغ كرده است. دوستش داريد. مگه نه ؟؟ اگر دوستش نداشتيد هيچوقت متوجه خيانتهايش نمي گرديد يد.پس چرا به شك يا بهتر بگويم به عشق شوهرتان اهميتي نمي دهيد و به آن احترام نمي گذاريد؟؟ صرفا اغلب امروزي ها يا بهتر بگويم غير سنتي ها تا آزادي هاي پوششي را در هم جنسانشان مي بينند ، فكر مي كنند كه در حقشان ظلم شده است!!!!در صورتيكه نمي دانند شوهري دارند كه او را دوست دارد! درست است كه مي گويند تا چيزي را داريد ، قدرش را نمي دانيد!وقتي كه از دستش مي دهيد تازه مي فهميد كه آن را چقدر در زندگي گم كرده ايد!!تحصيلات از مقطع كارشناسي به بالاتر را همه فارغ التحصيلان مي دانند كه ارزشي در راستاي با معلومات بودن فرد احتساب نمي نمايند حتي در كار . اين مسئله با تخصص در پزشكي متفاوت است . مثلا فردي مي رود فوق ليسانس مي گيرد. ارجعيت فرد در مقايسه با كارشناس آن رشته فقط در دو چيز است يكي شركت در كنكور دكتري نا پيوسته و ديگري اگر پارتي داشته باشد در يك از دانشگاههاي غير انتفاعي در مناطق دور افتاده در دانشگاه تدريس نمايد و لا غير. قبل از ازدواجم ، فكر مي كردم كه اگر زنم تحصيلات بالا داشته باشد مشكلاتم با وي كمتر خواهد بود. اشتباه مي كردم! مشكلاتم با وي به واسطه همين تحصيلات ،بيشتر گرديد!در نظر شما خواندم كه از خود به واسطه تك دختر بودن و نيز دختر يك روانشناس محترم بودن تعريف كرديد.و صرفا بازاري بودن شوهرتان را با ديدي تحقير آميز توصيف نموديد! حال آنكه شما به خوبي از شرايط شوهرتان مطلع بوديد و به قول بچه هاي روستا چشم و گوش بسته كه نبوديد تا با وي ازدواج كنيد ! بوديد ؟ سفر مجردي شوهرتان را به حساب خيانت مي گذاشتيد .مگه نه ؟ خودتان دوست زنش را ديديد؟؟ قطعا نديديد ! چون اگر مي ديد، خودتان آن مجازات را ،شده در خيابان اجرا مي كرديد! مگه نه؟يا به خودتان اجازه داديد در مورد خانواده همسرتان "پدرش ماموريت مي رفت خيانت مي كرد و مادرش نمي فهميد!! " يك موردي را بگويم اين اشتباه محض است كه پير تران را به واسطه پير تر بودن احمق پنداريم!!! بهتر يا بهتر است كه بايد آنها را باهوش تر با تجربه تر دانا تر و فهميده تر از خود بدانيم.و لاغير. مهريه اگر براي زني باشد كه بعد از شوهرش به ياد وي زندگي كند ، خوب است موافقم. ولي به نظر شما خنده دار نيست كه مهريه را سرمايه اي قرا ر دهد تا مثلا با مرد ديگري ادامه زندگي دهد ؟؟؟!!! آن را درست مي دانيد؟من هم با مهريه در صورتيكه پس از مرد زن هيچگونه درآمدي نداشته باشد ، قبول دارم ولي به نظر شما اين دستاويزي نيست تا زن به همه خواسته هايش در همه امور برسد ؟؟؟ تازه در قبالش هيچ قانوني براي پشتيباني از مرد وجود ندارد!!!متني را كه ارسال كردم، فقط نظر شخصي بنده مي باشد و لاغير و خداي نكرده نمي خواهم قانون را با اشتباه معرفي نمايم ولي بنظر مي رسد در قوانين كفه ترازو را بر عليه مردها چيده اند. كمي به قوانين دادگاههاي خانواده تامل نمائيد. خواهيد ديد. متشكرم ازينكه پيامم را خوانديد و كمي در مطالبش انديشه كرديد. والسلام و عليكم..................
نظر :